اردونشینان زنجانی در انتظار پاسخ فدراسیون

همانگونه که مستحضرید هیات کوهنوردی زنجان در راستای هدف خود برای صعود یک قله 8000 متری در سال 90 از آبان سال 88  رسما فراخوان عمومی داد شروع به برگزاری اردوهای انتخابی هیمالیانوردی استان زنجان نمود تا طی آن نفراتی را جهت اعزام انتخاب کند .

طی این پروسه طولانی  10 اردو در نقاط مختلف کشور برگزار شد. که اولین آن هفتم آبان سال گذشته در کوههای شمالی زنجان (در منطقه تهم و دوشاخ) و آخرین آن در دهم دی ماه سال جاری در هرم و کسری سبلان برگزار شد.

اردوی آخر با حضور مربیان و ناظران فدراسیون (آقایان چشمه قصابانی و قیچی ساز) جهت ارزیابی پتانسل تیم زنجان اجرا شد. تا مربیان مذکور ضمن ارزیابی نفرات تا کنون انتخاب شده با ارائه گزارش تحلیلی نفرات زنجان  زمینه ساز رای آن فدراسیون مبنی بر ارائه مجوز یا عدم آن به هیات زنجان جهت اجرای این صعود شوند.

اردوی دهم زنجان با حضور آقایان مجتبي مقدادي، سعيد كريمي، كريم بيگدلي، حسين مقدم رضا جعفري که 5 نفر باقیمانده از سی و دو نفر شرکت کننده اولیه بودند برگزار شد. تا رای مربیان فدراسیون صحه ای باشد بر انتخاب یا عدم انتخاب آنان.

تا به امروز 13 روز از اجرای اردوی مذکور گذشته است و فدراسیون کوهنوردی کشور تاکنون مطلبی را در مورد این موضوع منتشر نکرده است و تیم زنجان منتظر آن است تا ببیند که فدراسیون کدام یک از نفرات را برای صعود 8000 متری در دست اجرای زنجان تایید کرده است.

امیدوارم فدراسیون کوهنوردی با اعطای مجوز صعود به این تیم که این نوشته تنها گوشه ای از زحمات و تلاش های شرکت کنندگان و برگزار کنندگان اردوهایش را به تصویر کشیده است  انگیزه را برای تلاش های بعدی بیشتر تر کند.

امیدوارم بین 5 نفر باقیمانده نفرات شایسته تر در تیم باقی بمانند و تیم نهایی به نمایندگی از همه تلاش گران این اردوها بتواند قله هدف را صعود کند و افتخاری دیگر برای شهر و کشورمان به ارمغان بیاورد. به امید آن روز.


در ادامه مطلب می توانید تحلیلی بر 10 اردوی اجرا شده زنجان را بخوانید.
ادامه نوشته

عکس های خط الراس تهم

عکس های خط الراس سمبله به تهم

این عکسا با تاخیر دستم رسیده. و عکاسش معبود هست

در این برنامه:معبود توحیدی نژاد، سعید نبی لو،محمد ژاله رفعتی، حسین مقدم، محسن احمدی و سمیه یکتا هم حضور داشتند.



ادامه نوشته

تمرین یخنوردی در ساوالان

آنقدر رفتم و رفتم که هنوزم برنگشتم...

نمی دانم اگر در نزدیکی ها یخچالی برای تمرین بود باز بهانه ای برای دیدن زیبایی های ساوالان داشتیم یا نه هرچند عشق به ساوالان پایان ناپذیر است.

برگزاری یک برنامه تمرین یخنوردی برای اردونشینان هشت هزار متری زنجان فرصتی بود تا من هم تبری به یخ بکوبم.

ظهر چهارشنبه به مشغله فراوان اداره جاخالی می دهم و به اتفاق دوستان : کریم بیگدلی، رضا جعفری، مهدی رستمی، مجتبی مقدادی، حسین مقدم، معبود توحیدی نژاد، سعید کریمی و ابولفضل زمانی با ماشین سواری به سمت اردبیل و بعد لاهرود و سپس شابیل راهی می شویم.

عکس ها و گزارش در ادامه مطلب

ادامه نوشته

برنامه سمبله به تهم

جمعه با مهدی و حسین و حبیبه برنامه ای ترکیبی اجرا کردیم.

ادامه عکس ها و توضیحات در ادامه مطلب

ادامه نوشته

صعود انفرادي به سبلان

فكر اينكه پس از مديدي 3 روز تعطيلات گيرم آمده و آن 3 روز نابرده فايده بگذرد برايم ناراحتي دارد. دوستاني كه قرار بود در اين برنامه همراهم باشند به دليل مشكلاتي كه برايشان پيش آمد تنوانستند در اين برنامه شركت كنند. من ماندم و دلي كه قرار ندارد. دلي كه ماههاست تحمل كرده و در روياهايش چنين روزي را تجسم كرده. عزم جزم است و خواهش دل بسیار پس نتوانستن نشاید.

4 صبح چهارشنبه 26 آبان به عوارضی اتوبان زنجان تبریز می روم. اولین بار است که قصد رفتن به سبلان با وسائط نقلیه عمومی را دارم. پس از عوض کردن ماشین در بستان آباد و یکبار دیگر در اردبیل و بعد در مشکین شهر بالاخره خود را به شابیل می رسانم. آنطور که انتظار داشتم باتوجه به تعطیلات کوهنوردان زیادی در منطقه باشند پس لندرور براحتی پیدا خواهد شد نبود و جز 2 کوهنوردی که مسیر رفتن به سمت پناهگاه را با پای پیاده پیش گرفته بودند کوهنوردان دیگری در منطقه دیده نمی شدند.

ساعت چند دقیقه ای بعد از 3 بعداز ظهر را نشان میدهد این یعنی برای پیاده رفتن تا پای گرده شمالی زمان خیلی کم است ولی از طرفی چاره ای نیست راه میافتم تا هر جا که زمان داشته باشم بالا بروم.

وجود چادر، کرامپون، لباس اضافی و آب زیاد کوله ام را سنگین کرده است واین از سرعتم می کاهد. ولی هربار که سربلند می کنم و چهره خندان ساوالان را روبرویم می بینم همه نگرانی هایم از بین می رود و نیرویی تازه می یابم.

پس از 3 ساعت هوا کاملا تاریک و سرد شده. باتوجه به سرراست بودن مسیر ادامه می دهم تا به محل چادرهای زیر یخچال برسم. حدود ساعت 8:10 شب به آنجا می رسم. قبلا چند بار اینجا بوده ام ولی این بار حس دیگری دارم. این بار نه شوخی های حسین است و نه درد و دل های فرزاد و نه هیاهوی بچه های اردو نشین این بار تنها منم و ساوالان که هر از چند گاهی می گوید" داریخما من وارام"



پي نوشت:

لازم به اشاره است صعود در اين فصل و بصورت انفرادي در چنين مسيرهايي نياز به دقت و احتياط بيشتري دارد. لذا اين صعودها براي كوهنورداني كه براي اولين بار در حال تلاش بر روي چنين مسيرهايي هستند توصيه نمي شود.

