چند نکته تغذیه ای از Steve House

a small part of nutrition from Training For the New Alpinism, by @stevehouse10 
چند توصیه از استیوز هاز برای تغذیه در برنامه‌های بزرگ
ترجمه محسن سعیدزاده

 

 

-وقتی در یک اکسپدیشن فعالیت می‌کنید سه بار نشستن برای خوردن هر وعده غذایی و صرف وقت برای آن تقریبا ناممکن است. بنابراین بهتر است بجای آن به کرات به خوردن تنقلات و میان‌وعده‌های راحت مصرف بپردازید.

-خوردن یک صبحانه مفصل در اول صبح با اعصابی ملتهب و در حالی‌که ساعت مچی دقایق اولیه نیمه‌شب را نشان می‌دهد، یک چالش جدی است. اگر شب کوتاهی داشته‌اید و تقریبا نصف  شب بیدار شده اید، یک یا دو ژل انرژی زا با کمی قهوه و چای پیشنهاد می‌شود. اگر کمی دیرتر است مثلا بعد از دوی نصف شب، مهم است که یک غذای واقعی بخورید. در این مورد توصیه من تهیه یک حریره بلغور فوری یا فرنی مخلوط با کشمش، کره، پودر پروتئین، و اگر داشته باشید یک تخم مرغ. اگر می‌خواهید خیلی سریع خارج و برای حرکت آماده شوید، یک میکس نوشیدنی جایگزینِ وعده غذایی، که تقریبا به مقدار مساوی‌ای پروتئین، کربوهیدرات وچربی دارد گزینه خوبی خواهد بود.

-گاهی برای کوهنوردان پیش می‌آید که مجبور به خوردن یک وعده غذای جامد درست قبل از شروع صعودشان هستند. از آنجایی که شروع تمرین به محض اتمام غذاخوردن دشوار است، همیشه شصت تا نود دقیقه ابتدایی حرکت یا صعود خود را با سرعتی معمولی به گرم شدن اختصاص دهید. این افزایش تدریجی ریتمِ سرعت باعث حفظ میران قندخون شما در شصت تا نود دقیقه می‌شود که باعث می‌شود کم‌کم احساس نشاط درحرکت نیزحفظ شود.

-بدن ذخایر چربی زیادی دارد. یک فرد معمولی با اندام متناسب دو هزار کیلوکالری انرژی به شکل کربوهیدرات درون ماهیچه‌ای و ذخیره شده در کبد دارد. در مقام مقایسه، ورزشکاری با همان تناسب اندام بیش از صد هزار کیلوکالری انرژی در ذخایر چربی خود دارد، که بیشترشان در بافت های چربی (Adipose Tissue،(چربی های زیرپوستی) هستند. بصورت تئوری این مقدار انرژی برای دویدن تا صد ساعت توسط یک دونده کافی است. (با فرض اینکه دونده فقط از سوخت و ساز چربی‌های خود به عنوان انرژی استفاده کند). در کوهنوردان، استفاده از این منبع انرژی قابل توجه، بسیار موثر و مفید خواهد بود. کیسه غذای درون کوله همیشه سنگین است، و ما همواره مقدار متنابهی غذا با خود حمل می‌کنیم. راه چاره این است که روی بدن خود کار کنید و قبل از برنامه طوری حساب شده غذا بخورید که بتوانید انرژی ذخیره شده در بدن را حین برنامه بسوزانید و بنابراین به غذای کمتری احتیاج داشته باشید. (به اصطلاح رایج در ایران: بارگیری قبل از برنامه)

 

عکس: زمستان 98، یخچال غربی علم کوه

کدام ابزار حمایت بهتر است؟

کدام ابزار حمایت بهتر است؟

در میان تمام ابزارهای صعود و فرود، ابزارِ حمایت بیشترین تنوع را دارد به طوریکه هر کدام از شرکت های تولید کننده، ابزار حمایتِ منحصر به فرد خود را تولید و عرضه کرده اند تا بتوانند هویت خود را به عنوان تولید کننده این عرصه حفظ کنند.

اگر تجربه زیادی در استفاده از ابزارهای مختلف در شرایط گوناگون را نداشته باشید حتما برایتان سوال پیش آمده که بین این همه ابزارهای حمایت مختلف با اشکال گوناگون که قرار است همگی کاری مشترک انجام دهند کدام مفید تر و کاربردی تر است. برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بدانید که بیشتر در چه محیطی و چه کاری از دنیای کوهنوردی را انجام می دهید.

ابزار های حمایت طور کلی به سه دسته تقسیم می شوند:

•    تیوبی (مانند ریورسو)
•    Mechanical Assisted  یا قفل مکانیکی (مانند گری گری)
•    Geometry Assisted یا قفل برمبنای انحنا (مانند اسمارت)

 

 

 

 معیارهای امتیاز دهی به یک ابزار حمایت خوب می تواند آیتم های زیر باشد:

•    کنترل (فیکس) و رهاسازی
•    فرود (طناب دهی استاتیک)
•    طناب دهی دینامیک (به صعود کننده سرطناب)
•    وزن و حجم
•    خود قفل شوندگی

 

 

در ادامه 10  ابزار حمایت پرکاربرد را از نظر این معیار ها سنجش و مقایسه خواهم کرد:

 

گری گری پلاس شرکت پتزل (Petzl GriGri+) 

Mechanical Assisted - قفل مکانیکی

در سال 2017 تولید و عرضه آن شروع شد. به دلیل توانایی های زیاد، راحتی کار و نیز ریسک پایین آن به عنوان «بهترین ابزار حمایت برای استفاده مبتدی ها» شناخته شده است. بسیاری از خطاهای گری گری را مرتفع و ریسک های آن را کاهش داده، هنگام فرود دادنِ فرد صعود کننده نیاز به درگیری و فشار کمتری در نگه داشتن اهرم دارد.  بادرنظر گرفتن معیارهای بالا از میان ابزارهای حمایت محتلف، حائز بیشترین امتیاز مجموع یعنی 78 است (Overall Score). امتیازهای این ابزار به شرح زیر است:

قیمت:130 دلار

وزن: 202 گرم

گستره قطر طناب: 8.5 – 11 میل

 

 

محاسن: این ابزار خاصیت جلوگیری از شک دارد که از فشار حاصل از سقوط بر بدن سقوط کننده می کاهد این خصیصه در نمونه های قبلی گری گری وجود نداشت. بسیار مناسب برای صعودهای سرطناب و قرقره، قابلیت پوشش گسترده ای از قطرهای طناب 

معایب: قیمت بالا، تغییر شکل حمایت از دینامیک به استاتیک و بالعکس می تواند سردرگم کننده باشد، اهرم خیلی راحت قفل می شود، وزن زیاد، عدم پوشش دو طناب

 

 

 

 

گری گری (Petzl GriGri)

Mechanical Assisted قفل مکانیکی

از محبوب ترین ابزارهای حمایت دنیاست که بعد از نسخه پیشرفته ترش یعنی گری گری پلاس با 76 امتیاز در رده دوم بالاترین امتیاز مجموع است. بعد از توقف تولید و فروش گری گری 2 شرکت پتزل در سال 2019 برای سومین بار گری گری را آپدیت کرد و نسخه آخر آن بسیار مورد توجه صعود کنندگان قرار گرفته است. این ابزار به عنوان «بهترین ابزار حمایت برای افراد باتجربه» شناخته می شود. 

قیمت:88 دلار

وزن: 202 گرم

گستره قطر طناب: 8.5 – 11 میل

 

 

 

محاسن: راحتی کار در کنترل و رها سازی صعود کننده، راحتی کار هنگام طناب دهی به سرطناب، راحتی در طناب دهی به فرود رونده، پوشش طنابهای با قطر 8.5 

معایب: حجیم و به لحاظ ارگونومی بدشکل، عدم پوشش دو طناب، نیاز به تکرار و تمرین تا مسلط شدن به ابزار، وزن زیاد

 

 


ورگو محصول شرکت ترانگو (Trango Vergo)

Geometry Assisted- قفل برمبنای انحنا

 بعد از تولید گری گری، شرکت های زیادی به تقلید از آن ابزارهای مشابهی را طراحی و تولید کردند که ورگو یکی از موفق ترین آن ها بود. ورگو همواره به عنوان «بهترین جایگزین گری گری با خاصیت طناب دهی سریع تر به سرطناب» شناخته شده است. مجموع امتیازات ورگو از آیتم های مختلف 73 است.

قیمت:100 دلار

وزن: 202 گرم

گستره قطر طناب: 8.9 – 10.7 میل

 

 

محاسن: کم حجم، طناب دهی سریع تر و ایمن به سرطناب بدون نیاز به رهاسازی بعد از قفل، طراحی ارگونومیک برای کنترل و رهاسازی ساده تر با دست، کمی ارزان تر از گری گری

معایب: روش اتصال جدید به هارنس، رهاسازی ابزار بعد از قفل شدن آن سخت است و نیاز به تمرین دارد، فرود دادن خیلی سریع

 

 

 

 ای تی سی گاید محصول شرکت بلک دایموند (Black Diamond ATC Guide )

              تیوبی با خاصیت خود قفل شوندگی در حمایت استاتیک

 از قدیمی ترین و محبوب ترین ابزارهای حمایت که در صعودهای فنی کوهنوردی و دیواره ای محبوبیت زیادی داشته است. برای توصیف این ابزار همواره از ضرب المثل انگلیسی «Best Bang for the Buck یعنی بالاترین بهره وری از پول پرداختی» استفاده شده است. ای تی سی گاید هم مثل ورگو امتیاز 73 را کسب کرده است.

قیمت: 38 دلار
وزن: 80  گرم
گستره قطر طناب: 7.7 – 11 میل

 

 

محاسن: مناسب برای آموزش تکنیک های حمایت و فرود، بهترین ابزار حمایت نفر دوم در مسیرهای چندطوله، قابلیت استفاده دو طناب، قابلیت بالا نسبت به قیمت پایین

معایب: سنگین تر از دیگر ابزارهای تیوبی مثل ریورسو، عدم خاصیت آنتی شک 

 

 

 

گیگاژول محصول شرکت ادل راید (Edelrid Giga Jul) 

    eometry Assisted- قفل برمبنای انحنا

نسخه آپدیت شده محصول دیگر ادل راید به نام مگا ژول که در سال 2019 به بازار عرضه شده است. بسیاری از مشکلات محصول قبلی در این نسخه مرتفع شده به طوریکه در مدتی کوتاه به یکی از محبوب ترین ابزارهای حمایت در جهان تبدیل شده است. این ابزار با عنوان «بهترین انتخاب برای صعودهای چند طوله» شناخته می شود. امتیاز گیگا ژول هم 73 است.

قیمت: 50 دلار

وزن:  122 گرم

گستره قطر طناب: 7.8 – 10 میل

 

 

محاسن: قابل استفاده در سه روش سرطناب (قفل شونده)، ته طناب و سرطناب سریع (مانند ریورسو)، استفاده از استیل برای دوام بالا

معایب: سنگین تر از دیگر ابزارهای خود قفل شونده مکانیکی، گران تر از ابزارهای تیوبی، رهاسازی بعد از قفل ابزار نیاز به تکرار و تمرین دارد.

 

 

 

ریورسو محصول شرکت پتزل (Petzl Reverso) 

       تیوبی با خاصیت خود قفل شوندگی در حمایت استاتیک

از محبوب ترین ابزارهای حمایت در ایران، از بهترین ابزارهای تیوبی و مناسب ترین ابزار تیوبی برای صعودهای اسپرت همچنین به دلیل قابلیت استفاده از دوطناب نازک «بعد از ای تی سی گاید مناسب ترین ابزار برای صعودهای فنی کوهنوردی» است. این ابزار حائز امتیاز 72 می باشد.

  قیمت: 35 دلار
وزن: 62 گرم
گستره قطر طناب: 7.5 – 11 میل

 

 

محاسن: وزن کم، رهاسازی آسان، مناسب برای استفاده از دو طناب نازک

معایب: دوام کم به دلیل استفاده از آلمینیوم، ایجاد مشکل در استفاده از طناب هایی با قطر بیشتر از 9.5 میل

 

 

 

ریوو محصول وایلد کانتری (Wild Country Revo)

           تیوبی با بک آپ مکانیکی

 از ابزارهای خود ترکیبی ای که چند سالیست جای خود را در میان خریداران ابزارهای حمایت پیدا کرده است. این یک ابزار حمایت تیوبی است که اگر به هر دلیلی طناب از دستتان لیز بخورد سیستم مکانیکی آن فعال و قفل می شود. ریوو  با عنوان «بهترین انتخاب برای شرایط اضطراری و امداد» شناخته می شود و  امتیاز آن 70 است. 

قیمت: 140 دلار
وزن: 286 گرم
گستره قطر طناب: 8.5 – 11 میل

 

 

محاسن: قفل بک آپ اضطراری برای مواقع سر خوردن سریع طناب، طناب دهی بسیار آسان به سرطناب، روش حمایت مانند ابزارهای تیوبی

معایب: بزرگ و سنگین، گران، عدم قابلیت استفاده دوطنابه برای صعودهای چند طوله مناسب نیست

 

 

ماتیک محصول شرکت کمپ (Camp Matik) 

      Mechanical Assisted قفل مکانیکی

از ابزارهاییست که در ابتدای عرضه تصور می شد بازار را از گری گری برباید. اگرچه قابلیت های آن بالاتر از گری گری بود اما شرکت پتزل با محصولات آپدیت شده بر ماتیک غلبه کرد. در نهایت ماتیک هنوز یکی از محبوب ترین ابزارهای حمایت در جهان است. امتیاز مجموع ماتیک 70 می باشد.

 سال 94 که ماتیک تازه به بازار آمده بود مطلبی در موردش نوشتم که اینجا می توانید بخوانید. توضیح اینکه تفاوت قیمتی که اون موقع براش نوشتم یعنی 150 هزار تومان الان یه کم تغییر پیدا کرده (8 برابر تقریبا!)

قیمت: 200 دلار
وزن: 275 گرم
گستره قطر طناب: 8.6 – 10.2 میل


 

 

محاسن: سیستم قفل کنندگی تدریجی برای کاهش شک، اهرم رهاسازی بهینه، مناسب برای چپ دست ها

معایب: قیمت بالا، سنگین، طناب دهی نسبتا سخت

 

 

 

مگاژول محصول شرکت ادل راید (Edelrid Mega Jul)

    Geometry Assisted- قفل برمبنای انحنا

ابزاری سبک و زیبا که محبوب بسیاری از سنگنوردان است. سیستم خودقفل شوندگی روی کارابین و بر اثر انحنا را از اسمارت ماموت تقلید کرد اما قابلیت های آن را ارتقا داد. امتیاز مگاژول 59 است.

 

قیمت: 50 دلار

وزن: 70  گرم

گستره قطر طناب: 7.8 – 10.5 میل

 

 

محاسن: سبک، کوچک، خاصیت قفل شوندگی بالا

معایب: رهاسازی بعد از قفل بسیار بد، فشار زیاد روی دست هنگام فرود خود یا فرود دادن صعود کننده

 

 

 

آلپاین اسمارت محصول شرکت ماموت (Mammut Smart Alpine)

 Geometry Assisted- قفل برمبنای انحنا

 ابزاری که برای اولین بار سیستم خود قفل شوندگی بر اثر انحنا را عرضه کرد در بدو عرضه بسیار موفق بود اما به مانند بسیاری از اولین ها ایرادات زیادی هم داشت که شرکت ماموت برخی از آن ها را در اسمارت 2 مرتفع کرد. این ابزار حمایت هنوز محبوب بسیار از صعودکنندگان مسیرهای فنی آلپی است. امتیاز آن 56 است.

قیمت: 50  دلار

وزن: 127  گرم

گستره قطر طناب: 8.9– 10.5 میل

 

 

محاسن: بادوام، فشار کم به طناب هنگام قفل شدن

معایب: حجیم، عدم توانایی در حفظ سرعتی متعادل در فرود

 


 


پی نوشت:

  • ارقام و آمار از سایت Outdoorgearlab , سایت شرکت های تولید کننده استخراج شده است.
  • قیمت ها بر اساس میانگینی از نمونه های موجود در سایت های آمازون و REI نوشته شده است.

مستقیم یا زیگزاگ؟

مستقیم یا زیگزاگ؟

یکی از شبهاتی که هنگام کوهپیمایی در شیب‌ها بوجود می‌آید، انتخاب این است که بالاخره کدام بهتر خواهد بود: بالا رفتن از خط مستقیم، یا صعود با شیوه زیگزاگ  ، چرخش‌هایی با زاویه باز یا چرخش‌هایی پی در پی با زاویه تند؟

به طور غریزی ، ما به تناسب شیب و توان بدنی خود ، یک روش را انتخاب می‌کنیم.
اما بیایید توضیحی علمی برای آن انتخاب بیابیم.
تصور کنید که در ابتدای شیب هستیم و در هر گام 30 سانتی متر صعود می کنیم.

اگر 70 کیلو وزن داشته باشیم و کوله پشتی‌ای 10 کیلویی حمل کنیم ، هر گام ما برابر است با کل وزن ما ضربدر گرانش و ضربدر ارتفاع   (در واحد متر):


            (70+10) x 9.8 x 0.3 = 235.2 


ژول انرژی برای هرگام مصرف می‌شود

در سوی دیگر ، اگر با زیگزاگ صعود کنیم ، اگرچه تعداد گام‌های ما قدری بیشتر است ، اما ارتفاع کمتری هم صعود می‌کنیم. اگر ارتفاع صعود شده در هرگام را ۱۵ سانتیمتر در نظر بگیریم ، بنابراین خواهد بود:

 

           (70+10) x 9.8 x 0.15 = 117.6 

 

ژول انرژی برای هرگام مصرف می‌شود.

این بدان معناست که بالا رفتن به روش مستقیم در هرگام دوبرابر انرژی مصرف می‌کند.

به بیان ساده‌تر، اگر مشخصا پاهای بسیار قوی‌ای داریم، روش مستقیم بهتر خواهد بود،  اما اگر استقامت بیشتری نسبت به قدرت داریم ، انتخاب صعود با استفاده از زیگزا‌گ‌ها سودمند خواهد بود ، زیرا اگرچه قدم های بیشتری را بر می داریم و مسافت بیشتری را طی می کنیم اما هر یک از این قدم ها به کار کمتری نیاز دارند و صعود ساده‌تر خواهد شد.

 

 

ن

 

 

 

 

 

 

پانوشت:

اینکه در نهایت مقدار انرژی مصرفی در هر دو روش صعود مستقیم یا زیگزاگی برابرند درسته اما تفاوت در روش قدرتی یا استقامتی است.

درست مثل تفاوت ۵ بار لیفت کردن وزنه ۱۰۰ کیلویی با ۱۰ بار لیفت کردن وزنه ۵۰ کیلویی، که اولی حرکتی قدرتی‌ست و دومی استقامتی

بسته به اینکه مسیر مورد نظر (به لحاظ شیب و مسافت) برای این شخص، قدرتی به حساب میاد یا استقامتی شخص باید تصمیم بگیره زیگزاگ بره یا مستقیم

شما اگر کوهنوردی با آمادگی نسبتا بالا و عضلات پایی قوی هستید می‌توانید مسیرهای زیادی را بدون زیگزاگ کردن و مستقیم صعود کنید که در نهایت در زمان صرفه‌جویی کنید.
هرچه آمادگی عضلانی پایین تر باشد صعود زیگزاگی اولویت بیشتری خواهد داشت.

نقش پشتکار در موفقیت

یکی از اصلی ترین رازهای موفقیت پشتکار است. از سختی های مسیر خسته نشدن و برای هدف مبارزه کردن. بالاخص وقت هایی که مسیر منتهی به موفقیت سخت و طاقت فرسا باشد. مثلا برای رسیدن به آمادگی بدنی خاصی که مدنظر است باید مستمر، طبق برنامه ریزی و بدون جا زدن تمرین را پیش برد و خسته نشد.

تمرینات فیزیکی در سطوح بالا اغلب بدن و روان را تحت فشار قرار می دهند به طوری که مغز به طور غریزی دلایل ظاهرا منطقی ای برای توقف تمرین و بازگشت به استراحت ایجاد می کند.

حتما برای شما هم پیش آمده که صبح روز برنامه وقتی نمیتوانید از خواب صبحگاهی دل بکنید هزار یک آسمان و ریسمان به ذهنتان می رسد که هوا بد است و سرپرست بد اخلاق است و این برنامه تکراری است و سرما خورده ام و از این دست بهانه ها که بخوابید و بیدار نشوید.

فشار حین تمرین هم دقیقا همین کار را می کند و اگر انگیزه قوی ای پشت تمریناتتان نباشد مخصوصا با توجه به شرایط زندگی این روزها که پر از برنامه های جایگزین جذاب و خوشگذرانانه است خیلی زود از راه به در می شوید و تمرین را قطع می کنید. پس آیتم انگیزه که ره آورد ان پشتکار است برای نیل به موفقیت (در هر زمینه ای) اگه تنها آیتم مهم نباشد یکی از مهم ترین هاست.

اردیبهشت ماه بود که تصمیم گرفتم تعلل و انتظار برای بهتر شدن اوضاع تمرینی ام را کنار بگذارم. مواقعی که ایران نبودم شرایط و وقت اجازه نمیداد تمرین کنم یا اگر تمرین می کردم، چیزی که می خواستم نمیشد. پس از این تصمیم بود که اولین تمرینم را بیست اردیبهشت ما در مسیر 5 کیلومتری بام شهر به سمبله و بعد آیی قیه سی با اختلاف ارتفاع 630 متر آغاز کردم.

