نگاهی به 4 سال ریاست مسعود بیات‎منش بر هیات کوهنوردی زنجان

4 سال دوره‎ی ریاست مسعود بیات‎منش بر هیات کوهنوردی زنجان به اتمام رسید.

بیات‎منش در حالی مسند ریاست هیات زنجان را ترک می‎کند که زمان زیادی را به آن تکیه نکرده بود. پاییز 92 قبول زحمت ایشان خبر خوبی برای اهالی کوهنوردی زنجان بود، تجربه‎ی بد کردستان و یکی دو استان دیگر از جلو نیامدن کوهنوردان و سپردن این مسند به مدیران خارج از حوزه‎ی کوهنوردی، دلسوزان را برآن داشته بود تا از اشخاص مناسب همچون بیات‎منش دعوت به عمل آورند.
کوهنوردی زنجان در این 4 سال دوره‎ی آرامی را تجربه کرد از مناقشات معمول خبری نبود و نظم پایداری در همه‏ی امور آن خودنمایی می کرد.

از مشکلات این دوره هم شاید بتوان به عدم حضور مستقیم و مدیریت نیابتی بیات‎منش اشاره کرد. مدیریتی که به دلیل مشغله زیاد وی به اشخاصی سپرده شده بود که گاه نمی‎توانستند بدون حب و بغض‎ها و مسائل شخصی مسائل را رتق و فتق نمایند. و مجبور بودند برای جبران ضعف مدیریتی خود و به دست آوردن رضایت مدیران اداره ورزش سهم بیشتری از امکانات هیات را به معدودی سفارش شده  اختصاص دهند.

در دوره‎ی بیات‎منش پول بیشتری وارد هیات شد اما بخش عمده‎ی آن در محل مناسبی هزینه نگردید. هرچند تردیدی در نیت پاک و تلاش‎های غیرقابل انکار برای بهبود اوضاع کوهنوردی استان از سوی ایشان وجود ندارد اما عمده‎ی این اعتبارات به دلایلی که عرض شد صرف برنامه های شخصی چند نفر محدود گردید در حالیکه با یک کارشناسی سطحی هم میشد فهمید اگر این اعتبارات با نگاهی جامع‎تر صرف آموزش و ارتقای بدنه‎ی کوهنوردی و سنگنوردی استان می‎شد بازخوردی بسیار مفید‎تر و عمیق‎تر داشت.
منابع زیادی که صرف اجرای برنامه‎ی پربحث لنین93 گردید (فارغ از بی‎ضابطه‎گری‎ها در انتخاب افراد و نوع اجرای اردوها و برنامه‎ی اصلی) اگر صرف آموزش کاربردی و تربیت کوهنوردان با انگیزه می‎شد قطعا نتایجی بسیار بهتر از آنچه اکنون از آن برنامه باقی مانده می‎توانست داشته باشد. لنین سال 96 هم که خود قصه پر دردی‎ست از بی‎مسئولیتی و بی ضابطگی و سواستفاده از انگیزه‎های پاک چند جوان علاقمند و جیب‎دوزی برای همان سفارش‎شده‎ها.

قابل چشم‎پوشی نیست که در 4 سال گذشته وضعیت سنگنوردی و صعودهای ورزشی شرایط بهتری پیدا کرد، شاید به جرات بتوان گفت به اندازه همه سال‎هایی که تاکنون در زنجان سنگنورد تربیت یافته بود تنها در یکی از این سال‎ها از میان افراد علاقمند سنگنورد جذب و به سطوح بالاتر سوق داده شد، تعدد مدال‎ها در حوزه‎ی سنگنوردی، معرفی سنگنوردان بیشتر به مسابقات برون‎مرزی و تربیت قهرمانان از میان همان بدنه و نه صَرف همه امکانات به تک مهره‎ها مبین همین نکته است. از دیگر نکات مثبت قابل اشاره به زعم نگارنده نظم‎دهی و پیشبرد اصولی برگزاری دوره‎ها، استفاده عادلانه از همه‎ی مربیان و تلاش بر افزایش تعداد مربیان استان می باشد. هرچند هنوز استان از نبود مربی خانم در همه سطوح و رشته‎ها رنج می‎برد. به طور کلی ضعف فعالیت‎های هیات کوهنوردی در حوزه‎ی زنان بسیار قابل توجه بود به طوری که همه‎ی فعالیت هیات زنجان در بخش بانوان به اجرای چند برنامه در سطح یک گروه خصوصی و کمترین اثربخشی بر جامعه‎ی زنان کوهنوردان استان محدود می‎شد.