یاد آور میشوم چنین صعودهایی به دلیل قرارگیری در فصل کم رفت و آمد اگر انفرادی اجرا شوند بسیار هزینه بر خواهند بود زیرا در مسیر مشکین شهر به شابیل و شابیل به پناهگاه  باید کرایه صندلی های خالی را هم بدهید. یا اینکه مثل من از شابیل با پای پیاده راه بیفتید.

ادامه نوشته

پيمايش كامل خط الراس تكه قيه سي

روز جمعه در جمع دوستاني پرانرژي و بانشاط عزم خود رو جزم كرديم تا براي دومين بار پياپي در يك ماه گذشته به تكه قيه سي برويم و با حركت در تيغه هاي سنگي بيشتر آشنا شويم.

در اين برنامه كه عكس هاي آن را در ادامه خواهيد ديد محمد ژاله رفعتي  ، سعيد نبي لو، افسانه قيداري، مرتضي بيات، اميرعلي نصيري، معبود توحيدي نژاد، مهدي رستمي، فاطمه موسوي، حامد بيات و خانمش، اكبر بابايي، عباس دوستي ،حسين كريمي و من شركت داشتيم.


 آشنايي و معرفي منطقه تكه قيه سي



ادامه نوشته

پيمايش خط الراس تكه قيه سي

ديروز برنامه اي براي پيمايش كامل خط الراس تكه قيه سي اجرا كرديم. در اين برنامه سميه يكتا حسين مقدم فريده تاران و مهدي رستمي نيز حضور داشتند.

اين برنامه به ياد مهناز مقدم كه چند روز پيش ايران رو به قصد مالزي ترك كرد انجام شد.

عكسهاي اين برنامه را در ادامه مطلب ببينيد


جهت آشنايي با قله تكه قيه سي از ابزار سمت چپ وبلاگ استفاده كنيد.

ادامه نوشته

گزارش و عكسهاي صعود موستاق آتا

حسن نجاريان كه هم اكنون در چين به سر مي برد با ارسال ايميلي به ارائه گزارشي اجمالي و روزشمار برنامه و همينطور عكسهايي از صعود موستاق آتا توسط تيم اسپلينت البرز و تيم بسيج دانشجويي  پرداخته است. ايميل مذكور در ادامه از نظرتان خواهد گذشت»:

امسال موستاق آتا به سختی لب به  خنده گشود

موستاق آتا 1389- 2010

 

گذر عمر امسال نیز مرا به موستاق آتا کشاند تا بار دیگر در جوار عده ای عاشق، دست یابیم بر آن کاکل یخ زده و سرد.

 امسال سه تیم ایرانی راهی موستاق 7546 متری شدند:

 الف: باشگاه اسپیلت البرز با سه نفر

 ب: گروه  آزاد با هشت نفر

ج: گروه دانشجویی با دوازده نفر

 دو گروه ب و ج تحت پوشش شرکت اسپیلت البرز بودند.

همچنین14 تیم خارجی در منطقه حضور یا فعالیت نمودند و این در حالی بود که امسال منطقه رنگ و بوی خاص داشت و از همه مهم تر کمترین آفتاب را به خود دیده بود.

بارش سنگین از همان اوایل فصل صعود باعث کمترین فعالیت تیم ها در مسیر صعود شده بود و این در حالی بود که تا آن زمان فقط دو نفر خارجی و یک تیم 14 نفره چینی موفق به صعود قله شده بودند،  استقرار سه تیم ایرانی در کمپ اصلی با اختلاف چند روز با هم موجب دلگرمی و غرور ملی گردید وقتی دانشجویان رسیدند، باران با قدرت تمام همه را زمین گیر کرده بود و صد البته نگران، تا چهار روز شرایط به همین منوال گذشت و ما آرزوی هوای خوش، وقتی خورشید از راه رسید که حوصله جوانها داشت متر صد می کرد به ناسازگاری اما باید رفت از صبح روز شنبه نهم مرداد همه در تب و تابند تا بارها را تحویل باربران دهند.

مبلغ حمل بار طی مناقصه تعیین  گردیده. "امان گل" چهره ی آشنا مسئول حمل بار به کمپ ها برگزیده شد.

تیم اسپیلت طی چند روز قبل بارهای خود را به کمپ یک منتقل کرده بود.

 تیم یک (آزاد) که قبلاٌ هم هوایی تا حوالی کمپ یک انجام داده بود درحوالی کمپ یک با گروه دو (دانشجویان) شب مانی را زیر کمپ تجربه می نماید.

دهم مرداد

چادرها جمع گشته به سمت کمپ یک به ارتفاع 5400 متر حرکت می کنیم، پس از برپایی کمپ و لختی استراحت، به سمت بالا حرکت می کنیم. حجم برف از سال قبل بیشتر است.

تیم یک جلو رفته با گذر از کمپ پیشرفته خود را در لابلای برج ها و شکاف های مسیر کمپ دو قرار می دهد...

ادامه نوشته

حلقه اتحاد دوستی در قله دماوند و دعا برای سلامتی اش

بیش از ۲۰۰ کوهنورد زنجانی پس از صعود از ۸ جبهه به دماوند روی قله با تشکیل حلقه اتحاد و دوستی برای سلامتی دماوند دعا کردند.

در این صعود که از طرف هیات کوهنوردی زنجان برنامه ریزی شده بود کوهنوردان به جهت جلوگیری از فرسایش مسیرها در ۸ جبهه تقسیم شدند. و پس از صعود موفقيت آميز هر ۸ جبهه صدها كيلو زباله را از دامان دماوند جدا كرده و به شهر بازگرداندند.

حلقه دوستي و اتحاد زنجاني براي سلامتي دماوند در بلنداي آن

براي بزرگنمايي كليك كنيد.


گزارش و عكس هاي برنامه را در ادامه مطلب ببينيد

ادامه نوشته

تراورس آیی قیه سی به دوشاخ و بازگشت به آیی قیه سی

جمعه گذشته به همت علی بیات منش برنامه تراورس آیی قیه سی به قراوول )دوشاخ( و بازگشت به آیی قیه سی ترتیب داده شد.

 علی بیات منش-حسین مقدم-مهدی رستمی-سعید کریمی و من در اين برنامه حضور داشتیم. 