تایم و ضربانم را چک می کردم تا یک بیس تمرینی برای خودم ایجاد کنم. از بام شهر تا آیی قیه سی 56 دقیقه. به غیر از دو وقفه کوتاه که یکی در مردادماه و بخاطر علم کوه بود. طبق برنامه ریزی ای که کرده بودم در کنار بدنسازی و سنگنوردی ای که می رفتم اسکای رانینگ را هم بی وقفه پیش بردم. نتیجه آن بسیار امیدوار کننده و ثمر بخش بود.

در هر بار تمرین شرایط بدنی و تایم ام را می سنجیدم و برای دفعه بعد می دانستم باید چکار کنم، بعد از یکی دو جلسه تمرین و محاسبه VO2MAX ام به این نتیجه رسیدم که اگر این تایم را بتوانم به 45 نزدیک کنم احتمالا از تمام ظرفیت هوازی ام (با توجه به این شرایط تمرینی) استفاده کرده ام. بعد از 4 ماه تمرین نتیجه و پیشرفت با ارقام هویداست:

تایم ها را از راست به چپ و سطر به سطر ببینید

 

  

    

لانگوتای برفی

قله لانگوتای برفی (Languta-e-Barfi) با ارتفاع 7000 یا 7017 متر از قلل صعود نشده هندوکش است. این قله در نقشه های دوره شوروی 7000 متر ثبت شده است. دو بار توسط تیمی از لهستان و از سمت شمالی مورد تلاش قرار گرفته است.

 


مسیری که روی تصویر مشخص شده روی رخ جنوبی این قله است. مسیری که توسط Pat Deavoll کوهنورد نیوزیلندی در سال 2014 طراحی شد اما ناکام ماند و به قله نرسید.

از دیگر موفقیت های خوب Pat Deavoll گشایش این مسیر روی رخ غربی قله واسوکی پاربات (Vasuki Parbat)  با ارتفاع 6792 متر در سال 2010 می باشد. این اولین صعود این قله از جبهه غربی بود.

 

 

 

Pat Deavoll

 

 

در تصویر زیر قلل مهم منطقه که لانگوتای برفی را احاصه کرده اند را می بینید:

 

این قله در مرز دو کشور افغانستان و پاکستان قرار گرفته است

 

بیس کمپ پیشرفته لانگوتای برفی

 

خان تانگری و یک اشتباه رایج

تانگری کلمه ای عام و به معنی خداست. در شاخه های مختلف ترکی خوانش های مختلفی هم دارد. (اویغور: تِنگری، ازبک: تانگری، قزاق: تانگری، آذربایجان و ترکیه: تانری، همین زنجان ما: تاری)
 
پیشوندِ شاه (بیشتر در فارسی) و خان (در ترکی) باعث بزرگی و در صدر قرار گرفتن اسم بعد از خود می شود. مثل شاه‌باغ به معنی بزرگترین باغ، شاه‌راه به معنی بزرگترین راه، خان سالار به معنی بزرگترین سالار و رهبر و از همین قسم هستند: شاهرگ، شاهکار، خانسرا، خان چوبان و ... بنابراین اسم عام «خان تانگری» به معنی بزرگترین خداست.

حدود ده سال پیش دوست فقیدی معادل انگلیسی ای را در اینترنت برای آن پیدا کرده  (King of gods) و چون علامت جمع برای کلمه خدا در ایران و فرهنگ اسلامی مناسب نیست در ترجمه فارسی کمی مصالحه! به خرج داد و از آن جا بود که سلطان ارواح! (و در برخی متون سلطان اشباح!!) شد معادل فارسی خان تانگری.

مردمان ترک باستان هم مثل تقریبا همه مردمان دیگر در هزاره های گذشته، به مکاتب چند خدایی اعتقاد داشتند در برخی از فرهنگ های ترکی تانگری خدای آسمان است.

خان‌تانگری در ویکی پدیای فارسی

 

 

فراسوی زیبایی - مقدمه

مجموعه قره قروم غیر از قله های معروف و نامهای آشنایی چون کی2، گاشربروم ها و بالتیستان، قلل کمتر شناخته شده و صعود نشده سترگی نیز دارد. 

به خصوص توده دره کی6 که مجموعه بی نظیری از قلل بالای 5000، 6000 و گاه حتی 7000 متر دارد که بسیاری از آنها نه تنها تاکنون از دسترس بشر دور مانده اند، بلکه بسیاری از آنها حتی نام ندارند و با عددی مختصاتی روی نقشه به آنها اشاره  می‌شود. 

اینجا همانجاییست که هنوز روح کوهنوردی در آن باقیست، مگر نه اینست که هر کوهنوردی میلی به شناخت ناشناخته ها و درک آنها در خود دیده و بعد دل از شهر شسته و پای در آستان قله ها گذاشته است؟ 

در روزگاری که شهر و مظاهر آن با زور بیزنس، حتی به بالای قلل مرتفع راه یافته اند، توده قره قروم با سری بلند آنجا دور تر از دورها ایستاده و آوایی مرموز را در تن و روح هر عاشقی زمزمه می کند. 

 «لینک‌سار» با ارتفاع 7041 متر  یکی از (هنوز) صعود نشده های قره قروم است. این قله در مجموعهٔ ماشربروم و دره چاراکوزا قرار گرفته و دو مسیر برای صعود آن وجود دارد. 

 

 

هر دوی این مسیرها از سمت دره هوشی کی7 و یخچال Kaberi (کبیر) دره کندوس هستند. 

غول کی7 با ارتفاع 6934 متر با یخچال هایی عظیم و دیوارهایی سربه فلک کشیده و نیز کی6 با 7282 متر همسایه های شمالی آن هستند. 

در رخ غربی لینک سار یخچال چاراکوزاست که به سمت شمال‌غرب و تا رودخانه دره هوشی کشیده شده است. 
و در شرق یخچال کبیر  که تا جنوب امتداد می یابد. 

در خلال اکسپدیشن سال  1964 که یک تیم آلمانی در تلاش بود به جبهه غربی و صعود نشده کی6 دست یابد در واقع اولین بار بود که کوهنوردان غربی به خلیج غربی یخچال کبیر در پایین دست قله لینک سار پای می گذاشتند. 

آنها قله 7040 متری را Berliner (برلینی) نامیدند هرچند بعدها این قله با نام لینک سار شناخته شد. 

در سال 1979 اکسپدیشن ژاپنی اولین و تنها تلاش روی لینک سار بین سال‌های 1974 تا 1979  یعنی درست اندکی بعد از بازگشایی دروازه های ورود به قره قروم را ترتیب داد. 

در ژوئیه 1979 (اواخر بهار 1357) تیم ژاپنی Kihuo Goto بیس کمپ خود را روی یخچال کندوس و سپس چهار کمپ خود را روی یخچال لینک سار و آوار بهمن جبهه شرقی آن برپا کردند. 

پس از لمس ارتفاع 6100 متری روی فیس منتهی به قله، تیم متوجه خطرات فوق العاده مسیر شده و تسلیم شد.

تابستان 2015 Andy Houseman و John Griffith تلاشی روی لینک سار انجام دادند که به قله نینجامید. 
 
اگرچه آنها روز 18 آگوست به  قله فرعی لینک سار با ارتفاع 6938 متر که  خود کاری بزرگی بود دست یافتند. 

 

 

قله اصلی لینک سار هنوز دور از دستان بشر باقی مانده است. 

 

 

منظره لینک سار و قلل اطراف از روی یخچال کی6
A حسین پیک (Hassin peak) با ارتفاع تقریبی 6300 متر که در سال 2011 از جبهه ای که در این عکس قابل مشاهده نیست توسط Kyle Dempster و همطنابش Hayden Kennedy صعود شد
B: قله کی7 به ارتفاع 6934 متر
C : قله لینک سار غربی با ارتفاع 6938 متر که در سال 2015 توسط John Griffith و Andy ahousman  صعود شد
D: قله صعود نشده لینک سار با ارتفاع 7041 متر و رخ جنوبی اش آن که در تصویر مشخص است
قله کی6 در سمت چپ که به طور کامل در تصویر مشخص نیست.

 

در ادامه و در یک رشته پست، باهم جزئیات اکسپدیشن 2015 توسط Andy Houseman و John Griffith  را خواهیم خواند.

 


مطالب این پست تالیفی از چند منبع مختلف (ویکی پدیای آلمانی و مجله کلایمبینگ به طور مشخص و چند منبع دیگر برای اطلاعات جزئی تر) و اطلاعاتیست که از کوهنوردان تلاش کرده رویا این قلل دریافت کرده ام.

عکس ها متعلق به مجله Clmbing می باشد.

تهیه انرژی بار (شکلات های انرژی زا)ی خانگی

تهیه انرژی بار (شکلات های انرژی زای) خانگی

از کتاب Training For The New Alpinism

ترجمه محسن سعیدزاده

چند دستورالعمل ساده برای تهیه شکلات های سرد که Eva house در سال های اخیر تهیه کرده است.
همه آن چیزی که نیاز دارید یک غذا ساز یا یک مخلوط کن، کاغذ مومی و مواد غذایی مورد نیاز است.

تهیه هر یک بسته آن حدود نیم ساعت وقت می برد، لذت ببرید!

پروتئینی درجه یک!

2/1 فنجان بادام بو داده
2/1 فنجان پسته
16 عدد خرما
8 عدد انجیر
1 قاشق چای خوری گرده ی زنبور،(اختیاری) این مورد به دلیل ویتامین و مواد معدنی آن مورد استفاده قرار گرفته و نقش موثری در تامین انرژی ندارد پس در صورت داشتن حساسیت به زنبور یا گرده می توانید حذفش کنید.
نمک و فلفل جهت طعم دهی

طرز تهیه: همه مواد غذایی را در غذاساز ریخته و خوب آسیاب کنید. سپس آن را روی یک کاغذ مومی بریزید، رویش را با کاغذ مومی دیگری بپوشانید، و با یک جسم سخت آن را فشرده کنید. به اندازه دلخواه ببرید و در کاغذ یا فویل بپیچید. در یخچال نگهداری کنید.

قهرمان پروتئین شکلاتی
2/1 فنجان پسته
24 عدد خرما
2 قاشق غذاخوری پودر شکلات
2 قاشق غذاخوری قطعه شکلات تلخ

1 قاشق چای خوری گرده ی زنبور،(اختیاری) این مورد به دلیل ویتامین و مواد معدنی آن مورد استفاده قرار گرفته و نقش موثری در تامین انرژی ندارد پس در صورت داشتن حساسیت به زنبور یا گرده می توانید حذفش کنید.

طرز تهیه:مثل مورد قبل، فقط اینکه قطعات شکلات تلخ را در آخر اضافه و با دست به هم زنید.

قهرمان کربوهیدراتی
2 فنجان جوپرک
4/1 فنجان پسته خرد شده
8 عدد خرما
4/1 فنجان کشمش
4/1 فنجان شربت آگاوی (Agave)
" از گیاهان بومی آمریکای جنوبی که به دلیل خاصیت شیرین کنندگی طبیعی اش همانند عسل اخیرا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به نظر می آید این شربت به دلیل شیرین کنندگی و سالم بودنش در ترکیب غذایی قرار گرفته است بنابراین درصورت عدم دسترسی به آن در ایران می توانید از عسل استفاده کنید- م"
4/1 فنجان کره بادام زمینی
2 قاشق چای خوری گرده ی زنبور،(اختیاری) این مورد به دلیل ویتامین و مواد معدنی آن مورد استفاده قرار گرفته و نقش موثری در تامین انرژی ندارد پس در صورت داشتن حساسیت به زنبور یا گرده می توانید حذفش کنید.
نمک و فلفل جهت طعم دهی

طرز تهیه: شربت آگاوی و کره بادام زنی را با شعله ملایم به آرامی هم بزنید، خرما و کشمش را داخل غذاساز بریزید تا مخلوط شوند.
سپس بقیه مواد غذایی را به آن اضافه کنید و با چند پالس توسط غذاساز باهم مخلوط کنید.
مواد غذایی بایستی خوب باهم مخلوط شوند اما نه اینکه له و آسیاب شوند. سپس آن را روی یک کاغذ مومی بریزید، رویش را با کاغذ مومی دیگری بپوشانید، و با یک جسم سخت آن را فشرده کنید. به اندازه دلخواه ببرید و در کاغذ یا فویل بپیچید. در یخچال نگهداری کنید.
.

چه میزان غذا کافیست؟

 

 

 

یکی از روش‌های مفید هنگام فعالیت با شدت زیاد در ارتفاعات بالای 5500 متر، و برای هر سطح از شدت فعالیت در ارتفاعات بالای 7000 متر، استفاده هدفمند کربوهیدرات ها است. 
 اگر تصمیم گرفتید این روش را انتخاب کنید در نظر داشته باشید که بایستی در مورد قانون یک ژل انرژی زا در هر ساعت انظباط دقیقی را برقرار کنید.

 

 


 صحت اجرای این قانون و نظم را می توان با استفاده از آلارم ساعت مچی و گذاشتن ژل های انرژی زا و آب در جیب لباس تضمین کرد.
 هر وقت که برایتان امکان پذیر بود و هرقدر که می توانید بخورید: مثلا سه ژل انرژی زا در ساعت. بیشتر از سه تا غالبا منجر به بروز استفراغ می شود، بخصوص هنگامی که با شدت بالایی فعالیت می کنید.
 خوراکی های معمولی را نمی توانید جایگزین ژل های انرژی زا کنید. خوراکی هایی مثل شیرینی جات، زیرا آنها شیرینی هستند وشیرینی ها کربوهیدرات ساده دارند وهمین با افت قند خون باعث پایین آمدن توانایی شما می شود.

باتوجه به اینکه استفاده از کربوهیدرات تنها اهرم تاثیر گذاری شما روی متابولیسم بدنی تان در ارتفاع بالاست، توجه داشته باشید که اگر در خوردن کربوهیدرات کافی تنبلی کنید و یا کاملا آن را متوقف کنید بدنتان تخلیه خواهد کرد. توانایی حرکتی خود را از دست خواهید داد، هم هوایی به مشکل خواهد خورد و استقامت تا حد قابل توجهی پایین خواهد آمد، مواردی که یک کوهنورد را در شرایط کاملا خطرناک قرار خواهد داد.

در شرایط ایده آل ما بایستی 70 گرم کربوهیدرات در هر ساعت مصرف کنیم تا جمعا 400 تا 800 کالری ای که در هر ساعت صعود می سوزانیم را جایگزین کرده باشیم.
 این رقم برابر است با حداقل 4 بسته ژل انرژی زا در هر ساعت.! 
کوهنوردی واقعی همیشه با آمارهای ایده آل فاصله دارد.
 دریافت 70 گرم کربوهیدرات در هر ساعت تنها برای ورزشکارانی که در سرتاسر مسیرشان ایستگاه های امداد وجود دارد میسر است. چنین امکانی  برای برای یک کوهنورد وجود ندارد. 
بنابراین نکته ای که باید بیاموزیم این است که حتی دریافت صد کالری در ساعت (یک بسته کامل ژل انرژی زا) هم گاهی میسر نخواهد بود.
در حقیقت، تنها راه حل پیشنهادی فیزیولوژیست ها این است که برای فعالیت های طولانی (بیش از 5 یا 6 ساعت) بایستی حداقل 50 درصد کالری هایی که در یک ساعت سوزانده اید را جایگزین کنید. همین کافیست. 

مسئله قابل توجه دیگر برای کوهنوردان حجم و وزن غذاست. 
باید ببینید دقیقا چه مقدار غذا نیاز دارید تا انرژی کافی برای رفتن به بالای مسیر را به دست بیاورید؟ چه مقدار غذا می توانید حین حرکت بخورید؟ داشتن تجربه کافی و توانایی سازگاری شخص با چربی ذخیره شده در بدنش، می تواند وزن غذا در کوله پشتی اش را تا حد قابل توجهی پایین بیاورد. (استیو در بخش، ضمائم کتابش جدولی برای الگوهای مناسب با فاکتورهایی چون سبکی و خوشمزگی آورده که خواندنش خالی از فایده نیست اما به نظر می آید راه حل قطعی همان است که خود در ادامه می گوید:) تمرین فرصتی برای کسب تجربه است، فرصتی برای پیدا کردن استراتژی غذایی ای که مناسب شرایط و خاص شما باشد.

 

Training for the new alpinism by Steve House and Scott Johnston

ترجمه آیاز 

یه الاغ زنده بهتر از یه شیر مرده است!

ارنست شکلتون در دومین تلاش خود برای دستیابی به قطب جنوب  ۱۹۰۶  بیشتر از هر کسی که پیش از او این تلاش را کرده بودند به پایان راه نزدیک شد. او به فاصله ۱۸۰ کیلومتری رسید. ( کل مسیر ۱۳۰۰ کیلومتر است) اما با این حال با در نظر گرفتن شرایط بد تیمش دستور عقب نشینی داد
او پس از بازگشت به خانه حرفی در مورد شکست به همسرش  امیلی نزد.

تنها یک روز بی مقدمه به امیلی گفت  :«عزیزم یک الاغ زنده بهتر از یک شیر مرده‌ست مگه نه؟»
جمله ای که ضرب المثل شد!

گفتگویی با پیتر هابلر

گفتگویی با پیتر هابلر
Steve house
ترجمه محسن سعیدزاده


نوامبر 2012 در مهمانخانه ‎ای در شهر لیینتس ( Lienz) اتریش من دوساعت ‎و‎نیم از وقتم را صرف گفتگو با قهرمان کوهنوردی شخصی ‎ام کردم، کوهنورد اتریشی پیتر هابلر.

هابلر بیشتر به این دلیل که همطناب رینهولد مسنر در چند رکورد تاریخی در عرصه کوهنوردی بوده است شناخته می شود:

  • صعود 10 ساعته ‎ی رخ شمالی آیگر در سال 1969 (ظاهرا این صعود در بین صعودهای کرده ‎ایِ صورت گرفته تاکنون همچنان یک رکورد است)
  • اولین صعود آلپی یک قله 8000 متری (گاشربروم I در سال 1975)
  • اولین صعود قله اورست بدون اکسیژن کمکی در سال 1978.

هابلری که من دیدم 70 ساله‎ ای خوش اندام با انبوهی از موهای خاکستری بود. بسیار سرزنده صحبت می‎کرد و در واقع این قرار ملاقات را او در این مهمانخانه خاص ترتیب داده بود زیرا معتقد بود اینجا بهترین خوراک goulash (نوعى غذا که با گوشت گاو يا گوساله و سبزيجات تهيه ميشود) در تیرول را دارد. (خوشمزه و تند بود و با polenta "حریره جو و شاه بلوط "سرو شد.) آنچه در ادامه می خوانید گزیده ‎ای از گفتگوی ماست.

پیتر» من در منطقه زیلر ziller کوه‎های آلپ بسیار تمرین می‎کردم (هابلر در دره زیلر تیرول متولد شده و زندگی می‎کند) روی تیغه ‎های ترکیبی بلند زیادی کار کردم. به این دلیل بود که من همیشه در قسمت‎های ترکیبی مسیر خیلی سریع بودم. برای من هیچ چیز برای تمرین بهتر از آن نبود. شما باید محتاط باشید، بهترین مسیریابی را یاد میگیرید، یاد میگیرید چطور با ریزش ها تا کنید. همچنین من همه تست های لازم برای راهنمای کوهستان شدن را قبول شدم که باعث شد چیزهای زیادی در مورد ایمنی، تکنیک‎های خوب در کار با طناب، یخچال ها و بهمن ها یاد بگیرم. من با افراد دیگری مثل مسنر هم صعودهای دشواری داشتم.

"روزهای تمرینی من همراه بود با دویدن سریع روی تپه‎ های پرشیب و پایین آمدن سریع از آن، تورهای اسکی، من تورهای اسکی زیادی رفتم. ما نشانگر ضربان قلب نداشتیم، کامپیوتر نداشتیم. حالا مردم بیچاره وضع بدی دارند، مجبورند قبل از صعود به هواشناسی توجه کنند، مجبورند به دوستانشان مسیج بفرستند، و بعد چیزی را از اینترنت روی کامپیوترشان دانلود کنند. ولی ما می‎توانستیم فقط روی خود کوه ‎ها تمرکز کنیم، که خیلی خوب بود.

"من هیچ کاری جز کوهنوردی نمی‎کردم، البته که روابط من در زندگی شخصی کم و بیش خجالت ‎آور بود، در زندگی من زنانی بودند که هر وقت از من پرسیدند " من یا کوه؟ جواب من فقط این بود: معذرت میخوام، کوه "

من همیشه لاغر و سبک بودم، حتی هنوز هم همان وزن 16 سالگی ‎ام را دارم، 63 کیلو. فکر می‎کنم این موضوع کمکم کرد که در ارتفاع خیلی دست و پا گیر نباشم. (یرزی) کوکوچکا و (کورت) دیمبرگر کسانی بودند که قبل از اکسپدیشن‎ ها کمی وزن خود را بالا می‎بردند. من از این کار خوشم نمی آمد هیچوقت هم انجامش ندادم.

من مخالف اکسیپدیشن ‎های عریض و طویل بودم، تیم‎های پرتعداد، به استثنای اورست. در اورست من و مسنر عضو یک تیم پرتعداد اتریشی بودیم. اما ما تنها تیمی بودیم که در آن فصل اجازه فعالیت روی اورست را پیدا کردیم. در طول برنامه من فقط 4 تِرِکِر را در بیس ‎کمپ دیدم. در تمام اکسپدیشن‎ هایم من فقط یک همطناب داشتم، بیشترینشان در صعود کانچن جونکا بودند سه نفر، من کوچک بسته شدن تیم‎ ها را دوست داشتم. و علاقمند بودم تا کارها ساده انجام گیرد. ساده!