عکسها و موارد زمانی در ادامه از نظرتان خواهد گذشت:

شروع کار از آیی قیه سی: ۵:۳۰ صبح

قله قراوول )دوشاخ(: ۸:۲۰

بازگشت به سمت آیی قیه سی: ۹:۳۰

قله آیی قیه سی: ۱۴:۱۰

به سمت قراوول

خداحافظي از آقاي درباني و حركت به سمت آيي قيه سي

توضيحات و ادامه عكس ها در ادامه مطلب


در همین ارتباط بخوانید:

معرفی و راهنمای قله دوشاخ و خط الراس های آن

ادامه نوشته

فراخوان اردوی هفتم هیمالیا نوردی استان زنجان

محل اردو: منطقه علم کوه

مدت زمان: اجرای برنامه 4 روز

تاریخ و ساعت پذیرش  : قبل از  ساعت 22 مورخه 22/4/89 

محل پذیرش و چک لوازم  : قرار گاه رود بارک

  مبلغ یکصد هزار ریال نیز از شرکت کنندگان بابت هزینه های جانبی حین پذیرش دریافت خواهد شد  

لوازم مورد نیاز :

لوازم و تجهیزات  فصل برای صعود به ارتفاعات

کفش یک پوش سنگین

کیت پزشکی وامدادی

ابزار فنی استاندارد برای صعود فنی

تونیک

یومار باتسمه

طنابچه پروسیک

خود حمایت بلند و کوتاه

کرامپون

ابزار کامل فرود

کارابین پیچ دار 6 عدد ترجیحا گلابی

کلاه کاسکت

طناب هر 3 نفر یک حلقه حداقل 45 متری 9 یا 11 میلیمتری

وعده غذا برای 4 روز

کلیه نفرات شرکت کننده در اردوی ششم مجاز به شرکت در این اردو نیز هستند

منبع: سایت هیات کوهنوردی زنجان

همایش بزرگ صعود همزمان به 10 قله آزربایجان

اطلاعیه

وبلاگ بانوان کوهنورد زنجان

به تازگی وبلاگی با این نام به همت خانم حبیبه علوی برای انعکاس فعالیت های بانوان کوهنورد زنجانی تاسیس شده. محیط زیبا همراه با راحتی کار و سادگی ادبیاتش از خصوصیات و محاسن آن است. گزارش مختصر ولی زیبای زیر برگرفته از این وبلاگ است آدرس وبلاگ: http://nanga.blogfa.com/


هو المبین

همه جا آنقدر سرسبز است که چشمهایم دارند دودو می زنند.چپ ... راست ... چند تا پیچ دیگر ... بالاخره میرسیم. با آقایان : حسین مقدم (سرپرست)، سعید کریمی ، حسین مهدوی ، مهدی رستمی و خانم ها : مینا بهرامی ، سمیه یکتا ، بتول قاسمی و خودم از روستای حاجی کندی راهمان را به سمت تکه قیه سی پی می گیریم. از کمرکش تپه ها که عبور می کنیم تکه و گلجیک از دور خود را می نمایانند. مکان دقیق مسیر یاد ، جانپناه و غاری که از دور دیده می شود بچه ها را به چالش می کشد . پس از افاضه نظرات و فرمایشات ضد و نقیض ادامه می دهیم و خودمان را به پای گرده تکه می رسانیم که کمی بالاتر از دره مابین تکه و گلجیک است. کنار چشمه ای گوارا که بعدها با به یاد آوردن آب زلالش حسرت جرعه ای از آن به دلمان ماند ، صبحانه ای می خوریم و کارمان را آغاز می کنیم.

ادامه نوشته

اردوی پنجم انتخابی 8000 متری زنجان

گزارش اردوی پنجم انتخابی ۸۰۰۰ متری زنجان

محل اردو: دماوند مسیر جنوب غربی

زمان اردو: ۱۴-۱۵-۱۶-۱۷ اردیبهشت ۸۹

ادامه نوشته

فراخوان پنجمین اردوی انتخابی هیمالیا نوردی زنجان

پنجمین اردوی انتخابی هیمالیانوردی زنجان جهت صعود به یک قله ۸۰۰۰ متری در سال جاری به شرح زیر برگزار خواهد شد:

محل اجرای اردو : قله دماوند

تاریخ اجرای برنامه 14: -15-16 اردیبهشت ماه 89

ساعت حرکت : 13 روز سه شنبه 14 اردیبهشت 89 از روبروی هیئت کوهنوردی زنجان

 

برای اطلاع از لوازم و شرایط لازم به سایت هیئت کوهنوردی زنجان مراجعه نمایید

افتخار مي كنم

افتخار مي كنم به افتخار آفريني غيورمرداني كه شايد فقط خود مي دانند در راه اين پيروزي چه ها كشيده اند. خستگي ناپذيريتان را ارج مي نهم.

دائولاگیری

خبری از آناپورنا نیست!!

مطلبی در وبلاگ شیپورچی درج شده با عنوان "احسان و آناپورنا و عدم پوشش خبری کوهنویسها...!!" و در آن از عدم پوشش خبری برنامه تلاش برای اولین صعود آناپورنا توسط کوهنوردی از کشورمان انتقاد شده اول از همه به سراغ خودم رفتم که چرا خودم خبری یا مطلبی ننوشته ام قصد توجیه ندارم ولی وقتی کسی مثل من که ارتباط مستقیم با آقای پرتوی نیا ندارد و منبع خبری مستقیمی نیز ندارد تنها کارش می شود این که از سایت رسمی فدراسیون یا از دوستان وی خبری بگیرد. که گویا به دو دلیل صعود وی محکوم است و حرف زدن از آن کفر. اولی اینکه وی در صعود نانگاپاربات حضور داشته و در حزب "نابود باید گردد" فعالیت داشته و دومی اینکه اصلا چه معنی دارد کسی روی دست فدراسیون بلند شود و بخواهد قبل از فدراسیون اولین صعود یک قله را به نام خود بزند ؟

البته در این میان چند روزیست خبری از فعالیت تیم ملی در دائولاگیری هم نیست و آخرین خبری که گرفتیم لمس ارتفاع ۷۲۵۰ متری بود و تو خود می دانی که این عدم پوشش برای چیست و آن یکی برای چه؟؟

عكس هاي چهارمين اردوي انتخابي 8000 متري زنجان

اردوي چهارم انتخابي ۸۰۰۰ متري زنجان ديروز جمعه ۲۱ اسفند ۸۸ در قله "هاچا" ي قيدار برگزار شد.

در اين اردوي فني صعود دراي تولينگ و ميكس مدنظر مربيان و سرپرست برنامه بود.

سرپرست برنامه: سعيد زباني

مسئول فني : علي بيات منش

ادامه نوشته

عكسهاي صعود سراسري به قله خيرالمسجد

ديروز از طرف گروه كوهنوردي برق منطقه اي زنجان صعود سراسري به قله خيرالمسجد زنجان تدارك ديده شده بود. كوهنوردان زيادي از گروه هاي هيئات و شركت ها به اين مراسم دعوت شده بودند.

يكي از حسن هاي صعود سراسري نكته هاي و موارد جالب و متفاوتي ست كه به چشم مي خورد. و نوع ديدگاه ها و " دلمشغولي ها "ي متفاوتي كه ديده مي شود.

باني و برگزار كننده برنامه وسايل اياب و ذهاب و حتي صبحانه و ناهار را تدارك ديده بود (براي اولين بار بود چنين چيزي مي ديدم دستشون درد نكنه!!)

ادامه نوشته

گزارش صعود به قله موستاق آتا

پس از گذشت ۷ ماه از صعود تیم اعزامی زنجان به قله موستاق در تیر و مرداد سال ۸۸ بالاخره موفق شدیم مجوز انتشار گزارش برنامه را بگیریم.

 برای مشاهده گزارش روی ادامه مطلب کلیک کنید.

برای دانلود فایل pdf گزارش اینجا کلیک کنيد (۲.۷۳ مگابایت)

ادامه نوشته

عکس های برنامه صعود به قله سندان

دیروز فرصتی پیش آمد تا در این روزهای پرمشغله پای به بلندی ها بگذاریم و دلی به سرمای باد بسپاریم.

در این روزها که زمستان این فصل دوست داشتنی و زیبای من از من قهراست و رخ پنهان کرده است. بر آن شدم تا این بار من به جستجوی او برخیزم و برای یافتنش به بلندای کوهها بروم چون میدانم که کوه ها به بدی من نیستند و بی شک زمستان عزیزم را می توانم پیش آنها بیابم.

قله سندان که به دلیل فاصله ارتفاعی زیادی که از پای کار دارد با ۲۹۸۴ متر ارتفاع به بلندترین قله استان زنجان مشهور است. (قله  بالقیز با ۳۳۳۲ متر و آغ داغ ویر با ۳۰۶۵ از سطح دریا نیز در استان زنجان قر دارند). این قله در نزدیکی آباد چرگر و درفاصه ۱۰ کیلومتر شهر ابهر و ۷۵ کیلومتری شهر زنجان قراردارد.

عکس های برنامه

از راست : مهري يكتا - سميه يكتا - فريده تاران - مهناز مقدم - من - حسين مقدم - معبود توحيدي نژاد - مهدي رستمي - رفيق چرگري ما!!

از راست: من - سياوش انصاري - مهناز - سميه

ادامه نوشته

یاد ایام

امروز به رسم روزهای اخیر که دلم هوای روزهای خوش گذشته و لحظات قشنگی که با بچه ها مخصوصا تو اردوهای موستاق آتا داشتیم رو میکنه داشتم عکس های اردوها رو ورق می زدم.

چقدر دلم برای اون روزها تنگ شده برای تک تک بچه ها:

حسین تو اردوهای تیم ملیه-فرشاد اسماعیل زاده که رفت خدمت-معبود هم که درگیر اردوهای دانشجوییه-امین موذن اصلا معلوم نیست کجاست-فرزاد آرج چسبیده به کار و زندگی-سعید کریمی و گهگاه می بینم و بقیه هم انگار مفقود الاثر شدن.

گفتم یه چندتا عکس از لحظات خاطره انگیز اردوی الوند بذارم. دیدنشون خالی از لطف نیست:

پناهگاه یخچال در منطقه الوند همدان-این حرکات وسط اردو و دور از چشم مربیان و تازه بعد از تست سرعت انجام شد. (از راست معبود-امین۰من و فرشاد) عکس از حسین مقدم

 ادامه عکس ها در ادامه مطلب

 

ادامه نوشته

گزارش اولين اردوي  تيم هاي ملي كوهنوردي ايران

گزارش اولين اردوي  تيم هاي ملي كوهنوردي ايران

 

 

22-24 مهر 88

البرز مركزي

محسن سعيدزاده

 هنوز بر سردوراهي رفتن يا نرفتنم كه مدارك يكي يكي آماده مي شوند. نمي توانم تصميم بگيرم مثل هميشه. يك طرف علاقه و تمايل بي پايان براي بودن و در طرف ديگر هزار و يك مشكل كه شمردنش شايد فقط يادآوريشان مي كند.

گويا مثل دفعات پيش قرار نيست من تصميمي بگيرم و كاري كه بايد بشود خواهد شد. سه شنبه  است و من  همراه با حسين مقدم، بهنام سلحشوري و سعيد كريمي چهار شركت كننده زنجاني هستيم كه جهت شركت در اولين اردوي انتخابي تيم هاي ملي براي صعود هاي سال آينده (89) رهسپار تهران مي شويم. ساعت 6:30 عصر با يك سمند جاده اي به تهران مي رويم و شب را در منزل يكي از دوستان كوهنورد مي گذرانيم و ساعت 5 صبح روز بعد (چهارشنبه 22 مهر 88) جلوي مجموعه ورزشي شيرودي هستيم. ثبت نام ساعت 6 شروع مي شود و ساعتي زود رسيده ايم. عده اي قبل از ما نير آمده اند. بالاخره ساعت 6 مربيان و مسئولان فدراسيون مي آيند و دربهاي مجموعه ورزشي باز مي شود. كار ثبت نام 2 ساعتي طول مي كشد. دقايقي از 8 گذشته به طرف دو اتوبوسي كه  براي انتقال كوهنوردان در نظر گرفته شده حركت مي كنيم.

-جمعا 41 نفر ثبت نام كرده اند.

اين را آقاي شعاعي (رئيس فدراسيون) در جواب سوال حسين عنوان مي كند.

انتظار شركت نفرات بيشتري را داشتم. ولي بي شك همگي صاحب انگيزه و توانايي بالايي هستند.

ساعت 10 صبح در ديزين پياده مي شويم و آقاي اولنج (سرپرست و مربي برنامه) صحبت هاي آغازين را مي كند و معيارهاي امتياز دهي نفرات را به اين صورت اعلام مي كند:

ادامه نوشته

عکس های موستاق آتا (سری هفتم)

توضیح:

  موستاق آتا (پدر کوه یخی) قله ایست به ارتفاع ۷۵۴۶ متر که در شمال غرب  چین و در استان سین کیانگ قرار دارد.

برنامه صعود به این قله در تیر و مرداد تابستان سال جاری برگزار و با موفقیت به انجام رسید.

عکس های سری هفتم مربوط به کمپ سوم در ارتفاع ۶۸۰۰ متر و حمله به قله و عکس های قله می باشد.