همیشه با چوب ‎اسکی‎ هایم در کوهنوردی ‎ها و ترکینگ ‎ها حرکت می‎کردم، باعث میشد زانوهایم کمتر آسیب ببینند. به کار راهنمایی کوهستان می‎پرداختم فکر می‎کنم اولین کسی بوده باشم که با اسکی کوه‎ها را بالا میرفت و فرود می‎آمد.

در هیدن‎پیک (گاشربروم I ) سال 1975 ، ما اصلا اهمیتی قائل نبودیم که چه ممکن است سرمان بیاید، دکترها مدام پیش ما می آمدند و در مورد خطر مغزی به ما هشدار می دادند که مثلا وقتی به خانه برگشتیم نمیتوانیم همسر خود را بشناسیم، یا خانه ‎مان را، و چیزهایی نظیر این. من اهمیتی به نظر آن ها نمی‎دادم. تا اینکه سال ها پیش دکتری داشتیم به نام Dr.Raimund Margeriter. که گفت "پیتر، یالا تو می‎تونی از پسش بربیای" سال 1978 او با ما به بیس کمپ اورست آمد. ما می‎دیدیم که شرپا ها در ارتفاعات بالای اورست بدون اکسیژن فعالیت می‎کنند، یا می‎دانستیم که هرمان بول در 1953 نانگاپاربات را بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرده بود. Matthias Rebitsch که در 1953 او نیز در ارتفاعات بالای نانگاپاربات بدون اکسیژن حضور داشت می‎گفت که ما می‎توانیم اینکار را انجام دهیم.

وقتی تمام این قهرمانان ما را ترغیب می‎کردند که می‎توانیم از پس آن بربیاییم به این معنی بود که باید تلاش بکنیم. اگر می توانستیم گاشربروم I را با به صورت سرعتی یا اورست را بدون اکسیژن صعود کنیم ما را ارضا می‎کرد بنابراین سخت تمرین می‎کردیم. نه به شیوه علمی، نه مثل الان، اما من عمیقا معتقدم که شیوه تمرینی ‎ام بی نقص بوده این تمرینات باعث شد که من بتوانم همه این کارها را انجام دهم، همین باعث شد که من تا الان زنده بمانم. البته که شانس طرف ما بوده، شانس، دوستان خوب، همنوردان خوب، این مهم ترین بخش بازی است.

موفقیت از نو بنایت می کند، موفقیت تو را بالا می کشد

من و رینهولد در مورد تمریناتمان برای اورست صحبت نکردیم. او هرآنچه فکر می کرد خوب است انجام می‎داد ، می‎دوید، اما کلا خیلی اسکی نمی‎کرد.

پیش از اجرای برنامه اورست (1978) من سخت تمرین می‎کردم. در مدرسه اسکی کار می‎کردم. بیش از 150 مربی آنجا بود و من سرپرست آنها بودم، بایستی هرروز کلاس‎ها را برنامه ‎ریزی می‎کردم. رئیس من تمام زمستان را به من مرخصی داد بنابراین توانستم تمرین کنم. مجبور نبودم کار کنم، هرچند او حقوق مرا پرداخت می‎کرد و تمریناتم را چک می کرد. اغلب روزهای دیگرم را به برگزاری تور اسکی در 2000 متر می‎پرداختم، حتی یک بار در هوای بد یک مسیر خاص را اسکی کردم. هر سه یا چهار روز رئیسم تمریناتم را چک می‎کرد و از من گزارش میخواست. و البته حقوقم را به طور کامل پرداخت می‎کرد. من تناسب اندامم در اورست را مدیون او هست.

Michael Dacher و Peter Hebler بعد از صعود نانگاپاربات (8126 متر) در 1985. عکس از مجموعه Peter Hebler

ما در بیس کمپ اورست ماندیم، ما تنها تیم در منطقه و در مجموع 3 ماه آنجا بودیم. . قبل از حمله نهایی به کمپ 3 در ارتفاع 7200 متر رفتیم. هم ‎هوایی خیلی خوبی کرده بودیم. در 6 ساعت از گردنه جنوبی به قله رسیدیم. تنها یک بار آن هم در گام هیلاری از طناب استفاده کردیم، یک رشته طناب 20 متری همراه داشتیم که با آن یکدیگر را حمایت می‎کردیم.

آن بالا من ترسیده بودم، وحشت زده بودم. سال پیش ازدواج کرده بودم و ما یک بچه داشتیم. خاطرم هست یک بار از طریق یخچال خومبو از بیس‎کمپ به کمپ 6200 متر رفتیم. روز بعد خوب شروع کردیم تا western CWM بالا رفتیم. چادر خود را برپا کردیم و بعد هوا بد شد. بوران شدیدی بود. ما فرصت نکردیم چادر خود را خوب فیکس کنیم و طوفان داشت چادر ما را می‎ترکاند. تمام شب را در حالیکه نشسته و با دست دیواره ‎های چادر را گرفته بودیم سپری کردیم. از ترس به خود ریده بودم. با خودم گفتم اگر آن بالا شرایط همینطور باشد من برمیگردم. روز بعد هوا صاف شد اما به خودم قول دادم که روی این کوه محتاط تر باشم.

سال 78 زمانی که ما در اورست بودیم یعنی خیلی وقت پیش، ما اولین کسانی بودیم که از کفش های پلاستیکی استفاده می‎کردیم، که سبک‎ترین کفش های موجود بودند. لایه داخلی کفش از فوم Avolite بود. شکل‎ دهی به این فوم خیلی سخت بود فوم خیلی ضخیمی بود. کفش ها از مارک Kastinger بودند. کفش های کوفلاخ که بعد آمدند فوم نازک‎تری داشتند ولی نه همانقدر گرم. کفش‎هایی که آنها در اورست استفاده کردند بسیار سنگین تر از چیزی بود که ما داشتیم. تا گردنه جنوبی خیلی آرام بالا رفتیم. وقتی به قله رفتیم من کوله پشتی ام را رها کردم، فلاسک نداشتم، و همینطور آب، فقط یک دوربین. دان سوت (لباس پر سرهمی) خود را پوشیدیم، سبک و گرم درست مثل جهنم! گترهای پوستی داشتیم که مثل یک پوش روی کفشهایمان عمل می‎کرد. و دستکش‎های پشمی ای که ساخت Dachstein اتریش بودند، بسیار گرم.

روی قله خیلی راحت نبودیم. بعد از 15 دقیقه قله را ترک کردم. با سرخوردن پایین می‎آمدم سرخوردن بدون کنترل در آن قسمت شما را به سمت رخ Kangshung منحرف می‎کند بنابراین مجبور بودم پس از هر بار سر خوردن بلند شوم کمی به سمت راست راه بروم و دوباره سر بخورم. با این روش توانستم یک ساعته از قله تا گردنه جنوبی پایین بیایم. شب راحتی نبود. بعد از یک شب سخت و بدون خوابیدن صبح روز بعد دوباره راه افتادیم. در اورست من اصلا حس اینکه صعود تاریخی ‎ای کرده باشم را نداشتم، احتمالا رینهولد می دانست اما من مطلع نبودم. ما می دانستیم سوییسی‎ ها که پیش از این روی یال بوده اند. Weissner در دهه 1930 توانسته بود K2 را بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کند او فیزیک قدرتمندی داشت، سریع بود و از فکر قوی ‎ای هم بهره‎ مند بود. از خوش اقبالی من بود که چند بار ملاقاتش کردم. Weissner فوق‎العاده بود. کاری که در K2 کرد بی نظیر بود.


Peter Hebler و Steve House بعد از صرف Goulash در مهمانخانه ای در تیرول، لیینتس اتریش، عکس: Steve House

وقتی از برنامه برگشتیم آزمایش طولانی ‎ای را در بیمارستانی در دانشگاه زوریخ روی ما انجام دادند. چندتا از بچه های ما قله را با اکسیژن صعود کرده بودند. شب قبل دقیقا یادم نیست که چند بطری شراب خورده بودم و صبح روز بعد در حال انجام آزمایش بودیم. قبل از اینکه روی تردمیل برویم از عضلات پاهای ما نمونه ‎برداری کردند، آنقدر دردناک بود که بعدش نتوانستیم بدویم. مسخره بود، ما کلی درباره‎اش گفتیم و خندیدیم تا اینکه بالاخره روی تردمیل رفتیم و آزمایش را انجام دادیم. نتایج که آمد رینهولد از همه بدتر بود. سپس ما را به اتاقک فشار بردند. از 6000 متر شروع کردیم. هم‎ هوایی ما ازبین رفته بود. ما باید اسم خود را بلند مثل آواز میخواندیم تا اینکه به 8500 متر رسیدیم. و تمام شد. از اتاقک بیرون آمدیم و آنها نتیجه را به ما نشان دادند. ما نمی‎توانستیم حتی اسم خود را درست بنویسیم. در حالیکه وقتی درون اتاقک بودیم آنها از ما پرسیده بودند که آیا می توانیم اسم خود را صحیح بنویسیم و ما پاسخ داده بودیم بله البته. اما حالا باید میدیدید که چه بر سرمان آمده بود.

خاطرم هست که روی مسیرهای سخت یک سیب و یک هویج با خودم میبردم. دوستانم همبرگر و پنیر می‎آوردند. وقتی آیگر را صعود کردیم یک کوله با خود بالا می‎کشیدیم. یک رشته طناب داشتیم. چهار یا پنج میخ، چند پیچ‎یخ، و کمی پسته و کشمش در جیب‎هایمان بدون آب، چون روی دیواره آب زیاد بود. من خیلی بدخوراک هستم و کلا خیلی غذا نمی خورم (راست میگفت، حتی goulash و polenta ی خود را هم تمام نکرد)

من مردم را به استفاده از همه این چیزهایی که الان دارید ترغیب می‎کنم. من همیشه به صدای بدنم گوش می‎دادم. روش تمرینی ما همیشه صحیح نبود زیرا همیشه با شدت تمام بود. وقتی زیاده ‎روی می‎کردیم مجبور بودیم اندکی کمترش کنیم و وقتی بهتر می‎شدیم دوباره با شدت تمام ادامه می‎دادیم گاهی تا سر حد مرگ خسته می‎شدیم. اما حالا با این همه ابزار و وسایل شما می‎توانید تعداد ضربان قلب خود را ببینید، یا میزان افزایش ارتفاع را. حالا خودم هم از این لوازم استفاده می‎کنم.

چیزی که از کوهنوردی به دست آوردم اعتقاد راسخ به خودم بود. وقتی یک پسربچه بودم نمی‎دانستم که روزی قرار است به هیمالیا بروم. اما این میل و کشش بی‎حدومرز برای قله ‎ها، برای تجربه کردن ، برای راه ‎افتادن و با شرایط مختلف دست‎ وپنجه نرم کردن، جان به در بردن را ممکن کرد. به نظر من وقتی شرایطش پیش می‎ آید هرچه که آن بالا در 8500 متر یا 8800 متر اتفاق می‎افتد، خیلی از این کارها که می‎کنید یا مسنر می‎کند یا من می‎کنم از روی تفکر و تعقل نیست. اتوماتیک ‎وار انجام می‎شود. شما فقط انجامش می‎دهید.

پایین قله کانچن ‎جونکا یک تنوره کوچک وجود دارد ، شاید چهار یا پنج متر بلندی آن باشد. وقتی آنجا بودم آنرا ناخودآگاه و اتوماتیک ‎وار صعود کردم. این بخش اتوماتیکی از تمرینات می‎آید، از صعودهای قبلی شما. بسیاری از وضعیت‎های متتنوعی که داریم را قبلا تجربه کرده‎ایم . بسیاری از این عبورهای اتوماتیک وار است.

درست مثل که هرمان بول که برای صعودش خیلی سخت تمرین کرده بود. او آدم خوب و جالب توجهی بود.

سخت تمرین کن، تا انجا که می توانی لخت ‎تر برو، پیچیده‎ اش نکن، فقط برو و انجامش بده، در پشت زمینه کار تمرین‎های سخت زیادی خوابیده بود حتی برنامه‎ هایی که به عنوان گاید می رفتم نوعی تمرین بود. اغلب موارد بعد از اینکه تیم را به پناهگاه برمیگرداندم باید برای انگشتانم کاری می کردم. یا برای ریه ‎هایم. من هیجوقت در اول صبح‎ها تنبل نبودم. سخت تمرین می‎کردم. تورهای اسکی زیادی رفتم. وقتی تمرین می‎کردم از آن لذت می‎بردم تمرین برای من اصلا یک تلاش طاقت ‎فرسا نبود. از آن نمی ‎رنجیدم و با دیدن پیشرفت خود احساس خوشحالی می‎کردم.

می‎خواهم به جوان‎ها بگویم که با دوستان خوب همراه شوند، کسانی که بتوانند در شرایط بد مقاومت کنند. با Michael Dacher در نانگاپاربات، با رینهولد مسنر و چند تای دیگر وقتی شرایط بد می‎شد تیم قوی‎تر می شد. آنها آرام می‎شدند آنها مواظب اوضاع بودند انها بهترین هم‎طناب‎ ها بودند.

نگاهی به عقب به همه برنامه ‎هایی که اجرا کرده ‎ام شاید به نظر خسته کننده بیاید اما من یک کار را چند بار انجام دادم. در همه برنامه ها، آیگر، ماترهورن، Piller du freney، Grand pillar d’angel ، صعود انفرادی‎ام به Wilder Kaiser ، نمی‎دانستم چه چیز را باید تغییر می‎دادم.

امیدوارم روزی کوهنوردان واقعی‎ ای پا به عرصه بگذارند. امیدوارم. زیرا حالا در اینجا آدم‎های خیلی کمی رو سوی قله‎ ها می‎گیرند. حالا هرکسی را که می‎بینید به سمت صعودهای اسپرت در سالن‎های سنگنوردی می‎رود. هیمالیا همیشه می‎تواند هدف خوبی برای کوهنوردان جوان باشد. هرچند لازم است پیش از آن چند کوه کوچکتر را صعود کنند.

کوهنوردی برای من هیجان بود، حس خوشحالی و لذت که تا به امروز بوده است. من هنوز برای کوهنوردی از شهر بیرون می‎روم دوستش دارم، هنوز دوست دارم بروم آن بالا.


رینهولد مسنر و پیتر هابلر در حال استراحت در کمپ 2ی اورست چند روز قبل از آنکه اولین مردانی باشند که بلندترین قله جهان را بدون اکسیژن کمکی صعود کرده اند. عکس: از مجموعه پیتر هابلر

گام‎های پایانی برای اولین صعود بدون اکسیژن کمکی قله اورست


حق استفاده از متن و تصاویر برای کتاب Training for the new alpinism نوشته steve house محفوظ است.
بالاخص تصاویر که از مجموعه شخصی پیتر هابلر برداشته شده است.

تمرین هوازی

در تلاش برای افزایش حداکثری vo2max (در مورد این شاخصه هوازی اینجا بخوانید)

 

نقشه مسیرهای دیواره علم کوه

برای تهیه این نقشه سعی کرده‎ام در صحت مسیرها نهایت دقت و وسواس را به خرج دهم، با این‎حال شک ندارم که خالی از خطا و اشتباه نیست.

در برخی قسمت‎ها روایت‎ها مختلف بوده که به روایت معروف‎تر استناد کرده‎ام.

از اطلاعات گشایندگان اصلی مسیرها یا کسانی که بیشترین یا دقیق‎ترین صعودها را انجام داده‎اند بهره جسته و ردپای برخی از مسیرهای کم‎اطلاعات را در لابلای عکس‎ها و گزارش‎های قدیمی دنبال کرده‎ام.

باتوجه به تعدد مسیرها روی دیواره‎ی علم‎کوه از برخی مسیرهای کم‎استقبال یا متروک چشم‎پوشی کرده‎ام تا مسیرهای دیگر درگیر شلوغی و ناخوانایی نشوند. (مسیرهایی مثل آرش2، غدیر، ایتالیا 79، اورال، بابک و ...)

دو مسیر اراکی‎ها و انجمن جزو مسیرهای در لیست بودند که به دلیل صرف وقت بیش‎ازحد برای یافتن اطلاعات، صرفنظر کردم شاید بتوان بعدها آن را تکمیل‎تر کرد.

باتشکر از همکاری:
عامر ازوجی
فرشاد میجوجی
شهرام عباس‎نژاد
عباس محمدی
احسان پرتوی (مسیر کرجی‎ها)
مرتضی نوروزی (مسیر بامداد)
امیر پیشرو (مسیر تبریزی‎ها)

و همینطور:
حسن نجاریان
محمد نوری
سیدحمید صدیقیان
 

 

از عزیزانی که نظری در رابطه با این نقشه دارند خواهش می‎کنم با آی‎دی تلگرام من در میان بگذارند. 
http://telegram.me/Ayazsa

 

لینک فایل با سایز اصلی (6 مگابایت) 
 

بخشی از مصاحبه steve house با پیتر هابلر

من در منطقه‎ی ziller کوه‎های آلپ بسیار تمرین می‎کردم، روی تیغه‎های ترکیبی بلند زیادی رفتم. برای همین بود که همیشه در قسمت‎های ترکیبی مسیرها من سریعتر بودم.

وقتی میخواستم تمرین کنم هیچ چیز برای من بهتر از این مسیرهای ترکیبی نبود روی این تیغه‎ها شما یاد می‎گیرید حین فعالیت سریع محتاط باشید، بهترین مسیریابی را یاد میگیرید، یاد می‎گیرید چطور با ریزش‎ها تا کنید و خیلی چیزهای دیگر.

ما آن موقع‎ها نشانگر ضربان قلب نداشتیم، کامپیوتر نمی‎دانستیم چیست، حالا مردم بیچاره خیلی وضع بدی دارند، مجبورند قبل از صعود به هواشناسی توجه کنند، مجبورند به دوستانشان مسیج بفرستند، و بعد چیزی را از اینترنت روی کامپیوترشان دانلود کنند. ولی ما این مشکلات را نداشتیم و می‎توانستیم فقط روی خود کوه‎ها تمرکز کنیم، این عالی بود.

پیتر هابلر و مایکل داشر بعد از صعود نانگاپاربات در سال 1364

سندروم "چربی هراسی" در کوهنوردان

بنابر تجربیات "Steve House" اغلب ورزشکاران چربی‎ها را کمتر از آنچه باید، در رژیم غذایی خود جدی می گیرند. این نکته را مدنظر قرار دهید که چربی ها ارتباط عمیقی با سلامت ما دارند. شما به عنوان یک ورزشکار لازم است توجه داشته باشید تنها به این دلیل که فعالیت بدنی زیادی دارید نمی‎توانید هرچیزی را هرچقدر که دلتان خواست بخورید. بیماری‎های قلبی ورزشکاران را هم هدف قرار می دهد. با این وجود Steve House توصیه می کند که یک کوهنورد بهتر است 30 درصد انرژی مورد نیاز خود را از چربی‎ها بگیرد.

Steve House

ترجمه: محسن سعیدزاده


"تمرین‎های دو ی خود را در مسیری گل‎آلود در محوطه‎ی دانشگاه جامعه شناسی Oregon آغاز کردم. دو فیزیولوژیست قصد داشتند به تمرین‎های من نظارت کنند. یک تسمه نقاله شبیه به تردمیل که ماسک هایی برای محدود کردن تنفس ورزشکار در آن تعبیه شده بود. من بایستی قدم می‎زدم و در نهایت شروع به دویدن روی دستگاه می‎کردم. مادامی که دستگاه، تنفس و ضربان قلب من را اندازه می‎گرفت یک نمودار دیجیتالی هر سه دقیقه وضعیت فشار خون مرا نشان می داد.

اندازه گیری‎های دستگاه در آن روز، VO2 max را برای من 61.5 نشان داد. خیلی افتضاح نبود اما سطح جهانی هم نداشت. در اکثر رشته‎های ورزشی استقامتی لازم است این رقم بالای 75 باشد تا حرفی برای گفتن داشته باشید. من بالاخره از پس میزان ضربان قلبم با یک اندازه گیری دقیق در منطقه تمرینی‎ام برآمدم، که همین می‎توانست کمک بزرگی به توان بدنی من در صعود آینده‎ام به نانگاپاربات از مسیر روپال باشد.

سرپرست فیزیولوژیست‎ها، از من خواست تا به مدت دوهفته از غذاهایی که میخورم آلبوم عکسی تهیه کنم و دوباره نزد او برگردم. بعد از دوهفته وقتی او صفحه‎های سالاد، تخم مرغ، سینه مرغ پوست کنده و کلم را ورق می‎زد صدایش را شنیدم که با خود می‎گفت: "پس چربی کجاست؟"

براستی که من از بیشتر غذاهایی که در خود چربی داشت دوری کرده بودم تا وزنم را برای صعود سبک نگه دارم. دکتر Downing برآورد کرد که طبق آن رژیم غذایی، من 5 درصد انرژی مورد نیاز خود را از چربی‎ها کسب کرده‎ام و سپس پیشنهاد کرد که لازم است 30 درصد انرژی من از چربی ها تامین شود. بعد از آن روز در صبحانه جدید من یک آووکادوی کامل دیده می شد. همچنین شروع کردم به مصرف پروپیمان روغن زیتون. مکمل روغن ماهی هم به تغذیه روزانه ام اضافه شد و مصرف گوشت قرمزم که پیش از این یک بار در هفته بود را به دو سه وعده در هفته رساندم. پس از تجهیز به یک چنین رژیم غذایی غنی ای به تمرین ادامه دادم.