من و مقصدم

ادامه نوشته

گزارش برنامه صعود به  قله دماوند (از دوجبهه جنوبي و شمالي)

توضیح کوتاهی قبل از گزارش:

   این برنامه اولین صعود بلند من بعد از بازگشت از چین (۲ماه) ویکی از برنامه هاییست که از مدت ها پیش در صدد اجرایش بودم که خوشبختانه شرایط و مهمتر از همه مرخصیش جور شد و به لطف جناب رییس با دو روز مرخصی تونستم اون رو اجرا کنم.

 

محسن سعيدزاده

پاييز 88

 

گويا اين گفت و شنود هاي بي پايان نتيجه اي ندارد و نه من قانع مي شوم نه اين دونفر.

چند روزيست كه تصميم گرفته ايم تا برنامه دماوند را اجرا كنيم. من مسعود و سياوش. هر دوشان شايد به اين دليل كه سال قبل از صعود شمالي دماوند ناكام برگشتيم دوست دارند صعودمان از جبهه شمالي باشد ولي من به هزار و يك دليل نظرم جنوبيست.

بالاخره راضيشان مي كنم فعلا راه بيفتيم و در راه در موردش تصميم مي گيريم. دليل من دوري يكساله هر دوي آنها از كوه و كوهنوردي و نداشتن تمرين كافيست ولي آنها معتقدند با همين تمرين دوهفته اي كه داشته ايم قادر به صعود خواهند بود دليل ديگر من نداشتن زمان كافي براي هم هوايي مناسب در جبهه شمالي ست بالاخره قبول مي كنند به جبهه جنوبي برويم واگر شرايط مهيا بود و توانش را داشتيم از جبهه شمالي پايين برويم و دوباره بالا بياييم.

 ....

ادامه نوشته

عکس های موستاق آتا (سری ششم)

عکس های سری ششم برنامه صعود به قله موستاق آتا که از نظرتان خواهد گذشت مربوط به طی مسیر بین کمپ دوم (۶۲۰۰ متر) تا کمپ سوم (۶۸۰۰ متر )و یک شب مانی در کمپ دوم می باشد.

حسن نجاريان و زباله برجاي مانده ازتيم چين در كمپ 2كه مقداري از آن توسط تيم ما جمع آوري شد

ادامه نوشته

عکس های موستاق اتا (سری پنجم)

عکس های سری پنجم مربوط می شود به روز هشتم برنامه (27 تیرماه) یعنی زمانی که از کمپ ۱ در ارتفاع ۵۳۵۰ تا کمپ ۲ در ارتفاع ۶۲۰۰ طی مسیر شد. این  رفت و برگشت جهت هم هوایی و استقرار یک تخته چادر در کمپ دوم صورت گرفت .

عبور از شکاف یخی

ادامه نوشته

عکس های موستاق آتا (سری چهارم)

بیس کمپ و کمپ ۱

كمپ 1

ادامه نوشته

عکس های موستاق آتا (سری سوم)

درياچه قاراگول - روستاي سوباشي - بيس كمپ .

بهنام سلحشوردر رستوران قاراگول

ادامه نوشته

عکس های موستاق آتا (سری دوم)

دوزبانه - لینک ترکی

سری دوم عکس ها-پرواز از ارومچی به کاشکار- شهر کاشکار و شهر اوپال .

حمل کیسه بارها در فرودگاه کاشکار

ادامه نوشته

عکس های موستاق آتا (سری اول)

دوزبانه - لینک ترکی

سری اول عکس ها (دو روز اول برنامه پرواز از تهران به ارومچی و یک روز اقامت در ارومچی)

فرودگاه ارومچی

ادامه نوشته

گزارش اردوی هفتم هیمالیانوردی استان زنجان دماوند (جبهه جنوبی)

تقدیم به خانم یوسف پور ( http://azadwoman.blogfa.com/)

گزارش

 اردوی هفتم هیمالیانوردی

 استان زنجان

دماوند (مسیر جنوبی)

  

محسن سعیدزاده

اردیبهشت 88

ادامه نوشته

تکه قیه سی از مسیری دیگر

هفته گذشته تصمیم گرفتیم صعود به قله تکه قیه سی را از مسیری دیگر امتحان کنیم. یکی از دوستان که منطقه رو به خوبی می شناخت ما را راهنمایی کرد.

 قله تکه قیه سی و دیواره پای قله اش

ساعت دو و نیم بعدازظهر پنج شنبه به اتفاق چهار نفر از دوستان دیگر سوار ماشین شدیم و به طرف جاده تبریز حرکت کردیم پس از طی 35 کیلومتر از مسیر تابلوی روستای «قره آغاج» که به سمت چپ جاده اشاره می کند حود نمایی می کند پس از پیچیدن به فرعی و طی 15 کیلومتر دیگر به روستای زیبا و در بستر آرمیده قره آغاج می رسیم و پس از آماده شدن به طرف قله زیبا و پر عظمت تکه قیه سی حرکت کردیم...

 

ادامه نوشته

گزارش اردوی ششم هیمالیانوردی استان زنجان همدان -منطقه الوند (آخرین اردوی انتخابی)

گزارش  اردوی ششم هیمالیانوردی استان زنجان همدان -منطقه الوند  (آخرین اردوی انتخابی)

 محسن سعیدزاده اردیبهشت 88

گرک بو ایل گئدم داغدا دینجه لم

چمن چیچک چول یادیما دوشوبدو...

سحر  سحر  بولاق  اوسته  دارانان

بیر   عطیرلی  تئل  یادیما  دوشوبدو...

همیشه تو زندگی وقتی مشغول یه پروسه طولانی و سخت هستم با امید به پایانی خوش و رسیدن به اونچه که دارم براش تلاش می کنم رنج ره بر جان می خرم و خودم رو این طور به ادامه کار ترغیب می کنم ولی وقتی این تلاش (به نظر خسته کننده) به پایان می رسه (فارغ از اینکه در پایان به هدف رسیدم یا نه) به این جمله می رسم:«و چقدر دیر فهمیدیم خوشبختی همان روزهایی بود که آرزوی زود سپری شدنشان را داشتیم».

این اردو هم به پایان رسید اردویی که برای آقایون و خانمها (به صورت مجزا) برای هرگروه اردوی پنجم بود ولی از آنجایی که اردوی اولی جداگانه برگزار شد یعنی دوبار اردو یکبار برای آقایان و یک بار برای خانم ها. جمعا ششمین اردویی بود که از طرف کمیته هیمالیا نوردی برگزار شد. (این هم از شبهه تعداد اردوها)

از آنجایی که نزدیک به 2هفته قبل از زمان اجرای اردو از زمان و مکان و نحوه اجرای اردو باخبر بودم اغلب افکارم حول محور آن می چرخید اینکه کدام قله یا خط الراس همدان خواهد بود اینکه آیتم های این اردو کدام ها خواهند بود و یا اینکه...

 

ادامه نوشته

عکس هایی از اردوی چهارم هیمالیانوردی استان زنجان

عکس هایی از اردوی چهارم هیمالیانوردی استان زنجان

تهران (دارآباد)

19 و 20 فروردین 88

این اردو با هدف پیمایش خط الراس دارآباد و رسیدن به قله توچال در یک روز برگزار شد که به دلیل بدی هوا تیم در قله دارآباد ماند و امکان ادامه مسیر میسر نشد.

تنها طی دو مرحله پیمایش کوتاهی روی تیغه انجام گرفت که همراه با استفاده از کرامپون ودیگر ابزار فنی و تمرین بود.

عکس زیر متعلق به روز دوم برنامه و هنگام بازگشت از پناهگاه است. لبخند تلخ من بدلیل وزن 200 کیلویی سعید است روی پای آسیب دیده ام!!!!!

ادامه نوشته

گزارش صعود به قله شیرکوه

گزارش صعود به قله

 شیرکوه

«عروس زاگرس»

 سرپرست: معبود توحیدی نژاد

محسن سعیدزاده

نوروز 88

 

برنامه صعود به قله شیرکوه بسیار غیر منتظره و بدون برنامه ریزی قبلی اتفاق افتاد.

من و معبود که از مدت ها قبل نقشه رفتن به یزد و کرمان و دیدن مناطق زیبای این دو شهر و بیشتر دیدن کویر کرمان را کشیده بودیم اصلا به شیرکوه یزد فکر نکرده بودیم.

وسوسه های رفتن به این قله زیبا از روز دوم مسافرتمان یعنی روز دوم سال جدید و در بدو ورودمان به یزد بود که به سراغمان آمد در حالیکه قرار بود فقط یک شب و روز را به دیدن شهر یزد بپردازیم و بقیه 6 روز را در کرمان سپری کنیم تصمیم گرفتیم سری هم به شیرکوه بزنیم و راستش حیفمان آمد تا اینجا بیاییم و عروس زاگرس را از نزدیک نبینیم. این بود که تصمیم گرفتیم به منطقه برویم و از نزدیک شرایط را بسنجیم. با توجه به فشردگی برنامه نمی توانستیم بیش از 1 روز را به صعود این قله اختصاص دهیم پس قرار شد اگر کار بیشتر از یک روز باشد منصرف شده و برگردیم.

صبح روز سوم فروردین از پارک کنار راه آهن یزد که محل مناسبی برای مسافران نوروزی برای چادر زدن و شب مانی بود با آژانس به میدان همافر در شرق شهر رفتیم ساعت 6 صبح بود نیم ساعتی منتظر شدیم تا اینکه مینی بوسی آمد که مقصدش روستای «ده بالا» بود؛ سوار شدیم.

ادامه نوشته

گزارش صعود به قله توچال (با تاخیر)

گزارش برنامه

صعود به قله

 

 

توچال

 

آذر 87

 مقدمه

قصد داشتیم تا با توجه به تعطیلی دو سه روزه پایان هفته یک برنامه بلند اجرا کنیم گزینه های مختلف پیشنهاد داده شدند رو به دلایل مختلف رد شدند تا اینکه بالاخره چاره ای نماند جز توچال که دیوارش کوتاه است و هر وقت از همه جا رانده شویم دامان او را می گیریم.

برخی از دوستان قصد اجرای دو روزه برنامه را دارند ولی من و معبود دوست داریم هر سه روز را در برنامه باشیم قرار براین می شود که من و معبود یک روز زودتر حرکت کنیم و در آنجا بقیه به ما ملحق شوند....

ادامه نوشته

گزارش اردوی چهارم هیمالیانوردی استان زنجان زنجان (بایندر)

گزارش  اردوی چهارم هیمالیانوردی استان زنجان

زنجان-(بایندر)

 محسن سعیدزاده

اسفند 87

خستگی برنامه های فشرده چند هفته پیش، دغدغه های زندگی شخصی، مستهلک شدن بدن براثر تمرین های زیاد و مهمتر از همه خستگی های روحی متمادی همگی دست به دست هم داده اند و درصدد غالب شدن برانگیزه و اشتیاق پایان ناپذیر کوه هستند این کش و قوس آنقدر ادامه پیدا می کند تا اینکه روز قبل از برنامه که جمعه 2 اسفند است فرا می رسد مثل همیشه بدون توجه به این نزاع درونی بی اختیار و ماشین وار بطوری که انگار کار دیگری نمی توان انجام داد عصر پنج شنبه بعد از خرید به جمع کردن کوله می پردازم و غرق در افکار برنامه فردا که آیا تمریناتم مثمر ثمر خواهد بود یا نه به خواب که نه ولی به رختخواب می روم و طبق عادت شبهای قبل از برنامه که ترافیک افکار زیاد است چند ساعتی در افکار مختلف می لولم تا خوابم ببرد در این مدت یکی دو ساعته با چشمهای بسته کجاها که نمی روم گاه در یک شیب با کوله سنگین برف کوبی می کنم انگار صدای حسن آقاست که می آید «چیه مُردی؟ ده جون بکن!...»

بعد در آنی خود را در یک دیواره می بینم که گیره ناخنی که گرفته ام می شکند و پاندول می شوم معبود مثل همیشه سرزنش می کند «منه باخ گور کیمی حمایت الیرم گل آشاغی بابا!!...»

بعد حسین را می بینم که بالای قله با فلاسک چای منتظرم است«دادا هاردا قالدین بس؟؟»

و یا در عرض چند ثانیه فرشاد را می بینم که مثل همیشه دلسوزانه و پرهیجان در حال راهنمایی من است و داد می زند «بابا گیره به اون گندگی رو بالای سرت نمی بینی؟» در همین حین تبریخ در می رود و عاشقانه بالای ابرویم را نوازش می کند«آخ!...»