دو ماه بعد باز هم نزد او برگشتم. بعد از اندکی گرم کردن، روی ترازو رفتم و خود را یک گنده ی 77 کیلویی یافتم. سنگین ترین وزن عمرم و حدود 3 کیلو سنگین تر از دو ماه پیش. به شدت نا امید شدم. Vo2 max شاخصی برای اندازه گیری میزان اکسیژن مصرفی بدن در هر دقیقه برحسب هر کیلو از وزن است و بنابراین با اضافه وزنی که بدست آورده بودم می دانستم که امتیازم پایین آمده است. اما با بالا رفتن سرعت چرخش تردمیل، احساس کردم قوی تر، مستحکم تر و پرانرژی تر شده ام، مسیر اندکی سربالایی شد اما من صورتم را بالا گرفتم و با احساس قدرت زیاد دویدم، تا اینکه بالاخره پس از تلاشی خوب از حرکت ایستادم. دکمه ایست دستگاه فشار داده شده بود. برای انجام تست از من خون گرفته شد و بعد برای دویدن چند دور سبک در محوطه از آزمایشگاه خارج شدم تا اطلاعات از کامپیوتر خارج شود.

وقتی به آزمایشگاه برگشتم دکتر Downing فریاد زد: «خبر خوب» و اضافه کرد «تو موفق شده ای Vo2 max خود رو 10 درصد افزایش بدی». به عددها نگاه کردم ، همه بالا رفته بودند و vo2 max جدید و قابل افتخار من: 68.5!! شده بود. این بسیار دلگرم کننده بود و آن را مدیون وزنم بودم. چربی بدنم تغییری نکرده بود همان 5.6 درصد سابق ثابت مانده بود. و 3 کیلو افزایش وزن من در واقع افزایش حجم عضلانی من بود که به بیشتر شدن توان هوازی من کمک شایانی کرده بود. در آزمایش قبلی من پس از 16 دقیقه فعالیت شدید از انرژی خالی شدم این بار اما با ذخایر انرژی بالاتری که داشتم 23 دقیقه و 30 ثانیه با قدرت دویدم، یعنی 50 درصد بیشتر! نتیجه خوبی که او توانست با استفاده از رابطه مستقیم کالری گیری از چربی با افزایش حجم عضلانی در اثر تمرین زیاد به آن دست یابد. او بخوبی اثبات کرد که درواقع من با دریافت کم کالری از وعده های غذایی ام و به طور خاص از منابع چربی در واقع از کمبود انرژی ناشی از کم غذایی رنج می برده ام چیزی که روی توان جسمانی من اثر منفی گذاشته بود.


انواع چربی‎ها

1-چربی اشباع: ضروی برای تولید برخی هورمون‎ها، اما بایستی جهت جلوگیری از اثر منفی روی کلسترول و پلاک شریانی محدود گردد. نمونه غذاها (گوشت قرمز، شیر، روغن نارگیل، کره، خامه، کره گیاهی غنی شده، گوشت فیله)

2-اسید چرب تک‎پیوندی: بیشتر کالری‎ای که از منابع چربی خواهید گرفت بایستی از این گروه باشد، نمونه غذاها (زیتون، روغن زیتون، روغن بادام زمینی، روغن کانولا، آووکادو، بادام زمینی، بادام، فندق، گردو، پسته)

3-اسید چرب چند پیوندی: به مقاومت بدن در برابر امراض اکسیدانی مثل ورم مفاصل و امراض قلبی کمک می کند. امگا3 می تواند اکسیدان را کاهش دهد نمونه غذاها ( ماهی، روغن ذرت، روغن کتان، روغن آفتابگردان، روغن سویا، کره گیاهی فراوری شده، مایونز، گردو، بذر کتان)

4-اسید چرب ترنس: یک دغدغه دراز مدت سلامتی ست. بیشتر با عنوان روغن هیدروژنیک شناخته می شود. چربی ترانس کلسترول‎های خوب را کاهش و کلسترول‎های بد را افزایش می دهد. نمونه غذاها (غذاهای فرآوری شده و فست فودها)

 

در همین رابطه بخوانید:

خطرِ نوشیدنِ بیش‎از اندازه‎ی آب

در اولین اکسپدیشن دنالی، جایی که Steve به عنوان گاید حضور داشت، یکی از اعضای تیم از ضعفِ بدنی، نداشتنِ اشتها، خستگیِ مزمن و نداشتن موازنه‎ی حرکتی شکایت داشت.

آن‎ها تصور می‎کردند که این علائم زودهنگامِ ارتفاع‎زدگی‎ست که در 4300 متر بروز یافته است.

بعد از یک تحلیل دقیق در مورد عملکرد اخیر او، هم‎تیمی هایش بالاخره به این نتیجه رسیدند که او دچار هیپوناترمی (کم سُدیُمیِ خون) شده است. وضعیت خطرناکی که ناشی از پایین آمدن قابل توجه سدیم در خون است. این مشکل از آنجا شروع شد که وی با پشتکار زیادی! شروع به نوشیدن 6 لیتر آب برف بدون املاح در روز در تمام یک هفته گذشته کرده بود. و متاثر از این نوشیدنِ خیلی‎زیاد، به کررات ادرار  کرده و همین باعث به هم‎خوردنِ توازن الکترولیت‎ها در بدن وی گردیده بود.

 آن‎ها شروع به خوراندن سوپ و غذاهای پرنمک به او کردند همچنین محلول‎های نوشیدنی ورزشی را در ظرف آبش ریختند. یک روز و نیم بعد، او به توانایی بدنی معمول خود برگشت و پنج روز بعد قله دنالی را صعود کرد.

بسته به مقدار آبی که در اکسپدیشن‎ها مصرف می کنید، در بیس‎کمپ‎ها لازم است به‎طور مرتب (نه الزاما تمام‎وقت) مقادیری الکترولیت به شکل پودر به نوشیدنی سرد یا گرم خود اضافه کنید. به دلیل کوتاه بودن بیشتر صعودها (بالاتر از بیس کمپ) که معمولا چند روزِ کوتاه طول می کشد نیازی به حمل پودرهای حاوی الکترولیت به کمپ های بالاتر نیست. به استثنای مواقعی که قصد دارید برفِ آب شده که معمولا بدطعم است را خوشمزه کنید یا در صعودهایی مثل صعود ما به دنالی از مسیر گرده غربی که صعود بالای بیس‎کمپ بیش از دوهفته طول می کشد.

 

 

-استیو هاز

-ترجمه محسن سعیدزاده

 

کروکی مسیر ایتالیا (کریستال فال) روی دیواره علم کوه

امسال توانستم فعالیت خوبی روی مسیر ایتالیایی ها در دیواره علم کوه انجام دهم. صعود انفرادی تا نزدیک کارگاه ششم و بازگشت  از روی همان مسیر.

یکی از مشکلات من در این برنامه نبود اطلاعات کافی و کروکی مشخص برای یافتن پای مسیر یا همان کمپ بژی ایتالیایی ها بود که سعی کرده ام در تصاویری کروکی کلی مسیر و شِمای کلی قرار گیری آن روی دیواره را نشان دهم.

 

برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید

 

کروکی مسیر ایتالیایی ها

برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید

 

انواع شیشه (لنز) های عینک کوهنوردی

این مطلب را اسفند 94 تالیف و ترجمه کرده و در بلاگ قرار داده بودم (اینجا)

به بهانه بازنشر آن در کانال‎های تلگرامی دوباره در اختیار علاقمندان قرار می دهم.

لازم به توضیح است همچنان رویه من همانطور که در لوگوی وبلاگ مشاهده می کنید بر نداشتن اصرار به درج منبع است یعنی مطالب و عکس ها را با این انگیزه که برای کسی مفید و مورد استفاده قرار گیرد منتشر می کنم و اجازه برداشت و بازنشر بدون درج منبع را هم داده ام، اما به طور عام و در مورد مطالب دیگران این رویه نابه‎هنجارِ کپی مطالب در کانال‎های تلگرامی بدون درج منبع مطلب و بدون اجازه صاحب اصلی آن کاری غیراخلاقی است و بایستی نام مولف یا عکاس اثر در ذیل آن درج گردد.

 


 

 

حتما شما هم موقع خرید عینک های کوهنوردی به اسامی مختلفی برخورده اید که به نوع شیشه یا لنز آن عینک اشاره می شده است و یا حتما از خود سوال کرده اید که این نام ها نشانگر چه هستند و مثلا یک عینک مدل اکسپلور شرکت جولبو با شیشه کملیون چرا تقریبا دو برابر همین مدل عینک با شیشه اسپکترون  قیمت دارد. و هرکدام از این لنز ها در چه مواقع و شرایطی کاربرد دارند.

در ادامه به 11 نوع از انواع شیشه یا لنزهای عینک کوهنوردی اشاره و برای هر کدام نکاتی کوتاه ارائه خواهم کرد:

ZEBRA  

مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، دوچرخه کوهستان ، اسکی صحرایی و دویدن کوهستان ، اسکی
بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی
لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی سریع از ۲ به ۴ در مدت زمان 22 تا 28 ثانیه میزان عبور نور از لنز : 42 الی 7 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش ضدبخار استثنایی و پوشش بیرونی ضد مواد روغنی

 ZEBRA Light

مناسب برای فعالیت های : دوچرخه کوهستان ، اسکی صحرایی و دویدن کوهستان
 بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از 1 به 3  میزان عبور نور از لنز : 80 الی 16 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش ضدبخار استثنایی و پوشش بیرونی ضد مواد روغنی  عدم تاثیر گذاری دمای هوا بر روی حساسیت لنز(حالت فتوکرومیک)


CAMELEON

مناسب برای فعالیت های : کوهنوردی ، کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی
بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی
لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از ۲ به ۴  میزان عبور نور از لنز : 20 الی 5 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش ضدبخار استثنایی و پوشش بیرونی ضد مواد روغنی عدم تاثیر گذاری دمای هوا بر روی حساسیت لنز(حالت فتوکرومیک) دارای پوشش پلاریزه برای تعدیل انعکاس نور


OCTOPUS
مناسب برای فعالیت های : دریانوردی ، سفر و گردشگری
بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی
لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از ۲ به ۴ میزان عبور نور از لنز : 30 الی 5 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش داخلی و بیرونی ضد آب و مواد روغنی عدم تاثیر گذاری دمای هوا بر روی حساسیت لنز(حالت فتوکرومیک) دارای پوشش پولاریزه برای تعدیل انعکاس نور

 
FALCON
مناسب برای فعالیت های :  سفر و گردشگری ، رانندگی ، دریانوردی
 بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی  لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از ۲ به 3 میزان عبور نور از لنز : 20 الی 9 درصد(در تیره ترین حالت)
دارای پوشش داخلی ضد مواد روغنی دارای پوشش پلاریزه برای تعدیل انعکاس نور دارای پوشش تقویتی ضد انعکاس نور تغییرحالت تیرگی(فتوکرومیک) از پشت شیشه اتوموبیل
 

SPECTRON 3
مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی ، اسکی صحرایی ، دریانوردی ، دوچرخه کوهستان ، دویدن کوهستان ، سفر و گردشگری و رانندگی
 جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) :  3 میزان عبور نور از لنز : 13 درصد

SPECTRON +3
مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی ، اسکی صحرایی ، دریانوردی ، دوچرخه کوهستان ، دویدن کوهستان ، سفر و گردشگری و رانندگی
جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) : +3 میزان عبور نور از لنز : 12 درصد

SPECTRON 3CF
مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی ، اسکی صحرایی ، دریانوردی ، دوچرخه کوهستان ، دویدن کوهستان ، سفر و گردشگری و رانندگی 

جنس لنز : پلی کربنات دارای شیشه در رنگ های مختلف دارای سطح تیرگی (کتگوری) : 3 میزان عبور نور از لنز : 13 درصد 
 
SPECTRON 4
مناسب برای فعالیت های :  کوهنوردی ، اسکی ، کوهپیمایی(هایکینگ) 

جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) :  4 میزان عبور نور از لنز : 5 درصد


POLARIZED 3+
مناسب برای فعالیت های :  دریانوردی ، کوهپیمایی(هایکینگ) ، سفر و گردشگری و رانندگی

جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) : 3 میزان عبور نور از لنز : 12 درصد دارای پوشش پولاریزه برای تعدیل انعکاس نور


 
ALTIARC 4
مناسب برای فعالیت های :  کوهنوردی (در ارتفاع زیاد) ، کوهنوردی

جنس لنز : شیشه ای دارای سطح تیرگی (کتگوری) : 4 میزان عبور نور از لنز : 7 درصد دارای پوشش ضد انعکاس نور

توضیحی در رابطه با عکس پست پیش

در عکس مذکور چنانکه می بینید بجای تسمه از طنابچه برای هوک استفاده شده و گره آن نیز به جای رو به پشت افتاده است. همچنین کوئیک درا برعکس در طناب و کارابینِ هوک است. نصب این هوک در وضعیت استیبلی صورت نگرفته و در شرایطی که درجه مسیر از حد توانایی منِ تازه کار بالا بود در شرایطی نامناسب و بطور اضطراری سرهم و نصب شد تا عجالتا از سقوط با فاکتور بالا جلوگیری کند.

آنها که مرا می شناسند می دانند که من مصنوعی کار  پرسابقه ای نیستم، بخصوص در زمینه هوک گذاری که اخیرا بصورت جدی به آن پرداخته ام. بنابراین هیچ بعید نیست که صعودها و فعالیت های من در این زمینه پر از خطا و اشتباه باشد. و قطعا قابل الگو برداری و آموزش نیست.

صعود مصنوعی

در یک برنامه تمرینی و یا سنگنوردی در مسیرهای کوتاه و به اصطلاح sport اگر صعود مسیری فراتر از توان سنگنورد باشد یا از صعود آن منصرف می شود و مسیری در حد و اندازه توانائی های خود بر می گزیند و یا اینکه آنقدر تلاش می کند تا بتواند بخش دشوار را عبور کند و مسیر را به اتمام برساند.

اما در صعود دیواره های بلند و  یا گشایش مسیر جدید شرایط کاملا" متفاوت است , دیگر بحث تمرین مطرح نیست در شرائط سخت و دشوار دیواره  که با بخشی دشوار و غیر قابل صعود با روش طبیعی مواجه می شویم دو راه داریم یا اینکه از صعود منصرف شده و راه بازگشت را در پیش بگیریم و یا از طریق روشی که ما بدان صعود مصنوعی می گوئیم راه صعود را باز نموده و حرکت عمودی را ادامه داد.

صعود مصنوعی عبارت است از صعود مسیرهای سنگنوردی با کمک ابزار مصنوع دست بشر  مانند طناب, پله رکاب,کارابین و امثالهم. در صعود طبیعی از ابزارهای مصنوعی برای حمایت و حفظ ایمنی فرد استفاده می شود ولی وزن صعود کننده به هیچ ابزاری وارد نمی شود و او تنها به دست و پا و عوارض سنگ اتکا دارد و تنها در شرائط اضطرار وزن خود را بر طناب و کارابین و ... وارد می کند. اما در صعود مصنوعی علاوه بر اینکه از ابزارها جهت حمایت استفاده می شود, وزن صعود کننده نیز همواره بر این ابزارها وارد می شود بعنوان مثال بجای اینکه شخص پای خود را بر یک گیره سنگی گذارده و خود را به سمت بالا هل دهد این پا را بر روی نردبانی تسمه ای و یا فلزی قابل حمل که رکاب نامیده می شود می گذارد.

صعود مصنوعی کلید مسیرهای بکر و به ظاهر غیر قابل صعودی است که روزگاری کسی فکر آنرا نیز از ذهن خود عبور نمی داد. همچنین صعود مصنوعی را شاید بتوان تنها راه ممکن برای صعود بسیاری از مسیرهای دیواره نوردی در فصل زمستان دانست.

صعود مصنوعی بزرگترین میدان برای به آزمون گذاشتن قدرت ذهن و تمرکز و تعادل جسمی و روانی یک دیواره نورد است.

تکنیک و مهارت  فوق العاده بالا در ابزار گذاری , که بخاطر اینکه همواره وزن صعود کننده بر آن وارد می شود هیچگاه نمی توان غیر اصولی و بدون دقت ابزار گذاری نمود و تمرکز بالا در حرکت بر روی رکابی که بر روی هوک و یا ابزاری مینیاتوری قرار دارد که با کوچکترین تکان از جایگاه سست و لرزان خود خارج شده و سقوطی گاها" طولانی بر روی ابزارهائی که تنها تحمل وزن استاتیک صعود کننده را دارد و بسیاری مهارتها و دشواریهای دیگر در خصوص صعود مصنوعی قابل ذکر است.

درادامه اشاره ای خواهم داشت به روش درجه بندی صعودهای مصنوعی که بخشی از آن ممکن است برای برخی از دیواره نوردان ما تازگی داشته باشد

بخشی از دشواری ها و واقعیات مستتر در این روش هیجان انگیز و تکنیکال را می توان در همین معیارهای درجه بندی مشاهده نمود.

 

درجه بندی صعودهای مصنوعی

یکی از شاخصه های مهم که در کروکی یک مسیر سنگنوردی درج می شود "درجه سختی مسیر" است. صعودهای مصنوعی نیز همچون صعودهای طبیعی دارای روشی برای درجه بندی هستند که در ادامه توضیح داده می شود:

برای درجه بندی  صعودهایی که از ابزارهای کوبشی و تخریب کننده سنگ مانند میخ ,رول , کوپر هد و امثالهم استفاده می شود حرفA  بکار برده می شود(A0-A6) و برای صعودهای پاکیزه که از ابزارهای غیر کوبشی همچون فرند, ترایکم,کیل و مانند آن استفاده  میشود حرفC  بکار برده می شود(C0-C6).

توجه به این نکته ضروری است که درجه ارائه شده  برای یک مسیر امری مطلق نیست .

A0/C0

این درجه به مسیرهائی تعلق می گیرد که عمدتا" بصورت طبیعی صعود می شوند اما در بخشهائی از آن سنگنورد بجای استفاده از عوارض طبیعی سنگ  از ابزار مصنوعی کمک می گیرد. در این صعود از رکاب استفاده نمی شود اما در عوض سنگنورد در بخشهائی از مسیر با کمک گرفتن از تسمه ها و یا کوئیک دراهای متصل به ابزارهای میانی(میخ-رول-فرند-...) خود را بالا می کشد. انواع پاندوله ها و یا تراورس کششی(TENSION TRAVERS) و یا وزن آوردن بر روی ابزاز(مثلا" نشستن بر روی طناب) از انواع دیگری  از صعودهای با درجه A0/C0 هستند.

A1/C1

صعود مصنوعی ساده که با بهره گیری از همه ابزارهای صعود مصنوعی در مسیرهائی با میانی های مطمئن و قابل اتکا که قابلیت تحمل  پاندولیهای شدید را نیز داشته باشد  انجام می شود.

A2/C2

صعود مصنوعی متوسط . ابزارهای میانی عمدتا" مطمئن هستند اما ممکن است در اثر سقوط  برخی ابزارهای میانی از موقعیت خود خارج شوند اما این سقوطها در حدی نیستند که منجر به  جراحت و یا مصدومیت شوند. برخی مسیرهای مصنوعی  که با ابزارگذاری انجام می شوند و ابزارها علی رغم اینکه قبلیت تحمل سقوط را دارند اما در موقعیت خیلی مناسبی نیستند و موقعیت لرزانی دارند و یا امکان و شرائط مسیر اجازه دقت بالا در ابزارگذاری را نمی دهد نیز درجهC2 می گیرند.

A3/C3

صعود مصنوعی دشوار , ابزار گذاری دشوار تر می شود و همراه است با ابزارگذاری های متوالی نا مطمئن و لب مرزی, خطر سقوط تا 7 متر نیز وجود دارد.ابزار گذاری درحالیکه تنها تحملی به اندازه وزن بدن صعود کننده را دارد نیز سخت تر شده و نیاز به مهارت و دقت بالاتری دارد . مشکلات بیشتر در مسیر یابی و صعودهای خطرناک بر روی هوک و یا پرچ های قدیمی از دیگر چالشهای صعود در این کلاس است. مسیرهای با درجه C3 بیشتر صعود کنندگان مصنوعی را به چالش می کشد و ابزارگذاری های درجهC3 معمولا" نیاز به تست کردن دقیق قبل از وارد کردن وزن بدانها را دارد.در مسیرهای با درجهC3 همچنین احتمال سقوط  بیشتری وجود دارد و احتمال زیپ شدن و خروج8-10 ابزار و سقوطی تا 15 متر وجود دارد البته این سقوط بسیار جدی نخواهد بود و منجر به جراحات شدید نخواهد شد.صعود بسیاری  از مسیرهای با درجه A3/C3به چندین ساعت تلاش نیاز دارد.

A4/C4

صعود مصنوعی با درجه سختی بالاتر همراه با سقوطهای احتمالی خطرناک ,ابزار گذاری  نامطمئن و لب مرزی و ترسناک. تا حدود 25 متر ابزار های میانی که کار گذاشته می شود تنها تحمل وزن بدن را داشته و قابلیت تحمل شوک را ندارند و احتمال سقوطهای خطرناک بر روی لبه ها و یا سقوطهای طولانی نیز وجود دارد. هر ابزار کار گذاشته شده باید طوری تست شود که بتوان با ترکیب تعدادی از میانی های نا مناسب به حد قابل قبولی از ایمنی دست یافت. صعود مسیرهائی با چنین درجه ای تنها از عهده سنگنوردان مصنوعی کار بسیار خبره و با تجربه بر می آید. بیتر مسیرهای با چنین درجه ای نیازمند میخ کوبی و استفاده از هوک است.

A4+/C4+:

ضریب خطر بالا,سخت ترین حد صعود مصنوعی برای عمده سنگنوردان. برای درک صعود در این درجه صعود A4 را تصور کنید سپس یک درجه بر سختی آن بیافزائید. در صعود مسیرهای با این درجه سختی زمان زیادی صرف  می شود تا صعود کننده هر حرکت خود را با دقت بالا و کنترل همه عوامل شامل مسیر صعود ابزارهای میانی, پله رکاب و ... انجام دهد حرکتها کاملا" بایستی حساب شده انجام گرفته و از شوکهای ناگهانی و یا فشار آوردن در جهتی نامناسب و امثالهم پرهیز کرد گاهی اوقات یک ابزار به تنهائی نمی تواند وزن صعود کننده را تحمل کند و باید چندین ابزار را ترکیب نموده و برای اجرای یک حرکت بر آنها نیرو وارد نمود. در این مسیر ها سنگها عمدتا" لق ,پوسته پوسته  و ناپایدار هستند . درصورت سقوط احتمال زیپ شدن و خروج متوالی ابزارها وجود دارد و همچنین احتمال برخورد با لبه های خطرناک همراه با جراحات بسیار شدید وجود دارد.

A5/C5

حد نهائی  دشواری و خطر در صعودهای مصنوعی را با این درجه نشان می دهند. هیچکدام از میانی های کارگذاشته  شده قابلیت تحمل شوک را نداشته و تنها در حد تحمل وزن صعود کننده هستند . مسیرهای A5/C5 از لحاظ سختی مسیری برتری نسبت به A4+/C4+  ندارند و تنها ضریب خطر و ریسک پذیری بالاتری دارند ضمنا" در مسیرهای با این درجه سختی  نمی توان از ابزار مته برای ایجاد سوراخهائی ولو کوچک جهت کارگذاشتن هوک استفاده نمود و حتی یک مورد استفاده از سوراخهای ایجاد شده با مته درجه مسیر به A4/C4 کاهش می یابد. در صعود این مسیرها تنها کارگاهها هستند که مطمئن بوده و قابلیت تحمل شوک را دارند.

A6/C6

فری سولو مصنوعی!!

درجه ای افسانه ای, آیا مسیری با چنین درجه ای قابل صعود است؟ تنها چیزی که می تواند مسیری را ازA5/C5 سخت تر کند , کارگاههای نامطمئن است کارگاههائی که قابلیت تحمل شوک ناشی از سقوط را نداشته باشد و در صورت یک خطا از جانب صعود کنندگان و سقوط آنها بر روی یک میانی هر دو تا کف زمین به سقوط ادامه دهند!!!!

piaro

منبع:

http://climbing.about.com/od/cliimbingtechniques/a/Aid-Climbing-Ratings.htm

 

دیواره علم کوه، مسیر فرانسوی ها، زیر طاقچه قمقمه

چند نکته در مورد کوهنوردی فنی در زمستان

به مناسبت آغاز فصل زیبای زمستان، و بارش شور و هیجان به سراسر زندگیمان نظر شما را به چند نکته قابل توجه از سایت thebmc.co.uk جلب می کنم:

کوهنوردی فنی زمستانه و تلاش بر روی مسیرهای سنگنوردی و یخ نوردی در فصل زمستان یکی از رموز پیشرفت کوهنوردی در بسیاری از کشورهای صاحب نام در این عرصه است.

 سنگنوردان و فنی کاران ما باید یاد بگیرند که فصل سنگنوردی و صعود دیواره ها فقط بهار و تابستان نیست و اگر قصد داریم سطح کارهای فنی حود را به کشورهای پیشرفته نزدیک کنیم باید به صعودهای فنی زمستانه رو بیاوریم.

(در هر مورد، مطلبی که به ذهنم رسیده است را داخل پرانتز با رنگی دیگر اضافه کرده ام    .آیاز)

 

کمپ ما در هرم های ساوالان



 افرادي هستند که قصد دارند بعد از يک دوره سنگنوردي تابستانه وارد برنامه هاي زمستانه شوند خبر خوب براي اين  افراد اين است که  خيلي از مهارتهاي  سنگنوردي تابستانه عينا" در برنامه هاي زمستانه نيز کاربرد دارند و خبر بد نيز اين است که  اگر  شما به اندازه کافي تجربه کوهپيمائي نداريد قبل از اینکه اقدام به اجرای برنامه هاي زمستانه کنيد بايد مهارتهاي لازم در اينخصوص کسب کنيد و بعد وارد برنامه هائي از اين دست شويد.

 

 

-کاهش طول  روز
در زمستان هوا سرد است, پيمايش مسير بيشتر طول مي کشد و روزها هم کوتاهتر مي شوند. اولين چيزي که به ذهن مي رسد اين است که ما بايد مهارتهاي فعاليت در تاريکي را ياد بگيريم کسب اين مهارت  لازم است اما اگر حرکتتان را زودتر انجام دهيد و مسيري را مطابق با توانائي خود و زمان مفيد در دسترس خودتان  انتخاب کنيد  نيازي نخواهيد داشت که در تاريکي شب برنامه را به پايان برسانيد.
اما به هيچ وجه روي اينکه حتما" در روشنائي روز به انتهاي مسير مي رسيد حساب نکنيد و تمهيدات لازم را براي مواجهه با شرائطي که به علل مختلف صعود و فرود شما بيش از زمان پيشبيني طول بکشد و به تاريکي بر بخوريد بيانديشيد (همراه داشتن هد لامپ با باطري اضافه و پوشاک مناسب  و ... )

(در واقع همیشه باید در نظر داشت که کوهنوردی در زمستان بخصوص در ارتفاعات بلند و در شرایط و مسیرهای نه چندان معمولی از شیوه معمولی ای هم پیروی نمی کند، باید همیشه برای فعالیت اضطراری در هوای بد، تاریکی و بیش از یک تایم استاندارد روزانه آماده بود و برای کسب مهارت آن تمرین و تلاش کرد.)

 

-چيدن ابزار
در فصل تابستان به ابتداي مسير مي رويم و بعد از اينکه ابزارهاي خود را مرتب نموده و به هارنس وصل مي کنيم  صعود خود را شروع مي کنيم اما در زمستان نقاط شروع سنگنوردي ممکن است  شيبهاي تند و نامناسب(يخ زده و بهمنگير و ... ) باشند لذا لازم است که قبل از اين بخشها موضعي مناسب را جهت شروع کار فني و استقرار اوليه در نظر گرفت و ابزارها را مرتب نمود.

در صعود زمستاني ابزارهاي خود را به حد اقل برسانيد و بدانيد که زياد نمي توانيد  در شکافهاي موازي ابزار گذاري کنيد. ميخ و رول ابزارهاي خوبي براي  ايجاد نقاط حمايت مياني است اما ترجيحا" سعي کنيد استفاده از آنها را به حداقل برسانيد.

(استفاده از ابزار و به اصطلاح ور رفتن با کارابین و میانی و چکش و گره ها با دستکش مهارتیست که با تمرین بسیار به دست می آید، گاه در مسیری که روی آن فعالیت می کنید  تماس با برف و یخ اجتناب ناپذیر است و یا دمای هوا به تبع ارتفاع و شرایط خاصش بسیار سرد است طوری که مجبورید دستکش های پر یا ضخیم یا دو انگشتی در دست داشته باشید در چنین وضعیتی باز و بسته کردن کارابین ها و زدن گره ها در برپایی کارگاه  یا نصب میانی ها مستلزم مهارت و تمرین بسیار است.)

 

-کلاه کاسک
در صعود زمستاني  شما علاوه بر سقوط سنگ در معرض ريزش برف و قطعات يخ نيز هستيد. بنابر اين استفاده از کلاه کاسک ضروري  تر از پيش است.
کلاه کاسک خود را طوري انتخاب کنيد که بتوان يک کلاه  نيز جهت گرم شدن زير آن پوشيد. همچنين کنترل کنيد که کلاه کاپشن شما نيز به اندازه اي باشد که در مواقع لزوم  بتوان آنرا روي کلاه کاسک کشيد.

( یک نکته قابل توجه در صعودهای عمودی و ترکیبی ریزش برف و یخ به سر و گردن شماست، استفاده از یک کلاه نه چندان ضخیم طوفان که به صورت یکپارچه سر و گردن شما را در مقابل نفوذ سرما و ریزش برف محافظت می کند و به زیر یقه پیراهنتان می رود بسیار مفید خواهد بود.)

 

منطقه سنگنوردی قره قیه در زنجان

 

-فاصله مياني ها
در زمستان مسير هاي صعود به اندازه تابستان مطمئن نيست. مسيري کم شيب و به ظاهر ساده به علت لغزنده بودن مي تواند خطرناک باشد. لذا بعد از شروع صعود در اسرع وقت اولين مياني را در نقطه اي مطمئن نصب کنيد.
در نصب ابزارهاي مياني در شکافها ابتدا شکاف را کاملا" تميز نموده و از برف و يخ خالي کنيد و بعد ابزار را کار بگذاريد
استفاده از سيستم دو طنابه و اسلينگهاي بلند مي تواند ايمني شما را در صعود بالا ببرد.

 

-حمایت
اگر بعنوان نفر دوم صعود مي کنيد حتما" در انتخاب نقطه اي که ايستاده و نفر سرطناب را حمايت  مي کنيد دقت کنيد. به علت پوشيده بودن مسير از سنگ و يخ و برف و يا احتمال شکستن قنديل هاي يخي و يا شکستن نقابهاي برفي  به علل طبيعي و يا تحريک نفر صعود کننده شما مدام در معرض خطر ريزش هستيد. لذا تا حد ممکن زير مسير صعود و يا سقوط احتمالي نايستيد .

 (موضوع حائز اهمیت دیگر در مورد حمایت در چنین صعودهایی این است که حمایت چی به دلیل فعالیت کم، بیشتر در معرض سرمازدگی ست.  حمایت چی در این سبک صعودها باید فردی با تجربه و البته صبور باشد. معمولا این حمایت چی ست که مشخص می کند یک کُرده در هر تلاش چند ساعت فعالیت خواهد کرد چون بستگی به میزان تحمل و کنار آمدن او با سرما دارد.)

 

-پايان صعود
حتي اگر مسير صعود در زمستان به يک نقاب برفي منتهي نشود ممکن است کارگاه انتهائي آن در يک شيب برفي تند و لغزنده  قرار دارشته باشد که هيچ ابزاري نيز در آن کار گذاشته نشود که براي اين موضوع بايد تمهيدات لازم انديشيده شود.
بعنوان مثال در آخرين نقطه قبل از شيب برفي که امکان برقراري کارگاه وجود دارد کارگاه را برقرار نموده و در مرحله بعد با طول طناب بيشتري مي توانيد آن بخش را رد نموده و از مسير خارج شويد.
برخي سنگنوردان فراموش مي کنند که همانطور که صعود مي کنند برگشتي نيز وجود دارد .
قبل از اقدام به صعود بايد مسير برگشت را نيز شناسائي نمود طوري که حتي اگر به تاريکي بر بخوريد نيز بتوانيد مسير برگشت را بيابيد.

(صعود خود را بیمه کنید، هنگام صعود به این نکته اعتقاد داشته باشید که برگشتتان مهم تراست، حین صعود و حین درگیری با کراکس های مسیر به ایمن سازی کارگاه ها و انتخاب مسیر فرود بپردازید. البته اگر تیم پشتیبانی در کمپ دارید می توانید این کار را به آنها بسپارید و روز بعد جای خود را باهم عوض کنید. تمامی این کارها بایستی قبل از برنامه، تمرین و نفرات باهم هماهنگ شوند.)

 

مطالب اصلی توسط مهدی فرهادی ترجمه شده است.

vo2 max شاخصی برای سنجش توان استقامتی هوازی بدن

 

VO2 Max (وی او دو مکس) یعنی بیشترین مقدار اکسیژنی  که بدن شما به ازای هرکیلوگرم از وزنش در یک دقیقه مصرف می کند.

به عبارت دیگر :

VO2 Max عبارت است از مقدار هواي تازه اي(اكسيژن) كه در هر دقيقه به داخل مجاري تنفسي وارد مي شود.

یا باز هم به عبارت دیگر :

حداكثر توان خون براي جذب اكسيژن

که  بر حسب    ml / kg / min   (میلی لیتر بر کیلو بر دقیقه) محاسبه ميشود.

VO2 Max شاخصی برای محاسبه توان استقامتی هوازی یک ورزشکار است. معمولا آن را با تست های مختلف بدست می آورند و با استفاده از جدول های آماده تشخیص می دهند توان استقامتی هوازی شان در چه حد است.

 

روش محاسبه VO2 Max

یکی از روشهای ساده بدست آوردن VO2 Max تست کوپر است، برای انجام این تست بایستی به مدت 12 دقیقه با همه توانایی خود بدوید سپس مسافت نهایی دویده شده را درا فرمول زیر قرار دهید:

 

ı(مسافت دویده شده به متر - 504.9) ÷ 44.73

(از راست به چپ بخوانید، یعنی اول مسافت دویده شده را منهای 504.9 کنید و عدد حاصل را تقسیم بر 44.73 )

 

عدد به دست آمده که همان VO2 Max شماست را با توجه به سن و جنسیتتان با استفاده از جداول زیر ارزش گذاری کنید:

 زنان

 

 

مردان

 


 

پی نوشت: من 64 بودم، دقیقترش 64.73 بود، دلگرم کننده ست اما در مقایسه با یک دونده حرفه ای هیچ چی نیست!

 

منبع جدول :

 بر اساس تحقیقی به نام اصلی:
The physical fitness Specialist certification Manual, The Cooper institute for aerobics research
در دالاس آمریکا، 1997


و منتشر شده توسط:
 advance Fitness Assessment & Exercise Prescription

چاپ سوم، Vivian H. Heyward ،  1998، صفحه 48

مربي كيست؟

مربی کیست و یک کوه نورد چگونه به درجه ی "مربیگری" می رسد؟

آیا معیار مربیگری، تکه کاغذی است که پس از حضور در یک دوره ی چند روزه به کارآموز می دهند؟ اگر این گونه است نه تنها مربی کم نداریم بلکه دچار تورّم مربی هستیم. پس چرا هیچ پاسخی برای خیل کوه نوردان تشنه ی یادگیری نداریم؟ چرا آموزشهایمان روزبروز نازکتر و غیر علمی تر می شوند؟ چرا درصد قابل توجهی از مربیان دارای کاغذ، اساسا سهمی در آموزش ندارند؟ ... پاسخ همه این پرسش ها در "نگرش کاغذی مربیگری" نهفته است. کار مربی، تربیت و پرورش است. پرورشی که آموزش، شرط لازم (ونه کافی) برای آن است. آموزشی که سه حیطه را در برمی گیرد: حیطه های شناختی، عاطفی و روان – حرکتی چنین ظرفیتی نه یکروزه به دست می آید، نه با کاغذ به کسی داده می شود. مربیگری جوهره ای می خواهد که هر کسی آن را ندارد. نگرش "کاغذی" به مربیگری، تبعاتی دارد که هم اکنون می توان آن را مشاهده کرد:

    ساده انگاری در تربیت مربی که منجر به افت کیفی دوره های مربیگری شده است.
    کیفیت نازل طرح درسها که فاصله آن از مباحث علمی، روزبروز بیشتر می شود.
    خلاء فاحش برخی مباحث ضروری در طرح درس ها، که اولویت حیاتی دارند.
    کمرنگ شدن روز افزون ضوابط و مقررات در برگزاری دوره های آموزشی

در نگرش "کاغذی" می توان با یک کاغذ "مربی" تولید کرد و با یک نامه مربی را از "مربیگری" ساقط نمود. می توان با یک مدرک به شخصی مجوز داد تا نادانیهای خود را به دیگران انتقال دهد و جان آنها را به خطر اندازد و می توان برای تسویه حساب با یک مربی، مدرک او را باطل کرد. اما ...

اما معیارهای اصولی مربیگری چیست؟
به نظر اینجانب، مربی کسی است که واجد شرایط زیر باشد:

    استعداد، انگیزه و جوهره مربیگری، که مانند چراغی روشن، مربی را از دیگران متمایز می سازد.
    توانایی انتقال مفاهیم و ظرفیت ارائه و نمایش مهارتها در روند تربیت
    خود آموزی مداوم برای بهینه سازی تواناییهای خویش و ارتقاء دانش و نگرش
    حفظ ارتباط مداوم با منابع علمی و فنی معتبر دنیا در حیطه کار خود
    آگاهی کامل به اصول برقراری ارتباط، یادگیری، برنامه ریزی آموزشی و شیوه ها (تکنولوژی) آموزش
    اعتقاد به حق کارآموز برای برخورداری از معتبرترین یافته های علمی و فنی موجود
    حفظ تقدس مربیگری به عنوان یک رسالت تربیتی (ونه مجرای معیشتی)
    آگاهی به ظرفیت ها و محدودیت های خویش و پرهیز از عوام فریبی
    پایبندی به اصول اخلاقی در روند آموزش و تربیت و سایر جنبه های زندگی شخصی

اکنون با توجه به شاخص های فوق می توان به تحلیلی علمی از وضع موجود رسید. معیارهای بالا، به ما این امکان را می دهند که ببینیم دوره های مربیگری ما از آنچه باید باشند، چقدر فاصله دارند و خروجی آنها چه مقدار از شاخص های مربیگری را کسب کرده و تا چه حد به شخصیت انسانی، اخلاقی، علمی و فنی یک مربی نزدیک شده است.

-دکتر ابوالفضل جوادی

 

دو نفر از مربیان دوست داشتنی رشته ورزشی ما ، نسیم عشقی و حسین هیزم کار

ماجراجویی و سیاست

 

باراک اوباما در کنار بر گریلز (Bear Grylls) یکی از مشهورترین برنامه سازهای ماجراجویی در تلویزیون آمریکا

چند وقت پیش در یک رئالیتی شو باراک اوباما رئیس جمهور فعلی ایالات متحده آمریکا به همراه بر گریلز (Bear Grylls) یکی از مشهورترین برنامه سازهای ماجراجویی در آمریکا ظاهر شد تا توجه همه رو معطوف تغییرات آب و هوایی کنه ولی آیا واقعیت همینطوره؟؟

سایت پایتوم (Pythom) در پست خود می نویسد که روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود می گوید که هدف اینگونه برنامه ها برای کاخ سفید دسترسی به مردمی ست که به اخبار نگاه نمی کنند و روزنامه نمی خونند تا به این ترتیب چنین افرادی رو مخاطب خود قرار دهند.

در یک خبر دیگه نیز که اخیرا منتشر شده و به یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مربوط است، هیلاری کلینتون ادعا کرده که مادرش نام او را به خاطر علاقه ای که به ادموند هیلاری کوه نورد معروف استرالیایی و اولین فاتح اورست در زمان بارداری هیلاری کلینتون داشته انتخاب کرده است.

اما موضوع اصلی درباره نام هیلاری کلینتون این است که وقتی مادر هیلاری نام او را در سال 1947 بعد از خواندن مقاله ای درباره ادموند هیلاری انتخاب کرده ادموند هیلاری یک زنبوردار معمولی در استرالیا بوده و درآمد متوسطی از این راه داشته است.

لازم به ذکر است که ادموند هیلاری اورست را در سال 1953 یعنی 6 سال بعد از تولد هیلاری کلینتون، به همراه تنزینگ نورگی شرپای نپالی صعود کرده است.

 

از سولدوز آلپ

اصلاحیه

 

در ترجمه ی مطلب پست آموزشی قبل که در خصوص انتخاب کفش سنگنوردی مناسب بود خطایی رخ داده بود که بدینوسیله اصلاح می شود:

در پاراگراف اول متن اصلی ترجمه کلمه "کمپ 4" به اشتباه کمپ چهارم معرفه ای دیواره ای خاص ترجمه شده بود که بنا بر تذکر جناب ثابتیان اسم خاص منطقه ای مشخص است و از انجایی که من نام این مکان را نشنیده بودم در نگاه اول آن را معرفه عام کمپ چهار استباط و در ترجمه گنجانده بودم.

توضیحات مضاف عباس ثابتیان در ذیل همان مطلب را نیز بخوانید.

پست با یک پاورقی اصلاح شد. با تشکر از عباس ثابتیان عزیز

 

چگونه کفش سنگنوردی مناسب خود را انتخاب کنیم؟

 

چگونه کفش سنگنوردی مناسب خود را انتخاب کنیم؟

توماس گرین

برگردان به فارسی: آیاز


برای اولین بار خرید یک کفش سنگ می تواند کاری سخت و پر دغدغه باشد. چه بسا برای یک کهنه کار نیز چالش بر انگیز باشد.
برخلاف کفشی که در خیابان می پوشید سایز کردن معمولی برای انتخاب یک کفش سنگ کافی نخواهد بود.  می توان گفت تقریبا هر کفش سنگی قالب و روش سایز کردن مخصوص خود را دارد. کاری که باید بکنید این است که کفشی قالب پای خود پیدا کنید و سپس بسته به نوع سنگنوردی ای که با آن خواهید کرد آن را سایز کنید.