ساعت 2:50  صبح با زنگ موبایل بیدار می شوم سریع کوله و کیسه ابزار فنی را بر می دارم و پس از پوشیدن لباس سر کوچه می روم با 10 دقیقه تاخیر معبود می آید و راه می افتیم

ادامه نوشته

گزارش اردوی دوم هیمالیانوردی استان زنجان دماوند (جبهه حنوبی)

گزارش

 اردوی دوم هیمالیانوردی

 استان زنجان

دماوند (جبهه حنوبی)

 

 

محسن سعیدزاده

بهمن 87

- هارا؟ گنه کوله نی ییغمیشان کی؟ بویول هارا گئدیرن؟

- دلی نین دلی خانادان سورا هاراسی وار؟

- بس دیمه دین قیچیم آغیریر بیر آی داغا گئتمیه جم؟

- گئتمه سم اولماز، گرک گئدم

در دل می گویم:

  می روم باردگر مستم کند، بی سروبی پاو بی دستم کند

می روم از خویشتن بیرون شوم، در پی لیلا رخی مجنون شوم

گفت و شنود های همیشگی و بی پایان من و مادرم قبل از برنامه و مثل همیشه صحبتهایش را با جمله همیشگی اش وقتی می بینید حریفم نمی شود تمام می کند :«من کی سنی یورا بیلمم آللاها تابشیردیم بیلن»

ساعت چهارونیم صبح است و معبود دم در خانه مان منتظر است کمی لفتش می دهم شاکی می شود می گویم«همیشه شعبان یک بار هم رمضان» چیزی نمی گوید

ادامه نوشته

گزارش برنامه دماوند‏(جبهه شمالی)‏

مقدمه

این برنامه با هدف شناسایی جبهه شمالی قله دماوند جهت اجرای برنامه زمستانی در تاریخ 7/8/87 تا 10/8/87 برگزار شد. نفرات شرکت کننده در این برنامه:

منصور افشاریان(سرپرست)، رضا لطفی رضایی، فواد حبیبی،فریده تاران، سعید کریمی،جواد نعمتی، سمیه یکتاوحیدی پور،مسعود بهرامی، سیاوش انصاری و اینجانب محسن سعیدزاده

....

ادامه نوشته

گزارش برنامه صعود ناموفق به قله سبلان

مقدمه

این برنامه با هدف صعود به قله سبلان از دو مسیر گرده و یخچال شمالی اجرا شد. افراد شرکت کننده در این برنامه برای مسیر یخچال عبارت بودند از: فواد حبیبی،فرشاد اسماعیل زاده، اینجانب (محسن سعیدزاده) و سعید کریمی و نفرات شرکت کننده برای مسیر گرده: مسعود بهرامی، سیاوش انصاری، اشکان علی محمدی، امیرحسین تهذیبی،  بهنام عونی و  حمید...

ادامه نوشته

گزارش مرحله دوم اردوی انتخابی تیم ملی امید کوهنوردی ایران

گزارش مرحله دوم اردوی انتخابی تیم ملی امید کوهنوردی ایران

 

 

محل اجرای برنامه: البرز مرکزی

زمان  اجرای برنامه: 25 الی 27 مرداد 1387

مقدمه

دومين مرحله اردوي انتخابي تيم ملي اميد ويژه آقايان دو هفته پس از مرحله اول كه با شركت 62 نفر آغاز شده بود با گزينش 18 نفر ...

ادامه نوشته

گزارش صعود سراسری زمستانی الوند

عشق به کوه و کوهنوردی عشق به مقاومت ، صبر و نیکدلی است

با یادی از همه آن هایی که جان در ره این عشق از کف دادند...

برنامه کوهنوردی الوند همدان از طریق هیئت به گوش ما رسید ما هم از اینکه هیئت به ما بها داده و ما را لایق این برنامه دانسته است بسیار خوشحال شدیم . به هیئت رفتیم و در صحبت با آقای حسن مدقالچی از کم و کیف این برنامه آگاه شدیم ولی این وسط یک مشکل بزرگ برای من بود و آن هم مقارن بودن روز حرکت با امتحان پایان ترم درس 3 واحدی من بود ولی از آنجایی که برای من همیشه کوهنوردی از دیگر چیزها اولویت بیشتری داشته است عشق به کوهنوردی باعث شد که درس را حذف کرده و رهسپار همدان شوم .

روز قبل ار حرکت یعنی 2/11/84 در هیئت وسایلی را که کم داشتیم و لیست وسایلی که باید داشته باشیم را از هیئت گرفتیم با زحمت های آقای مدقالچی همه بچه ها مجهز شدند و رفتیم تا برای فردا آماده شویم .

روز حرکت یعنی 3/11/84 صبح زود همه افراد گروه : آقای حاج مجید دربانی آقای حسن مدقالچی آقای ولی الله مرادخانی آقای سیاوش انصاری خانم سرور خانم نظریان آقای حمید حسنی آقای امیر ملک امیری آقای حسین مقدم آقای بهزاد معصومی و من جمع بودیم وپس از دقایقی معطلی معمول با اتوبوسی به سمت همدان حرکت کردیم . در بین راه از مناظر و کوه های اطراف همدان بسیار لذت بردیم و تا خود همدان با آقای مقدم و حسنی درمورد کوه های اطراف بحث می کردیم تااینکه رسیدیم به مقصد.

به همدان که رسیدیم در ترمینال به وسیله چند تاکسی به محلی که برای اسکان ورزشکاران در نظر گرفته شده بود که فکر می کنم مرکز تربیت معلم همدان بود رفتیم . به آنجا که رسیدیم به دلیل زود آمدن ما هنوز خوابگاهی برای ما در نظر گرفته نشده بود و ما در نمازخانه ی آن محل همراه با گروه های کوهنوردی سایر استان ها اسکان گزیدیم و مشغول خوردن ناهار و دیگر کارهای شخصی شدیم .

 سپس حدود ساعت 2 بعدازظهر ما به محل خوابگاه خود در همان مجموعه رفتیم یک خوابگاه 8 تخته تقریبا مناسب که در آن روز آقای ملکی و آقای سیدحمید صدیقیان هم به ماملحق شدند . که از تجربیات و دانش ایشان بسیار بهره برده و چیزهای بسیاری یاد گرفتیم .

ما آن روز را به گشت و گذار در شهر و رفتن با اعضای گروه به فروشگاه وسایل کوهنوردی و دیگر کارهای متفاوت گذرانیدیم شب آن روز پس از خوردن شام مشغول جمع کردن وسایل کوله ها و دیگر صحبت ها شدیم که آقای دربانی بسیار به ما کمک کرده و وسایل کوله های ما را دوباره جمع کردند و به ما آموزش های بسیاری در مورد جمع کردن وسایل کوله دادند.

فردای آن شب یعنی صبح روز حرکت به سمت کوه همه بیدار شده صبحانه ی مختصری خورده و وسایل خود را جمع کرده و با اتوبوس های در نظر گرفته شده به سمت سالن بوعلی تربیت بدنی که مراسم افتتاحیه قرار بود در آنجا برگزار شود رفتیم در آن محل مراسم افتتاحیه و تقدیر از پیشکسوتان این ورزش برگزار شد . در ابتدای آن مراسم گروه سرعت همدان برای صعود چند ساعته به قله الوند داخل سالن شد و پس از زدن یک دور در داخل سالن به سمت الوند رهسپار شدند تا بتوانند تا پایان مراسم افتتاحیه قله را صعود کرده و به سالن برگردند که چنین هم شد در آن مراسم همچنین از پیشکسوتان و افتخارآفرینان این ورزش تقدیر شد از جمله آقای حسن نجاریان .