 

استایل کفش سنگنوردی
چه نوع فعالیت سنگنوردی ای خواهید کرد؟
آیا قرار است آن را فقط در سالن بپوشید؟ آیا قرار است با آن تا کمپ 4* بروید و تمام وقت آن را در پایتان نگه دارید؟
شما کفشی می خواهید که برای نوع یا (انوع مختلف) سنگنوردی ای که خواهید کرد مناسب باشد و نیز بسته به نوع آن بتوانید سایز مناسبش را برای پایتان انتخاب کنید.

بولدرینگ - صعود های اسپرت
در صعود شیب های منفی بسیار مهم است که نوک کفش (در محل قرار گیری شست) کمی خمیده به پایین باشد. به عنوان مثل مدل فوتورا از شرکت لسپورتیوا، مدل تیم فایو تن تیم یا شمن  ائولو  اینگونه طراحی شده اند و نیروی پنجه شما را مستقیما به شست منتقل می کنند. سایز کردن صحیح یک کفش سنگ مناسب شیب منفی کار سختی ست و کفش به کفش با هم فرق می کند. اما قاعده کلی این است که برای بدست آوردن بالاترین کارایی در این نوع سنگنوردی، کفش را بایستی طوری سایز کنید که نتوانید بیش از یک یا نهایتا دو طول طناب آن را در پایتان نگه دارید (یعنی برایتان تنگ باشد و نگه داشتن آن در پا برای سنگنوردی بیش از یک یا دو طول طناب آزار دهنده باشد)
اگر همه تمرکزتان روی این است که درجه خود را بالا ببرید یک کفش سنگ تنگ که به زور پایتان می کنید برای شما مناسب خواهد بود. اما اگر  راحت بودنتان روی سنگ برای شما مهم تر است می توانید کفشی هم اندازه تر (و نه خیلی تنگ) را انتخاب کنید.
کفش سنگ های این گروه به طور ویژه رنج قیمتی بالاتری به نسبت گروه های دیگر دارند.

صعود در طبیعت- صعود شکاف ها
سنگنوردی سنتی می تواند شامل تکنیک های متعددی باشد که مدت زمان صعود نیز در هر یک به همان اندازه متفاوت است.  معمولا در صعود شکاف ها شما به کفشی نیاز دارید که کمی صاف باشد تا اجازه لاخ کردن درون شکاف را به شما بدهد. مثل مدل میورای شرکت لسپورتیوا موکاسیم شرکت فایوتن یا فورس ایکس شرکت اسکارپا. برای صعودهای طول بلند کفش های نه چندان خمیده و صاف مناسب هستند و نیز کفشهایی که تقریبا هم سایزپایتان باشند مثل مدل تی سی پرو و تارانتولا هر دو از  لسپورتیوا. کفش های مناسب این تیپ سنگنوردی باید زیره ای سخت داشته باشند در این حالت شما قادر خواهید بود با کفشی که برای راحتی بیشتر  کمی بزرگتر از  پایتان است  همچنان  روی لبه ها بایستید. این کفش ها همچنین کمک می کنند که پایتان  بر اثر سنگنوردی ممتد در روزهای متوالی کمتر دچار خستگی شود. به این نکته نیز توجه داشته باشید که بسیاری از کفش های سنگنوردی بر اثر استهلاک مرتجع تر می شوند. مدل هایی که روکش بالایی شان بدون آستر است راحتی بیشتری دارند اما زودتر قابلیت ارتجاعی پیدا می کنند. و ممکن است خیلی زود کارایی خود را از دست بدهند.

سنگنوردی داخل سالن - آغاز فعالیت سنگنوردی
شاید به توان گفت به طور طبقه بندی شده سه نوع تفکر در مورد انتخاب اولین کفش سنگنوردی شما وجود دارد. اما توصیه ما این است که شما مثل یک تکلیف خانه کار خودتان را برای انتخاب انجام دهید  این راهنمای خرید هم می تواند کمک خوبی برای شروع آن باشد. به نوع دیواره های محل زندگیتان توجه کنید یا اگر قرار است در درجه اول داخل سالن تمرین کنید این راهنما به شما کمک خواهد کرد تا دنبال کفشی مناسب برای کاری که می خواهید بکنید باشید. معمولا تازه کار ها با یک کفش غیر راحت از راه بدر می شوند. که واقعا لزومی ندارد. دنبال یک کفش همه فن حریف بگردید مثل مدل فورس ایکس اسکارپا یا دفی ائولو که آنقدر همه کاره هستند که اجازه دهند یک تازه کار انوع مختلف فعالیت های سنگنوردی را پایین و بالا کند.
عاقلانه این است سنگنوردان تازه کار یک کفش ارزان قیمت را انتخاب کنند زیرا حرکات ناشیانه پا در سنگنوردی کفش سنگ را زودتر مستهلک می کند، مدل تارانتولا ی لسپورتیوا و فلش 2 مدراک گزینه های مناسبی هستند. به مرور زمان شما آن را تعویض خواهید کرد زیرا به دانسته های شما افزوده شده و حالا می توانید یک کفش گران تر و با کارایی بالاتر بخرید.
غالبا کفش های ارزان قیمت و آماتوری کارایی صعود بالایی ندارند اما این یک قاعده غیرقابل خدشه نیست اگر شما کفش مناسب پایتان را پیدا کردید که لازم است برای خریدش کمی سرکیسه را شل تر کنید ارزشش را دارد، زیرا یک کفش خوب به رشد و پیشرفت سریع تر شما کمک میکند.صرف نظر از قیمت، شما به کفش سنگی نیاز دارید که راحت باشد. نه مثل دمپایی مادربزرگ ها! ولی لااقل آنقدری که بتوانید مدتی بدون مشکل با ان سنگنوردی کنید.

 


 

کمپ 4 : نام یک منطقه سنگنوردی مشخص در امریکاست

درست بنویسیم

 

حالا که می نویسیم، درست بنویسیم

چند نمونه از قواعد درست نویسی را از کتاب نگارش صحیح فارسی دکتر کمال خواه  به همراه مثال های درست و غلط گردآوری کرده ام:

این و آن از کلمه بعدی خود جدا هستند
نمونه: آن را، این طور
 استثناء : آنچه، آنکه و اینکه، اینجا و انجا، وانگهی
نمونه غلط رایج: ایندو

همین و همان از کلمه بعدی خود جدا هستند
نمونه: همین خانه، همین جا، همان کتاب
استثنا: ندارد
نمونه غلط رایج: همانجا

هیچ از کلمه بعدی خود جداست
نمونه: هیچ یک، هیچ کدام، هیچ کس
استثنا: ندارد
نمونه غلط رایج:هیچیک، هیچکس

چه از کلمه بعدی خود جداست
نمونه:جه بسا
استثنا: چرا، چگونه، چقدر، چسان
نمونه غلط رایج: چبسا

چه به واژه قبلی خود می چسبد
نمونه:آنچه، چنانچه، کتابچه، ماهیچه، کمانچه
استثنا: ندارد
نمونه غلط رایج: آن چه

که از کلمه قبلی خود جداست
نمونه:چنان که، آن که (آن کسی که)
استثنا: بلکه، آنکه و اینکه
نمونه غلط رایج: چنانکه

بی از کلمه بعدی خود جداست
نمونه: بی خانمان، بی سلام و احوالپرسی
استثنا: مواردی که بسیط گونه است یعنی معنایش دقیقا مرکب از جزوهایش نباشد و سرهم است مثل بیخود، بیهوده، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا، بیگانه
نمونه غلط رایج: بیشک

می از کلمه بعدی خود جداست
نمونه:می رود، می گوید، می شود
استثنا: ندارد
نمونه غلط رایج: میخواهد

تر و ترین جدا از کلمه قبل هستند
نمونه: زیباترین، تنهاتر، شایسته تر
استثنا: بهتر، مهتر، بیشتر، کمتر
نمونه غلط رایج: بیش تر، کم تر

ها ی جمع جدا و سرهم هر دو درست است
نمونه: کتاب ها، باغها، چاه ها، کویرها
مگر در موارد زیر که حتما باید جدا نوشته شود:
1-به ه ناملفوظ بینجامد (ه ی که تلفظ نمی شود): میوه ها، خانه ها، فقیه ها، بِه ها
2-پس از واژه ای بیگانه به کار رود: کاپیستالیست ها، کاتالون ها
3-پر دندانه باشد (بیش از سه دندانه): پیش بینی ها، حساسیت ها
4-به ط یا ظ بینجامد: تلفظ ها، استنباط ها
5-بعد از اسم های خاص بیاید: سعدی ها، حسین ها، علی دایی ها

انواع شیشه (لنز) های عینک کوهنوردی

حتما شما هم موقع خرید عینک های کوهنوردی به اسامی مختلفی برخورده اید که به نوع شیشه یا لنز آن عینک اشاره می شده است و یا حتما از خود سوال کرده اید که این نام ها نشانگر چه هستند و مثلا یک عینک مدل اکسپلور شرکت جولبو با شیشه کملیون چرا تقریبا دو برابر همین مدل عینک با شیشه اسپکترون  قیمت دارد. و هرکدام از این لنز ها در چه مواقع و شرایطی کاربرد دارند.

در ادامه به 11 نوع از انواع شیشه یا لنزهای عینک کوهنوردی اشاره و برای هر کدام نکاتی کوتاه ارائه خواهم کرد:

ZEBRA  

مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، دوچرخه کوهستان ، اسکی صحرایی و دویدن کوهستان ، اسکی
بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی
لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی سریع از ۲ به ۴ در مدت زمان 22 تا 28 ثانیه میزان عبور نور از لنز : 42 الی 7 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش ضدبخار استثنایی و پوشش بیرونی ضد مواد روغنی

 ZEBRA Light

مناسب برای فعالیت های : دوچرخه کوهستان ، اسکی صحرایی و دویدن کوهستان
 بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از 1 به 3  میزان عبور نور از لنز : 80 الی 16 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش ضدبخار استثنایی و پوشش بیرونی ضد مواد روغنی  عدم تاثیر گذاری دمای هوا بر روی حساسیت لنز(حالت فتوکرومیک)


CAMELEON

مناسب برای فعالیت های : کوهنوردی ، کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی
بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی
لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از ۲ به ۴  میزان عبور نور از لنز : 20 الی 5 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش ضدبخار استثنایی و پوشش بیرونی ضد مواد روغنی عدم تاثیر گذاری دمای هوا بر روی حساسیت لنز(حالت فتوکرومیک) دارای پوشش پلاریزه برای تعدیل انعکاس نور


OCTOPUS
مناسب برای فعالیت های : دریانوردی ، سفر و گردشگری
بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی
لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از ۲ به ۴ میزان عبور نور از لنز : 30 الی 5 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش داخلی و بیرونی ضد آب و مواد روغنی عدم تاثیر گذاری دمای هوا بر روی حساسیت لنز(حالت فتوکرومیک) دارای پوشش پولاریزه برای تعدیل انعکاس نور

 
FALCON
مناسب برای فعالیت های :  سفر و گردشگری ، رانندگی ، دریانوردی
 بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی  لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از ۲ به 3 میزان عبور نور از لنز : 20 الی 9 درصد(در تیره ترین حالت)
دارای پوشش داخلی ضد مواد روغنی دارای پوشش پلاریزه برای تعدیل انعکاس نور دارای پوشش تقویتی ضد انعکاس نور تغییرحالت تیرگی(فتوکرومیک) از پشت شیشه اتوموبیل
 

SPECTRON 3
مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی ، اسکی صحرایی ، دریانوردی ، دوچرخه کوهستان ، دویدن کوهستان ، سفر و گردشگری و رانندگی
 جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) :  3 میزان عبور نور از لنز : 13 درصد

SPECTRON +3
مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی ، اسکی صحرایی ، دریانوردی ، دوچرخه کوهستان ، دویدن کوهستان ، سفر و گردشگری و رانندگی
جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) : +3 میزان عبور نور از لنز : 12 درصد

SPECTRON 3CF
مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی ، اسکی صحرایی ، دریانوردی ، دوچرخه کوهستان ، دویدن کوهستان ، سفر و گردشگری و رانندگی 

جنس لنز : پلی کربنات دارای شیشه در رنگ های مختلف دارای سطح تیرگی (کتگوری) : 3 میزان عبور نور از لنز : 13 درصد 
 
SPECTRON 4
مناسب برای فعالیت های :  کوهنوردی ، اسکی ، کوهپیمایی(هایکینگ) 

جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) :  4 میزان عبور نور از لنز : 5 درصد


POLARIZED 3+
مناسب برای فعالیت های :  دریانوردی ، کوهپیمایی(هایکینگ) ، سفر و گردشگری و رانندگی

جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) : 3 میزان عبور نور از لنز : 12 درصد دارای پوشش پولاریزه برای تعدیل انعکاس نور


 
ALTIARC 4
مناسب برای فعالیت های :  کوهنوردی (در ارتفاع زیاد) ، کوهنوردی

جنس لنز : شیشه ای دارای سطح تیرگی (کتگوری) : 4 میزان عبور نور از لنز : 7 درصد دارای پوشش ضد انعکاس نور

نکاتی مفید در رابطه با کوهنوردی در زمستان

 

"خوب بودکه ...

در روزی آفتابی، بعد از یک بارش برف سنگین و در طبیعتی زیبا، اگر نفر اولی هستیم که گام بر می داریم و مسیر باز می کنیم (برف کوبی)حتی اگر پشت سرمان هم کسی صعود نمی کند، بایست مسیرخوب را انتخاب  کنیم تا دیگرانی که ممکن است روزهای بعد مسیر ما را طی نمایند علاوه بر لذت صعود از خطرات احتمالی انتخاب مسیر بد هم به دور باشند .(گاهی اوقات که هوا پایدار است رد پاها تا چند روز می ماند)" 

 

 

 

نکات بیشتری را در این مورد در دیار الوند بخوانید 

تصویر از حسن باقری، کوه بالقیز تکاب

ماتیک!

این روزها بین بسیاری از سنگنوردان صحبت از ابزار جدید کمپ است. ماتیک! تو دل برو و زیبا ، فروشندگانش هم مدام به خیل مشتاقانش وعده آمدن بار بعدی را می دهند.

گری گری برای بیست سال از محبوب ترین ابزارهای حمایت سرطناب بوده است.
این ابزار که توسط شرکت پزل ابداع و ارائه شد از اولین و کامل ترین ابزارهای حمایت خودقفل شونده بود که شناخته شد و همین ویژگی خارق العاده باعث شد خیلی زود همه گیر و محبوب شود.

حالا کمپ وسیله ای به نام ماتیک ساخته که بسیار شبیه گری گری ست اما برخی از کاستی های آن را ندارد. هرچند قطعا در ساخت آن از گری گری الهام گرفته شده اما از نظر سایت 8a ماتیک بسیار بهتر از حتی مدل جدید گری گری (grigri 2) است.

 

 

چند خصوصیت خاص ماتیک:

1-خاصیت دینامیکی ماتیک باعث می شود برعکس گری گری هنگام قفل شدن همانجا طناب فیکس نشود و چیزی حدود ده سانتی متر به آن پویایی می بخشد.
ترکیب این خاصیت دینامیکی ابزار با کشسان طناب هنگام قفل ناگهانی آن تاثیر زیادی در کاهش شوک وارده به کل سیستم دارد.(حدود 40 درصد)

 

2 -سیستم ضدهراس ماتیک برای جلوگیری از ترس مخصوصا برای مبتدیان است. و به این شکل عمل میکند که اگر یک مبتدی هنگام ترس از فرود؛ دسته آن را محکم و تا انتها بکشد طناب کاملا قفل شده و برای شخص اطمینان بخش خواهد بود.

 

3- داشتن حلقه بزرگتر با فاصله مناسب برای وصل شدن به کارابین. که سادگی کار آن به نسبت گری گری بیشتر خواهد بود.

 

4-اگر با ماتیک دوبار پشت سرهم یک طول طناب را فرود بیایید یا محکم ترمز کنید مثل گری گری خیلی داغ نمی شود و باعث افتادن رد نقطه ترمز روی طناب نمی شود.

 

5-و موردی که در اولین مواجهه با آن نظر مرا به خود جلب کرد این بود که برای انداختن طناب نیازی به باز کردن آن مثل گری گری نیست ؛ چیزی که قطعا برای کاربران گری گری آزار دهنده بوده.

و مزایای دیگری در مورد طناب دادن و رهایی از قفل

به نظر می آید بهترین کاربرد ماتیک در طناب هایی حداکثر با قطر 9.6 میلیمتر باشد و طناب 10 میل سخت طناب دهی می شود هرچند کمپ توصیه کرد طناب هایی با قطر 8.6 تا 10.2 هنگام کار با آن مورد استفاده قرار گیرد .

 

در لینک زیر کلیپی می بینید که استفاده صحیحی از ماتیک را نشان میدهد (لینک یوتیوب است و نیاز به فیلتر شکن دارد):

https://www.youtube.com/watch?t=17&v=UIgBszDFwDo

 

 

چند نکته قابل تامل دیگر:

-دربازار ماتیک حدود 150 هزارتومان از گری گری گران تر است.
اصلی ترین رقیب ماتیک ابزار اسمارت شرکت ماموت است که به قیمتی حدود یک سوم آن همواره مشتری ها را وسوسه میکند.
هرچند یک قول قدیمی که حتما شما هم از مربیان خود شنیده اید می گوید ابزاری که با آن راحت تر هستید بهترین ابزار است اما اسمارت با هزینه کم و داشتن بسیاری از خصوصیات ماتیک و گری گری یک ابزار محبوب به شمار می آید.

 

-اشکالات گری گری بعد از چندسال استفاده و آزمایش و خطا شناخته شده اند؛ باید دید ماتیک بعد از سال ها استفاده چند اشکال شناخته شده خواهد داشت.

 

با نگاهی به سایت 8a

 

سنگ...سنگ!


يكي از اولين مطالب آموزشي اي كه كوهنورد ياد مي گيرد اين است كه وقتي سنگي از زير پايش قل خورد و رفت براي خبردار شدن نفرات پايين و جلوگيري از برخورد بايد بلند داد زد "سنگ...سنگ" اما چگونگي و جزييات مهم اين اعلام خطر كمتر گوشزد مي شود.


-به اين نكته توجه كنيد كه بطور ناخودآگاه فريادهشدار هر چه بلندتر باشد خطر را بزرگ  جلوه مي دهد اما هيچگاه كلمه سنگ را كشيده ادا نكنيد مغز ما تا قبل از پايان كلمه نمي تواند تشخيص كاملي از مفهوم آن داشته باشد و منتظر پايان صدا مي ماند وقتي مي گوييد "سنـــــــــــــــگ" سرعت انتقال مفهوم را به تعويق انداخته ايد كه براي سقوط سنگ مي تواند بسيار تاثير گذار باشد. بهتر است سه بار و بدون كشيدن كلمه داد بزنيم "سنگ سنگ سنگ"

-هشدار "سنگ...سنگ" هرچند به كلمه سنگ اشاره مي كند اما زنگ خطريست كه از سقوط خطرناك چيزي خبر مي دهد. وقتي تكه اي يخ يا حتي كوله سقوط مي كند بازهم بگوييم "سنگ" فقط كافيست شنونده را هشيار سازيم حالا اگر كلمه اي باشد كه مغز و گوش به آن عادت دارد فبها

-وقتي فرياد "سنگ...سنگ" را مي شنويد بايستي خيلي زود تصميم بگيريد اولويت اول پنهان شدن سريع پشت يك مانع است (مثلا سنگي بزرگ) حتي بدون اينكه نگاهي به بالا بكنيد و بخواهيد سنگي كه با سرعت به طرفتان مي آيد را رصد كنيد و تايم طلايي فرار را از دست بدهيد. صرفا زماني كه امكان پنهان شدن وجود ندارد جايز به دنبال كردن مسير سنگ هستيد تا بتوانيد جا خالي دهيد.

- هرچقدر هم سنگ در حال سقوط به نظر كوچك و سقوطش كند باشد محض احتياط هم كه شده دوبار آرام بگوييد "سنگ" ممكن است حين سقوط سرعت گرفته و منجر به حادثه شود. يا وقتي عضوي از گروهتان در پايين دست نيست اعلام هشدار را براي حضور احتمالي كسي كه در ديد شما نيست اما ممكن است در تيررس سنگ باشد پشت گوش نيندازيد.

چك ليست لوازم مورد نياز برنامه هاي زمستاني

چك ليست لوازم مورد نياز (انفرادي و جمعي) براي برنامه هاي زمستاني چند روزه در قالب فايل PDF



دانلود كنيد

50 سال كيومرث بابازاده!



- اولین صعود ها بر روی دیواره ی بیستون (1346)

-اولین صعود ایرانیان از مسیر فرانسوی ها در دیواره علم کوه (1348)

- گشایش اولین مسیر فنی بر روی دیواره لجور اراک (1348) 

- اولین صعود یخچال شمالی سبلان (1348)

- گشایش  دو مسیر مجزا برای اولین بار بروی دیواره تزرجان (1349)

- صعود قله مون بلان، سوزنی های گراند شارموژ، اگودومیدی، گراند کاپوسین در شامونی فرانسه ( 1352)

-صعود تا ارتفاع7550 متری قله تریج میر پاکستان به صورت کپسوله (1355)

-عضویت در تیم گشایش اولین مسیر یکپارچه ی ایرانی بر روی دیواره علم کوه (60 تا 62)  

- تاسیس «انجمن مرکزی کوهنوردان» (1351)

- تاسیس «شورای کوهنوردی تهران» (1357)

- عضویت در شورای اداره ی فدراسیون کوهنوردی در اوایل انقلاب

- سرپرست ستاد امداد و نجات در کوه های شمال تهران (تا سال1360)

- سرپرست کنگره کوهنوردان ایران در منطقه علم کوه (1360)

- شرکت در تشکیل انجمن کوه نوردان ایران (1378)




آمار ها از وبلاگ برج سينا 

دانلود فيلم كوهنوردي با زيرنويس تخصصي!

فيلم لمس خلا (Touching the void) با زبان اصلي (انگليسي) روي اينترنت موجود است اما زيرنويس فارسي ندارد.

رسول قنبري زحمت ترجمه و زيرنويس آن را براي پخش در جلسات پخش فيلم انجمن كشيده و من هم ويرايش كلمات تخصصي اش را كرده ام كه در دسترس شما قرار مي گيرد.

دانلود فيلم

دانلود زيرنويس فارسي


اين فیلم داستان دو كوهنورد انگليسي را روايت مي كند كه تصميم مي گيرند ديواره غربي قله سيلو گراند در پرو را صعود كنند. اما پس از صعود قله دچار حادثه مي شوند.  جو سيمپسون يكي از آنها با وجود شكسته شدن پاي راستش 4 روز روي يخچال ها و درون شكاف ها مي خزد تا خود را به چادر ها و دوستاني برسانند كه گمان مي كردند وي مرده است.



در همين رابطه بخوانيد:

-لمس خلاء ايراني!

چگونه با همين يك جفت زانو بتوانيم يك عمر كوهنوردي كنيم؟

بسيارند كوهنورداني كه از مشكل زانو رنج مي برند، موارد متعددي باعث بروز اين مشكل مي شوند شايد مهم ترينش فشار به اين مفصل بيش از توان ماهيچه ها و كشكك هاي آن باشد. بنابراين براي پيشگيري از اين عارضه بايد به تقويت ماهيچه هاي چهار سرران پرداخت.

سايت انجمن پزشكي كوهستان چند نكته ديگر براي پيشگيري از وارد شدن فشارهاي بيش از حد به زانو پيشنهاد كرده است. اگر قصد داريد كوهنوردي مدام داشته باشيد و مثل بسياري پس از يك دوره كمتر از ده يا حتي پنج سال بالاجبار آن را كنار نگذاريد لازم است آنها را رعايت كنيد:

در هنگام فرود (مـهـم):

۱-    فرود با کمک گرفتن از تمام عضلات بدن (بالاتنه و پاها)

۲-    حرکت به طرف پایین به شکل زیگزاک

۳-    خم بودن نسبی زانو در هنگام فرود (نسبت به موقعیت شیب)

۴-    پرهیز از پریدن در هنگام فرود

۵-    استفاده از چوب‌دست ـ باطوم (جفت یا تک)

۶-    استفاده از کفش مناسب

۷-    قرار دادن پاها به شکل صحیح و مناسب با بستر کوه

۸-    سرعت کم در هنگام فرود

۹-    مراقبت و پرهیز از ضربه خوردن مستقیم به زانو و پیچش آن در هنگام کوهنوردی

۱۰-    حمل کوله استاندارد با وزن مناسب

۱۱-    انجام دادن مداوم ورزش کوهنوردی و تمرینات میان هفته (غیرمنقطع)

۱۲-    استفاده نکردن از زانوبند (به جز در موارد خاص پزشکی)

۱۳-    تقویت عضلات چهارسر ران و دوقلوی ساق پا با تمرینات ویژه

۱۴-    داشتن وزن مناسب در ورزش کوهنوردی


در هنگام صعود:

۱-    انجام ندادن حرکت زانو بلند در هنگام صعود، به ویژه در مناطق سنگی

۲-    استفاده از چوب‌دست ـ باطوم (جفت)

۳-    گام‌برداری صحیح با کمک گرفتن از عضلات بالاتنه

لوتسه و ركوردهايش

ترجمه از آياز

لوتسه چهارمین  کوه بلند بر روی زمین (بعد از اورست، K2 و کانچن چونگا) است لوتسه میانی قله اصلی آن است با ارتفاع 8516 متر  بالاتر از سطح دریا، قله ديگر  8414 متر  است و لوتسه شار 8383 متر. این كوه در مرز میان تبت (چین) و منطقه Khumbu نپال واقع شده است.


اولين تلاش  بر روی لوتسه در 1955 و توسط يك تيم بين المللي به سرپرستي  نورمن انجام گرفت. در اين تيم دو اتریشی (نقشه کش اروین اشنایدر و ارنست سن) و دو سوئیسي (برونو اسپيريگ اسپوئل آرتور) حضور داشتند. افسر رابط نپالي ناندا وايديا نيز با آنها بود. آنها را  200 باربر محلی و چند شرپاي ارتفاع نيز همراهي مي كرد.

قله اصلی لوتسه برای اولین بار در تاریخ 18 مه 1956 توسط تیم سوئیس ارنست ریس و فریتز لوچسينگر از سوئیس صعود شد. در12  مه ، 1970، سپ ماير و رولف والتر از اتریش اولین صعود لوتسه شار را انجام دادند. لوتسه میانی، برای مدت زمان طولانی بدون صعود باقی ماند، اين قله مرتفع ترين نقطه صعود نشده بر روی زمین بود، در  23 مه سال 2001، اولین صعود آن توسط Eugeny Vinogradsky،  Timofeev Serguey، Bolotov Alexy  و Peter Cosentsov در یک اکسپدیشن روسی اتفاق افتاد.

روز 23 مه، 2010  تامارا  جوانترین کوهنورد زن (سن: 23 سال و 11 ماه و 17 روز)توانست به  قله اصلی صعود كند.

 در  20 مه 2011 در سن 17 سال و 11 ماه و 16 روز آرجون وايپاي  جوانترین کوهنوردي بود كه تا به امروز به قله اصلی لوتسه صعود كرد آرجون تنها چند ماه از مرحوم هنرپژوه جوان تر بود كه ركورد صعود جوانترين كوهنورد به اين قله قبلا در دست وي بود.  در اول ماه مه 2011 کوهنورد اسپانیایی کارلوس سوریا فونتان پير ترین فردي بود كه تا به امروز توانسته به قله لوتسه، در سن 72 سال و 105 روزگي اش صعود كند.

تا دسامبر 2008، 371 کوهنورد به  قله لوتسه صعود كرده اند و 20 نفر نيز متاسفانه جان خود را از دست داده اند.

گاهشمار

1955 تلاش بین المللی اکسپدیشن هیمالیا.

1956 اولین صعود به قله اصلی

1965 اولین تلاش در لوتسه شار توسط یک اکسپدیشن ژاپنی – صعود تا 8100 متر

1970 اولین صعود لوتسه شار توسط اکسپدیشن اتریشي

1979 دوم صعود قله اصلی توسط جرزی کوکوشکا.

آوریل 1981 و 30 سومين صعود قله اصلی توسط بلغارستان.

اكتبر 1981 صعود دوم به لوتسه شار توسط سوئيس

مه 1984 اولین صعود از جبهه جنوبی به لوتسه شار توسط چکسلواکی

1986 صعود رینهولد مسنر، صعودي كه او را اولين  فاتح هر چهارده هشت هزار متري جهان كرد.

دسامبر 1988 اولین صعود زمستانی به لوتسه توسط لهستان

اكتبر 1990 اولین صعود از جبهه جنوبی لوتسه توسط  اتحاد جماهیر شوروی

مه 1994 اولين صعود انفرادی با ثبت رکورد جهانی سرعت با  23 ساعت و 50 دقیقه از بيس كمپ تا قله توسط کارلوس کارسولیو

1996 موديت  شانتال اولین زنی بود که به قله لوتسه صعود كرد.

سال 2001 اولین صعود لوتسه میانی با اکسپدیشن روسی.

مه 2011  اولين صعود قله اورست و لوتسه بدون برگشت به بيس كمپ  از زير كمپ 4 (دگروال جنوبی) با کمتر از 21 ساعت فاصله زماني بین دو قله.

مه 2011، صعود جوانترین کوهنوردي که تا کنون بر فراز اين قله ايستاده است ، سن 17 سال و 11 ماه و 16 روز

لوتسه میانی

لوتسه میانی برای اولین بار در سال 2001 توسط سه گروه از کوه نوردان روسی صعود شد. اين تاريخ با عنوان «صعود آخرين هشت هزار متري صعود نشده جهان» ثبت شد

لوتسه فيس

صعود از مسير مسير جنوبي به قله لوتسه

سمت غربي  لوتسه با نام لوتسه فيس شناخته شده است. هر کوهنوردي كه  عازم گردنه جنوبی اورست باشد صعود باید  1125 متر  دیوار یخياينجا را صعود كند. لوتسه فيس به طور ميانگين  شيبي از  40 تا 50 درجه دارد كه گاه تا 80 درجه هم افزايش می یابد. 


توضيح عكس: تصويري كه مي بينيد قله لوتسه را در وسط تصوير نشان مي دهد، بخشي از قله اورست در سمت چپ تصوير و بخشي از قله نوپتسه در راست تصوير مشخص است. در جايي كه دوربين قرار دارد قله بلندي نيست حتي احتمال تصويربرداري از هلي كوپتر هم منتفي ست زيرا مي توان تخمين زد محل حضور عكاس حدود 8000 متر است كه براي هلي كوپتر پرواز در آن ميسر نيست، تنها احتمال باقي مانده هواپيماست كه باز هم اين محدوده براي حضور هواپيما ارتفاع كمي دارد...نظر شما چيست؟

ديواره شاخك علم كوه

روز شانزدهم مرداد 1330 کوهنوردان باشگاه نیرو راستی (جليل كتيبه اي و محمد علي تفرشي) پس از زیر پا گذاردن یخچال علم کوه با همتی بلند و تلاشی جانانه پس از 8 ساعت تلاش دیواره عمودی شاخک را صعود كردند.

اين مسير بعدها به نام كتيبه اي يا ايران 1330 معروف شد. ديواره شاخك از آن روز بارها در تابستان صعود شده است. در زمستان اما فقط دو بار صعود شده كه آخرينش  12 سال پيش طي صعود سراسري نفرات منتخب فدراسيون به سرپرستي حسن جواهر پور بوده است.




قانون ساعت 14!

" نمیدانم آیا تا به حال نام قانون ساعت 14 به گوشتان خورده است یا نه؟!
اینهم جزو قوانین نانوشته کوه و کوهنوردی است و مانند بسیاری از قوانین مشابه عمل کردن یا نکردن به آن وابسته به خود کوهنورد است. گرچه در بیشتر مواقع نادیده گرفتن این قوانین مشکلی به همراه ندارد، اما به طور کل رعایتش می تواند بسیاری از دردسرهای پیش رو را منتفی نماید.
بر اساس قانون ساعت 14 کوهنوردان ملزم هستند از هرجای مسیر که قرار دارند، حتی نزدیکترین فاصله تا قله به سمت کمپ آخر خود بازگردند. این قانون فصل و ماه نمی شناسد، ارتفاع قله چندان در تغییر آن موثر نیست و برای کم تجربه و با تجربه یکسان است.
گرچه صعودهای بلند عمومن از چارچوب تفکرات منطقی به دورند و میل و علاقه دستیابی به قله موجب می گردد افراد تا سرحد توان رو به بالا حرکت کنند، اما این نادیده گرفتن زمان معمولن عواقب تلخی به همراه دارد!
بدیهی است برای مقابله با این نقصان مهمترین اصل آغاز صعود در نیمه های شب است. زمانیکه سرما در اوج خود قرار دارد، اما کوهنوردان بدلیل استراحت در کمپ انرژی لازم برای مقابله با آن را دارا می باشند و تنها کافی است عزم اولیه را برای خروج از کمپ داشته باشند. بدین صورت در ساعات آغازین طلوع آفتاب که معمولن هوای مناسب و کم ابر ارتفاعات را در بر دارد می توانند خود را به قله برسانند.
بدیهی است در صورت هرگونه مشکل اعم از دشواری مسیر، طولانی بودن راه و پرتعداد بودن نفرات، تیم قادر خواهد بود پیش از ظهر خود را به قله رسانده راه بازگشت را در پیش گیرد."

تفاوت در چيست؟


ارتفاع غالب مناطق كشور لهستان حدود 200 تا 400 , بلندترين قله اين كشور حدود 2500 متر بالاتر از سطح درياست.

مردم اين كشور مزيت ژنتيكي خاصي هم ندارند.

دسترسي يا توليد لوازم و تجهيزات كوهنوردي در اين كشور تسهيلات خاصي ندارد.

دولت اين كشور حمايت خاصي از اين ورزش نمي كند در واقع نگاه ويژه اي به آن ندارد.


پس تفاوت در چيست؟

سه ضلع هرم موفقيت در تمرين


اين ها سه ضلع مهم هرم موفقيت هستند. 


تمرين صحيح

تغذيه مناسب

ريكاوري كافي


بدون حضور حتي يكي از اين اضلاع موفقيت در تمرينات ورزشي ميسر نخواهد بود.

لوتسه، هيولاي چهارم

مختصر و مفيد براي شناخت لوتسه، چهارمين قله مرتفع جهان

گردآوري و ترجمه: آياز

لوتسه چهارمین  کوه بلند بر روی زمین (بعد از اورست، K2 و کانگچن) است لوتسه میانی (شرق)  قله اصلی آن است با ارتفاع 8516 متر  بالاتر از سطح دریا، قله ديگر  8414 متر  است و لوتسه شار 8383 متر. این كوه در مرز میان تبت (چین) و منطقه Khumbu نپال واقع شده است.

اولين تلاش  بر روی لوتسه در 1955 و توسط يك تيم بين المللي به سرپرستي  نورمن انجام گرفت. در اين تيم دو اتریشی (نقشه کش اروین اشنایدر و ارنست سن) و دو سوئیسي (برونو اسپيريگ اسپوئل آرتور) حضور داشتند. افسر رابط نپالي ناندا وايديا نيز با آنها بود. آنها را  200 باربر محلی و چند شرپاي ارتفاع نيز همراهي مي كرد.

قله اصلی لوتسه برای اولین بار در تاریخ 18 مه 1956 توسط تیم سوئیس ارنست ریس و فریتز لوچسينگر از سوئیس صعود شد. در12  مه ، 1970، سپ ماير و رولف والتر از اتریش اولین صعود لوتسه شار را انجام دادند. لوتسه میانی، برای مدت زمان طولانی بدون صعود باقی ماند، اين قله مرتفع ترين نقطه صعود نشده بر روی زمین بود، در  23 مه سال 2001، اولین صعود آن توسط Eugeny Vinogradsky،  Timofeev Serguey، Bolotov Alexy  و Peter Cosentsov در یک اکسپدیشن روسی اتفاق افتاد.

روز 23 مه، 2010  تامارا  جوانترین کوهنورد زن (سن: 23 سال و 11 ماه و 17 روز)توانست به  قله اصلی صعود كند.

 در  20 مه 2011 در سن 17 سال و 11 ماه و 16 روز آرجون وايپاي  جوانترین کوهنوردي بود كه تا به امروز به قله اصلی لوتسه صعود كرد آرجون تنها چند ماه از مرحوم هنرپژوه جوان تر بود كه ركورد صعود جوانترين كوهنورد به اين قله قبلا در دست وي بود.  در اول ماه مه 2011 کوهنورد اسپانیایی کارلوس سوریا فونتان پير ترین فردي بود كه تا به امروز توانسته به قله لوتسه، در سن 72 سال و 105 روزگي اش صعود كند.

تا دسامبر 2008، 371 کوهنورد به  قله لوتسه صعود كرده اند و 20 نفر نيز متاسفانه جان خود را از دست داده اند.

گاهشمار

1955 تلاش بین المللی اکسپدیشن هیمالیا.

1956 اولین صعود به قله اصلی

1965 اولین تلاش در لوتسه شار توسط یک اکسپدیشن ژاپنی – صعود تا 8100 متر

1970 اولین صعود لوتسه شار توسط اکسپدیشن اتریشي

1979 دوم صعود قله اصلی توسط جرزی کوکوشکا.

آوریل 1981 و 30 سومين صعود قله اصلی توسط بلغارستان.

اكتبر 1981 صعود دوم به لوتسه شار توسط سوئيس

مه 1984 اولین صعود از جبهه جنوبی به لوتسه شار توسط چکسلواکی

1986 صعود رینهولد مسنر، صعودي كه او را اولين  فاتح هر چهارده هشت هزار متري جهان كرد.

دسامبر 1988 اولین صعود زمستانی به لوتسه توسط لهستان

اكتبر 1990 اولین صعود از جبهه جنوبی لوتسه توسط  اتحاد جماهیر شوروی

مه 1994 اولين صعود انفرادی با ثبت رکورد جهانی سرعت با  23 ساعت و 50 دقیقه از بيس كمپ تا قله توسط کارلوس کارسولیو

1996 موديت  شانتال اولین زنی بود که به قله لوتسه صعود كرد.

سال 2001 اولین صعود لوتسه میانی با اکسپدیشن روسی.

مه 2011  اولين صعود قله اورست و لوتسه بدون برگشت به بيس كمپ  از زير كمپ 4 (دگروال جنوبی) با کمتر از 21 ساعت فاصله زماني بین دو قله.

مه 2011، صعود جوانترین کوهنوردي که تا کنون بر فراز اين قله ايستاده است ، سن 17 سال و 11 ماه و 16 روز

لوتسه میانی

لوتسه میانی برای اولین بار در سال 2001 توسط سه گروه از کوه نوردان روسی صعود شد. اين تاريخ با عنوان «صعود آخرين هشت هزار متري صعود نشده جهان» ثبت شد

لوتسه فيس

صعود از مسير مسير جنوبي به قله لوتسه

سمت غربي  لوتسه با نام لوتسه فيس شناخته شده است. هر کوهنوردي كه  عازم گردنه جنوبی اورست باشد صعود باید  1125 متر  دیوار یخياينجا را صعود كند. لوتسه فيس به طور ميانگين  شيبي از  40 تا 50 درجه دارد كه گاه تا 80 درجه هم افزايش می یابد. 

حالا چي بپوشم؟

پوشيدن لباس را می توان به 4دسته تقسیم نمود که 2 دسته از آن پوشاک اولیه که به شرایط آب و هوایی

 بستگی دارد و 1 دسته از آن پوشاک ثانویه که پوشاک اضافی و ضروری به حساب می آیند که در هر شرایطی باید آن ها را به همراه داشته باشیم البته اين نوع لباس پوشيدن به قدرت و توانايي فرد و در چه فصلی و به چه ارتفاعی رفتن بستگی دارد.

1 .كوهنوردي در هواي گرم:  زیر پوش نخی- تیشرت آستین دار -شلوار کتان . همیشه دو عدد تیشرت به همراه داشته باشید که در صورت عرق کردن ، خیس شدن آن را عوض کنید.

 2. كوهنوردي در هواي خنك : زیر پوش نخی- تیشرت آستین دار -شلوار کتان همیشه دو عدد تیشرت به همراه داشته باشید که در صورت عرق کردن ، خیس شدن آن را عوض کنید + گتر کوتاه (شن اسکی و گلی) + پانچو (بارش ناگهانی باران) + یک سری البسه اضافی که برای مثال داشتن بادگیر و شلوار دو پوش که از جنس شمعی یا پلیستر است برای تمام فصول مناسب می باشد


ادامه نوشته

دندان گرگ!

تصويري كه مي بينيد متعلق است به قله اي زيبا و خارق العاه به نام «دندان گرگ»! كه در قاره قطب جنوب قرار دارد.


قله  Ulvetanna  ( به نروژی : دندان گرگ )  در منطقه نروژی این قاره به نام   Queen Maud Land واقع شده و ارتفاع آن2931 متر می باشد . این قله اولین بار از رخ شمال غربی در سال 1994 توسط کوهنوردان نروژی صعود شد . در سالهای 2006 و 2008 و 2010 نیز توسط کوهنوردانی از کشورهای مختلف  و از مسیر های رخ شمالی و یال غربی صعود شده است .


اطلاعات بيشتري در مورد اين كوه از وبلاگ بيواك دريافت كنيد

Anatoli!

آناتولي بوكريف...(اسطوره كوهنوردي من)

بوکریف برای اولین بار در سال 1989 در قالب تیمی از بهترین کوهنوردان روسیه قدم به هیمالیا گذاشت و 4 قله از قلل کانچن چونگا را صعود نمود.

او در عرض 6 سال در مجموع 21 بار ،7 قله 8000 متری را (هركدام چند بار) صعود نمود و حضورش در هر صعودی به خودی خود باعث افزایش شانس صعود میشد. قدرت بدنی او در صعود ها به حدی بود که به او لقب فوق بشر(super man) داده بودند.

در حادثه سال 1996 در اورست، بوکریف در هوای طوفانی و در حالیکه هیچکس حتی شرپاها و سایر راهنماها حاضر به خروج از چادر ها نبودند در ساعات 2 الی 3 نیمه شب به بعد سه تن از گم شدگان را در حوالی قله جنوبی یافته و به کمپ 4 در ارتفاع 7900 متری انتقال داد (کاری خارق العاده که باعث شد نشان تقدیر و تشکر را از کنگره آمریکا و همچنین نشان درجه یک فداکاری را از جانب کلوپ آلپاین آمریکا دریافت کند) اما با دیدن جسد دوست و کارفرمایش اسکات فیشر دچار چنان دلتنگی شد که تنها با صعود انفرادی سرعتی به لوتسه در یک هفته بعد توانست اندکی آرام گیرد .