سپس رژه تیم های استان ها شروع شد و تیم های مختلف در داخل سالن همراه با تابلویی که نام استانشان روی آن نقش بسته بود رژه می رفتند تیم ما هم با بچه های عاشق و شیفته این ورزش با علاقه خاصی ابهت خود را نشان می داد . و می رفتیم تا کم کم به خارج سالن و محل استقرار اتوبوس های حرکت به سمت پای کوه نزدیک شویم .

از سالن خارج شدیم و دو یا چند گروه شدیم تا گروهی به سوی قله کمرلرزان گروهی به سوی قزل ارسلان و گروه های دیگر به سمت قله های دیگر رهسپار شوند گروهی که من در آن بودم تشکیل می شد از آقای حاج مجید دربانی آقای سیاوش انصاری آقای حمید حسنی -آقای بهزاد معصومی آقای امیر ملک امیری آقای حسین مقدم و من که با 46 نفر دیگر از استان های دیگر به سرپرستی آقای مقدم از پیشکسوتان و استادان کوهنوردی که اهل خود همدان هم بودند در ابتدای مسیر مستقر شدیم .

 

پس از کمی صحبت کوتاه به راه افتادیم گروه 53 نفره ما خیلی آرام و متین از مسیری کم هیجان به راه افتاد ولی در همین گروه آرام که شبیه اقیانوس در یک روز آفتابی می نمود اگر تک و توک موجی هم در این اقیانوس پیدا می شد و آن را به نشاط دعوت می کرد بچه های گروه زنجان بودند که با آواز های ((ماشالله تیم)) و ((ماشالله بچه ها)) گفتن ها خود را بسیار با نشاط و خستگی ناپذیر نشان می دادند .

تا اینکه پس از 2 تا 3 ساعت کوهپیمایی در برف تقریبا سنگین راه به تاریکدره محلی که قرار بود آن بعدازظهر و شبش را در آنجا بگذرانیم رسیدیم پس از رسیدن بچه های عقب مانده ی لرستان و دزفول به تاریکدره آقای مقدم سرپرست محترم تیم شروع به صحبت کردند .

بچه ها پس از اتمام سخنان ایشان شروع به زدن چادر کردند و بلافاصله در چادر قرار گرفتند تا ضمن تجدید انرژی از دست رفته استراحتی کنند تا برای کوهپیمایی سنگین فردا آماده شوند .

عصر آن روز آقای مجید دربانی به همراه سیاوش انصاری و امیر ملک امیری در چادر (Camp) خود و من به همراه بهزاد معصومی و حسین مقدم و حمید حسنی در چادر (K2)  خود قرار گرفتیم غافل از مصیبتی که قرار است به آن دچار شویم . غافل از کولاک سنگینی که شب قرار است اتفاق بیفتد و مقاومتی که چادر ضد آب و ضد توفان!!!!!! ما از خود نشان خواهد داد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! .

 

فکر می کنم تصویر کاملا گویای حقیقتیست که آن شب اتفاق افتاد مصیبتی که ما چهار نفر در آن گرفتار بودیم البته ناگفته نماند که چادرهای بعضی از گروه های دیگر و استان های دیگر هم شکسته بود ولی هیچ کدام از آن چادرهای کیفیت چادر ما را نداشت و مثل چادر ما نمی توانست نم و رطوبت را از خود عبور دهد . واقعا ما آن شب به ضد آبی و ضد طوفانی چادر خود و همچنین ضدآبی کیسه خواب های خود مخصوصا کسیه خواب من که از نوع پر بود پی بردیم و معنای واقعی آن را فهمیدیم . من مجبور بودم ساعتی یکبار از چادر خارج شوم و به وضعیت چادر خود و برف های انباشته شده در اطراف و روی آن رسیدگی کنم.

بالاخره هرچه بود بدون دقیقه ای خواب و استراحت ساعت 5 صبح عزم جمع کردن چادرها و رفتن به سمت پناهگاه کردیم که شاید در حدود 600 متر یا کمی بیشتر از محل کمپ چادرهای ما فاصله داشت طوفان و کولاک شدیدی بر فضا حاکم بود به طوری که نزدیک به 50 دقیقه طول کشید تا ما فاصله چند صدمتری خود تا پناهگاه را پیموده و به آنجا برسیم در بین راه از شدت طوفان ایستاده و حتی مجبور می شدیم برگردیم و پشت سنگی پناه بگیریم در هر صورت به آنجا رسیدیم آقای حسنی کنار کوله هایی که با خود آورده بودیم ماند و من و آقای مقدم دوباره به محل چادر خود برگشتیم تا اگر کاری از دستمان برمی آید انجام دهیم در طول این مدت که خیلی بیشتر از 1 ساعت بود آقای معصومی هنوز موفق نشده بود با تمام سرعت عملی که در بستن و باز کردن چادر دارد آن را ببندد تا اینکه با کمک بچه ها این کار انجام شد و در راه پناهگاه به بچه های دیگر تیم ها کمک کردیم افرادی که برخی کاملا زیر برف مدفون شده بودند برخی زیر چادر شکسته و آوار برف مانده بودند . در هر صورت پس از گذراندن حدود 24 ساعت در پناهگاه و به دلیل برف و کولاک سنگین اجازه صعود نیافتیم .

   

 و صبح روز بعد یعنی 6/11/84 به سمت شهر حرکت کردیم که در بین راه بازهم بچه های زنجان بودند که پیام آور شادی نشاط و انرژی برای همه بودند .

 

 تا اینکه نزدیک های ظهر همدان رسیدیم و مستقیما با اتوبوس های تعبیه شده به همان محل سالن بوعلی رفتیم ولی به دلایلی که نفهمیدیم مراسم اختتامیه برگزار نشد ولی ما فرصت یافتیم تا با کسب اجازه از سرپرست خود آقای مجید دربانی گذرا سری به مزار ابوعلی سینا بزنیم .

برگشتیم به دیگر بچه ها ملحق شدیم و پس از رسیدن خانم ها آماده حرکت به سوی ترمینال و سپس زنجان شدیم که متوجه شدیم نه ما بلکه هیچ کدام از 900 نفری که در این صعود سراسری شرکت کرده بودند نتوانستند قله ای را بزنند .این هم عکسی است که با آقای ریاحی دوست دزفولی خود که خیلی انسان متواضع و نیک منشی بودند گرفتم .

به امید صعود های دیگر ....