در دسامبر 1995 در ماناسلو بعد از اینکه بهمن باعث سقوط او و دو همنوردش شد ( وتنها با هوشیاری بوکریف و استفاده بموقع از کلنگش نجات یافتند) گفته بود:به نظر نمیرسد شانس من از زندگی این همه باشد.مبادا که سهم شانس دیگری را ربوده باشم...

بعد از دو سال اما به نظر میرسید شانس او به پایان رسیده است...

مهمترین صعود های وی به دليل بلند بالا بودن ليست ممكن است از حوصله مطالعه شما خارج باشد اما خواهش مي كنم با دقت نظر تك تك صعودها را با دقت از نظر بگذرانيد تا معني واقعي يك هيماليانورد تمام عيار را درك كنيد صعود هايي كه هر كدامشان يك كار خارق العاده حساب مي شوند

( تمام صعود ها  غیر از یک مورد مشخص شده بدون کپسول اکسیژن صورت گرفته اند)

 1988: اولین تراورس رشته کوه پوبدا تا قلل توپوگرانوف

1989: 15 آوریل: کانچن چونگا 8556 متر ، مسیر جدید

20 آوریل تا 2 می: تراورس 4 قله از قلل کانچن چونگا از یانگ خانگ تا قله مرکزی

1990: فوریه: پوبدا 7439 متر، اولین صعود زمستانی

         می: دائولاگیری 8176 متر، هیئت اعزامی قزاقستان

1993:جولای: k2  تیم آلمان

1994: آوریل: ماکالو 8460 متر رهبر صعود

         می: ماکالو، صعود سرعتی

1995: می: اورست تیغه شمالی رهبر و راهنمای گروه انگلیسی

         اکتبر: دائولاگیری 17 ساعت و 15 دقیقه بهترین زمان

         دسامبر ماناسلو صعود زمستانی

1996: اکتبر: شیشا پانگما 8008 متر قله شمالی صعود انفرادی

         سپتامبر : چوآیو 8201 متر صعود انفرادی از جبهه شمالی

         10 می: اورست از مسیر جنوبی

         17 می: لوتسه صعود سرعتی انفرادی 21 ساعت و 16 دقیقه

1997: آوریل: اورست،رهبر تیم ملی اندونزی ( با!! کپسول اکسیژن)

         می: لوتسه 8516 متر

         4 جولای گاشر بروم ،2 8035 متر ،صعود سرعتی انفرادی 9 ساعت و 30 دقیقه

         7 جولای: برود پیک 8047 متر صعود انفرادی

 

«در کوه ها من آفرینش را جشن میگیرم.در هر صعودی دوباره زاده میشوم...»

                                                                                آناتولی بوکریف


منبع صعودها: ويكي پديا

سنگنوردی در آن سوی محدودیت ها

سن قهرمانی در سنگنوردی بولدر مثل فوتبال است؛ حد اکثر 35 سال.  البته در سنگنوردی نیز مثل فوتبال استثناهایی وجود دارند. لوسکوت ( Klem Loskot )  یکی از این استثناهاست. لوسکوت 38 ساله یکی از سنگنوردان معروف است که از اواسط دهه  1990 بسیاری از "اولین صعود" ( Fist Ascend= FA ) های معروف جهان را انجام داده است. او در سه سال اخیر نیز 30 مسیر با درجه  8b-8c را صعود کرده است. و حالا در 38 سالگی ، سه هفته قبل یک مسیر FA با درجه +9a و سه روز پیش  یک FA  دیگر باز هم با درجه +9a را صعود کرده است. لوسکوت مسیر اخیر را اصلاح یا مرمت ( Rehabilitation  ) نامیده است. علت این نامگذاری این است که این مسیر قبلا 21 سال پیش، در سال 1991، توسط خود وی ودر بعضی از قسمت ها با استفاده از گیره های مصنوعی و با درجه 8c صعود شده بود. در آن سالها استفاده از گیره های مصنوعی ( artificial holds ) در مسیر های سخت مرسوم بود اما لوسکوت می گوید از این روش  و از این موضوع خوشحال نبوده لذا مسیر خود را اصلاح کرده است. 

منبع: http://www.iranclimbing.com

خودحمايت با يك دست

اجراي گره خود حمايت (Mastworf) با سر طناب و بدون نياز به دو دست



منبع: گره هاي رايج در كوهنوردي

تغذیه مناسب برای یک برنامه کوهنوردی یک روزه سنگین

هر کوهنوردی که بصورت مستمر و جدی فعالیت می کند می داند که یک کوهنوردی سنگین یکروزه چه فشار شدیدی را بر بدن وارد می کند. برای حفظ انعطاف پذیری, توان و استقامت عضلانی شما به یک برنامه غذائی و همجنین جذب آب مناسب در قبل , حین و پس از صعودتان نیازمندید.

استفاده از نوشیدنی و مواد غذائی مناسب و هدفمند می تواند باعث حرکت سریعتر و کنترل بهتر عضلات و همچنین تمرکز ذهنی بیشتر شما در حین اجرای برنامه شود.

شب قبل از صعود

اگر شما داریدخودتون رو برای یک برنامه یک روزه کوهنوردی آماده می کنید بهتر است که شام شب قبل از برنامه تان تا حد زیادی بر پایه مواد غذائی کربوهیدرات دار مانند غلات سبوس دار,حبوبات و میوه های سرشار از مواد مغذی باشد .

این رژیم غذائی به شما کمک می کند که کلیکوژن ماهیچه هایتان که منبع اصلی سوخت و ساز در فعالیتهای شدید ورزشی است تامین شود.

حدود65درصد کالری مورد نیاز برای سوخت و ساز بدن باید از کربوهیدرات تامین شود. برخی پروتئینهای بدون چربی مانند سینه مرغ و برخی چربیهای غیر اشباع و سالم چون روغن زیتون از جمله مواد مغذی است که بهتر است در وعده شام شما باشد .

خوراکهای پیشنهادی شب قبل از صعود:

ماکارونی گندم کامل بهمراه گوشت قرمز و سس قرمز و سبزیجات

برنج قهوه ای و مرغ و سبزیجات

پوره سیب زمینی, نان سبوس دار و سبزیجات

صبحانه روز صعود

حدور یک الی دو ساعت قبل از آغاز فعالیت کوهنوردیتان صبحانه ای با حدود4000 کیلوکالری انرژی میل کنید. این صبحانه بهتر است که شامل کربوهیدراتهائی باشد که به راحتی هضم شوند و همچنین دو فنجان نوشیدنی که بهتر است قهوه باشد.

از خوردن مواد غذائی با فیبر بالا و چرب و با پروتئین زیاد اجتناب کنید چرا که این مواد خیلی سریع از سیستم گوترش خارج شده و منجر به این می شوند که شما خیلی زود در حین فعالیت نیازمند قضای حاجت شوید.

خوراکهای پیشنهادی صبحانه روز صعود:

بلغور جو دوسر بهمراه عسل و گردو و زغال اخته

کیک و آبمیوه و توت فرنگی

ماست و میوه خشک و سیرینی کشمشی

حین صعود:

هنگام صعود فعالیت شدید بدنی شما باعث می شود که ذخیره سوخت عضلات شما ته بکشد. برای جلوگیری از این امر به ازای هر ساعت فعالیت 30 تا 60 گرم کربوهیدرات با قابلیت هضم سریه را میل کنید. در انتخاب خوراکیهایتان علاوه بر ارزش غذائی  به فاکتور کم حجم بودن و قابلیت حمل و نگهداری آسان نیز توجه کنید.

یک کوهنورد نباید خودرا مثل یک زندانی از خوراکی ها و مواد مغذی محروم کند و همیشه در کوله خود به اندازه کافی خوراکی همراه داشته باشید.

خوراکهای پیشنهادی حین صعود:

محجونی از عسل و تکه های موز

میوه های خشک مثل: زردآلو,انجیر و خرما

کراکر با کره سیب و بادام

هرنوع ماده غذائی دارای انرژی که حداقل 50درصد کالری آن از کربوهیدرات تهیه شده باشد(1 گرم کربوهیدرات 4 گرم انرژی دارد)

نوشیدنی ها

کم آبی باعث بی حالی  و همچنین بهم زدن تمرکز و تنظیم زمان می شود.با کاهش دو درصدی وزن بدن به علت کمبود آب می تواند عملکرد کوهنورد می تواند دچار مشکل شود. توصیه می شود که آب یا هر نوشیدنی مناسب دیگر را بصورت اندک اندک و مداوم بنوشید. نوشیدن 200 سی سی مایعات در هر نیم ساعت برنامه توصیه می شود که مقدار مصرف روزانه برای یک فعالیت کوهنوردی 8 ساعته چیزی بالغ بر 3 لیتر می شود.

در مواقعی که هوا گرم است و تعرق زیاد انجام می شود نوشیدنی خود را با  قدری نمک خوراکی حل کنید .

بعد از صعود

بعد از پایان فعالیت سنگین روزانه بدنتان آماده می شود که فرآیند ریکاوری خود را اغاز کند.

وعده غذائی مناسب برای ریکاوری باید ترکیبی باشد از کربوهیدراتهای قوی و پروتئین به نسبت 3به 1. کربوهیدرات و پروتئین به اتفاق قادر خواهند بود که منابع صرف شده انرژی را دوباره پرنموده و بافتهای عضلانی خسته و فرسوده را ترمیم کنند.

مصرف حدود نیم گرم کربوهیدرات با ازای هر پوند(450 گرم) وزن بدن و 20 تا 25 گرم پروتئین بعد از یک صعود توصیه می شود. همچنین نوشیدن حد اقل 2 لیوان آب یا برخی نوشیدنی های مناسب مثل شیر نارگیل یا شیر توصیه می شود.

خوراکهای پیشنهادی پس از صعود:

ساندویچ  تخم مرغ  بهمراه سس و سالاد میوه

ترکیب جادوئی:شیر-ماست-عسل و میوه

خوراک گوشت و لوبیا و نان سبوس دار


منبع: http://piaro.blogfa.com/

زانو درد بهای تمرین بیش از حد

تمرین بیش از حد علت مهم درد زانو در میان جوانان

آگاهی روزافزون در مورد نیاز به حفظ  تناسب بدن ، جوانان( 20 تا 40 سال) را برانگیخته است تا اقدام به انجام فعالیت بدنی   نظیر دو آرام، پیاده روی و تمرین در باشگاه ها به صورت شدید کنند. پزشکان اشاره می کنند که آن روی دیگر قضیه این است که این شدت منجر می شود گروه زیادی از جوانان به زانودردهای مزمن دچار شوند.

بااینکه روش های کنترل زانودرد در میان افراد مسن به خوبی مستند شده است، فیزیوتراپیست ها به نیاز به آگاهی افراد جوان تر از نحوه کنترل زانودرد تاکید می کنند. دکترها همچنین می گویند داشتن درد ثابت به این معنی نیست که زانو بر اثر فعالیت های شدید آسیب خواهد دید.


تنظیم روال منظم

پزشکان اتفاق نظر دارند که زانو درد گروه سنی جوان تر شایع ترین نوع زانودرد در طبابت پزشکی ورزشی بالینی است. دکتر م. مانجوناتا متخصص پزشکی در بیمارستان ویوکاناندا ( هند) می گوید:" افراد جوانی که زندگی پرجنب و جوشی دارند کم کم درد خفیفی را در پشت کاسه زانو یک یا هر دو پا احساس می کنند. چنین افرادی ممکن است نیاز داشته باشند روال منظم روزانه شان را تنظیم کنند. "

کارشناسان تناسب اندام دیدگاه های متفاوتی را در مورد علل زانودرد بیان می کنند. میر محتشم علی، کارشناس تناسب اندام می گوید:" یورش دیوانه واری به سوی ثبت نام در باشگاه ها برای متناسب ساختن بدن در بین پسران و دختران دیده می شود. اما اشتباه فاحشی که همه قبل از تمرین انجام می دهند این است که هیچ کس روال منظم گرم کردن و حرکات کششی را انجام نمی دهد. آنها فقط وارد باشگاه می شوند و شروع به بلند کردن وزنه می کنند، که این امر منجر به انواع آسیب دیدگی ها می شود."

مربیان آموزش ندیده

این بدن ساز برجسته همچنین اشاره کرد که بسیاری از باشگاه ها مربی آموزش دیده ندارند. آقای محتشم علی گفت:: بخش اعظم مربیان باشگاه ها در شهرها افراد جوان را راهنمایی نمی کنند. بکار گرفتن تکنیک های مناسب در حین انجام تمرین ها برای اجتناب از آسیب دیدگی زانو و کمردرد بسیار مهم است."

استراحت کافی

فیزیوتراپیست ها توصیه می کنند که بهترین روش درمان زانو دردهای مزمن در میان جوانان استراحت کافی، تغییر روال منظم تمرین، بازتوانی و گذاشتن یخ بر روی بخش آسیب دیده است. دکتر مانجوناتا می گوید:" تا زمان درمان بافت آسیب دیده، بهتر است انجام فعالیتی که منجر به آسیب زانو می شود متوقف شود. این یعنی تغییر روال عادی و حتی پوشیدن زانوبند به مدت یک هفته است."

علائم زانودرد:

- درد زانو مداوم

- درد هنگام خواب در شب

- درد هنگام خم کردن زانو مثل پریدن، بلند شدن و نشستن و نظایر آن.

- درد زانو هنگام تغییر شدت تمرین

- ایجاد صداهای  شکستگی و ترق و تروق هنگام بالا رفتن، بلند شدن و راه رفتن پس نشستن

درمان :

- گذاشتن یخ برای تسکین تورم و التهاب

- استراحت کافی برای درمان  ماهیچه

- تغییر روال عادی دو آرام، پیاده روی یا تمرین

- استفاده از زانو بند به مدت یک هفته

- پس از برطرف شدن درد و تورم، لازم است بازتوانی انجام شود

اقدامات احتیاطی:

- انتخاب کفش مناسب برای فعالیت بدنی ضروری است

- انجام حرکات گرم کردن نظیر حرکات کششی قبل از تمرین  

- در طی درد زیاد، از انجام فعالیت شدید اجتناب کنید

- در باشگاه، به راهنمایی های مربی عمل کنید

- در حین تمرین از تکنیک های مناسب استفاده کنید

منبع : http://www.thehindu.com/health/fitness/article2654048.ece

مترجم: فریدون شیرمحمدلی http://newfarid.blogfa.com/post-1008.aspx

سرپيچي از دستور سرپرست!

"... در چادری که نزدیک چادر ما، روی سکوی علم چال زده شده بود، خانم جوانی دراز کشیده بود که از صبح می گفت حالت سرگیجه و سردرد دارد. ناگهان دیدم که چشمانش به حالتی غیر عادی بسته شد و خودش از حال رفت. نامنظم نفس می کشید، و با این وضع من حدس می زدم که دچار کوه گرفتگی حاد شده است. چند دقیقه بعد، حالش کمی بهتر شد و چشمان خود را باز کرد و با دوستش شروع به صحبت کرد: «چیزی نیست، خوب می شوم ...». از دو روز پیش که به علم چال آمده بودند، اصرار داشت که «گرده ی آلمانی ها» را صعود کند، اما هوا اجازه نمی داد. من آنان را می شناختم (در واقع اعضای یک سازمان کوه نوردی بودیم) اما در برنامه ای جداگانه به منطقه آمده بودم. با این حال، با استناد به این که مسن تر از آنان بودم و تجربه ی بیشتری داشتم، به آن خانم و دوستش گفتم که بهتر است هرچه زودتر به پایین بروید. سرپرست برنامه ی او هم که خود جوانی بود از همان سازمان، با من موافق بود و به او گفت که بار خود را ببندد تا شخص دیگری را (علاوه بر آن دوستی که مرتب در کنارش بود) همراه او به پایین بفرستد. دختر خانم گفت: «نه ! من باید گرده را صعود کنم! حالم خوب می شود...». من چند بار دیگر به او گفتم که باید پایین برود و اشاره کردم که ماندن در ارتفاع – به ویژه در شب – ممکن است برای او خطرناک باشد. سرپرست هم باز اصرار کرد که او باید آماده شود و به پایین برود. اما هیچ کدام موفق به متقاعد کردن آن دختر خانم نشدیم. او یک روز دیگر هم در آن جا ماند و خوشبختانه حالش خراب تر نشد، و البته گرده را هم نتوانست صعود کند. لجاجت او و گوش نکردنش به حرف های سرپرست و حرف های من که فرد با تجربه ی حاضر در منطقه بودم، برایم شگفت آور بود...


...در مباحث حقوق ورزشی آمده است که هرگاه کارآموز یا عضو یک تیم از دستور سرپرست تیم سرپیچی کند و برای او حادثه ای پیش آید، مسوولیت آن متوجه خودش خواهد بود

نافرمانی، فقط از دستور سرپرست پیش نمی آید؛ ممکن است که آدمی از عمل به توصیه های خودش یا آموزه های مسلم فنی هم سر باز زند!...


...سرپرست باید در صورت نافرمانی فردی از اعضای تیم، با تحکم از او بخواهد که امر او را اجرا کند. در صورتی که فرد دستور سرپرست را اجرا نکرد، سرپرست باید چند بار در حضور دیگران و با صدای بلند از آن فرد بخواهد که دستور را اجرا کند. اگر باز هم فرد سرپیچی کرد، مسوولیت سرپرست در مورد او ساقط می شود. به نظر من در شرایط خطرناک، حتی تنبیه فیزیکی ملایم خاطی (مثلا زدن یک کشیده به صورت او برای هشیار کردنش) جایز و لازم است. روشن است که پس از برنامه، باید با فرد خاطی برخورد شدید انضباطی (در باشگاه یا هیات و...) صورت گیرد."



متن كامل اين مطلب خواندني را وبلاگ ديده بان كوهستان بخوانيد

مربي كيست؟

راستی مربی کیست و یک کوه نورد چگونه به درجه ی "مربیگری" می رسد؟

آیا معیار مربیگری، تکه کاغذی است که پس از حضور در یک دوره ی چند روزه به کارآموز می دهند؟ اگر این گونه است نه تنها مربی کم نداریم بلکه دچار تورّم مربی هستیم. پس چرا هیچ پاسخی برای خیل کوه نوردان تشنه ی یادگیری نداریم؟ چرا آموزشهایمان روزبروز نازکتر و غیر علمی تر می شوند؟ چرا درصد قابل توجهی از مربیان دارای کاغذ، اساسا سهمی در آموزش ندارند؟ ... پاسخ همه این پرسش ها در "نگرش کاغذی مربیگری" نهفته است. کار مربی، تربیت و پرورش است. پرورشی که آموزش، شرط لازم (ونه کافی) برای آن است. آموزشی که سه حیطه را در برمی گیرد: حیطه های شناختی، عاطفی و روان – حرکتی چنین ظرفیتی نه یکروزه به دست می آید، نه با کاغذ به کسی داده می شود. مربیگری جوهره ای می خواهد که هر کسی آن را ندارد. نگرش "کاغذی" به مربیگری، تبعاتی دارد که هم اکنون می توان آن را مشاهده کرد:

    ساده انگاری در تربیت مربی که منجر به افت کیفی دوره های مربیگری شده است.
    کیفیت نازل طرح درسها که فاصله آن از مباحث علمی، روزبروز بیشتر می شود.
    خلاء فاحش برخی مباحث ضروری در طرح درس ها، که اولویت حیاتی دارند.
    کمرنگ شدن روز افزون ضوابط و مقررات در برگزاری دوره های آموزشی

در نگرش "کاغذی" می توان با یک کاغذ "مربی" تولید کرد و با یک نامه مربی را از "مربیگری" ساقط نمود. می توان با یک مدرک به شخصی مجوز داد تا نادانیهای خود را به دیگران انتقال دهد و جان آنها را به خطر اندازد و می توان برای تسویه حساب با یک مربی، مدرک او را باطل کرد. اما ...

اما معیارهای اصولی مربیگری چیست؟
به نظر اینجانب، مربی کسی است که واجد شرایط زیر باشد:

    استعداد، انگیزه و جوهره مربیگری، که مانند چراغی روشن، مربی را از دیگران متمایز می سازد.
    توانایی انتقال مفاهیم و ظرفیت ارائه و نمایش مهارتها در روند تربیت
    خود آموزی مداوم برای بهینه سازی تواناییهای خویش و ارتقاء دانش و نگرش
    حفظ ارتباط مداوم با منابع علمی و فنی معتبر دنیا در حیطه کار خود
    آگاهی کامل به اصول برقراری ارتباط، یادگیری، برنامه ریزی آموزشی و شیوه ها (تکنولوژی) آموزش
    اعتقاد به حق کارآموز برای برخورداری از معتبرترین یافته های علمی و فنی موجود
    حفظ تقدس مربیگری به عنوان یک رسالت تربیتی (ونه مجرای معیشتی)
    آگاهی به ظرفیت ها و محدودیت های خویش و پرهیز از عوام فریبی
    پایبندی به اصول اخلاقی در روند آموزش و تربیت و سایر جنبه های زندگی شخصی

اکنون با توجه به شاخص های فوق می توان به تحلیلی علمی از وضع موجود رسید. معیارهای بالا، به ما این امکان را می دهند که ببینیم دوره های مربیگری ما از آنچه باید باشند، چقدر فاصله دارند و خروجی آنها چه مقدار از شاخص های مربیگری را کسب کرده و تا چه حد به شخصیت انسانی، اخلاقی، علمی و فنی یک مربی نزدیک شده است.

                                                                                                  نویسنده: دکتر ابوالفضل جوادی