نیات خیر و دلسوزی‎های بیات‎منش می‎توانست با انتخاب افراد مناسب و کارآمد (و نه فرمایشی و تحت امر)برای کمیته‎ها و نیز حذف یکی دو عضو هیات رئیسه که عرصه را برای فعالیت اعضای جوان و باانگیزه حتی در خارج از مجموعه‎ی هیات تنگ می کردند تاثیرات مثبت ماندگاری بر تشکیلات کوهنوردی استان داشته باشد. اما هرکسی که برای مسئولیتی انتخاب می‎شد اجازه اعمال نظر حتی در کوچکترین مسائل کمیته خود را نداشت و خیلی زود میدان فعالیت خالی از افراد متخصص گردید و تقریبا 3 سال از این 4 سال، کل مجموعه هیات با تصمیمات یک نفر و اجرای یک نفر دیگر اداره شد و طبیعیست که در چنین شرایطی با اعمال نفوذ و سهم‎خواهی از بیرون می توان همه‏ی مجموعه‎ی هیات را به خدمت برنامه های شخصی خویش گرفت و از آن بهره برد در حالیکه کوهنوردان فعال و باانگیزه استان سهمی از این توجه و اعتبار دهی هرچند اندک نداشتند و هر روز از تعداد آنان کاسته می شد. تمام اعتباری که رسما به شکل بودجه و یا با تلاش‎های رئیس هیات و برخی دیگر به هیات آمد شاید از نظر بسیاری آنقدری نباشد که نیاز به تحلیل و موشکافی داشته باشد اما همین اعتبارات در جای صحیح می توانست کوهنوردان وسنگنوردان زیادی را تربیت و ارتقا بخشد.

برای مسعود بیات‎منش که با نیات پاکی آمد و اثرات خوبی گذاشت آرزوی موفقیت می کنم.

 

علم‎کوه پاییزی

در فرصت تعطیلی این هفته به علم‎کوه رفتیم و در چند روزی را فضای فوق‎العاده‎اش به سر بردیم.

 

اخیرا پناهگاه سرچال بیش از پیش مورد استفاده‎ی چوپان‎ها و شکارچیان منطقه قرار می‎گیرد و روشن کردن آتش و جا گذاشتن زباله بیشتر به چشم می‎خورد (هر چند چنین اعمالی گاه از کوهنوردان هم دیده می شود)
کیت برق داخل پناهگاه سرچال هم متاسفانه دستکاری شده بود. هرچند هنوز بدون مشکلی کار می‎کرد اما تلاش شده بود تا در آن باز شود و کلیدی شکسته داخل قفلش باقی مانده بود. سیم برق داری هم آویزان رها شده بود. تصاویر آن را برای آقای محسن صنعتی که زحمت این کیت و باطری خورشیدی را کشیده فرستادم و احتمالا بزودی برای تعمیر آن عزیمت خواهند کرد.

به این نکته توجه داشته باشید که سنسور نوری این کیت به محض تاریک شدن هوا سوئیچ کرده و روشنایی داخل را برقرار می کند بنابراین روشن نبودن لامپها در طول روز دلیلی بر خرابی نیست اما در صورت مشاهده مشکل فنی با شماره تلفنی که روی کیت نصب شده تماس بگیرید.

 

این باطری خورشیدی، دو خروجی برق و روشنایی داخل اتاقِ وسط پناهگاه موهبت بزرگی برای کوهنوردانیست که بخصوص در زمستان ممکن است زمان طولانی ای در آن حبس شوند مراقب آن باشیم و آن را همچون دارایی های عمومی حیاتی کوهنوردی حفظ کنیم.

 

یک عکس

مسیر کتیبه 5.11a در منطقه "قره‎قیه" زنجان

سندروم "چربی هراسی" در کوهنوردان

بنابر تجربیات "Steve House" اغلب ورزشکاران چربی‎ها را کمتر از آنچه باید، در رژیم غذایی خود جدی می گیرند. این نکته را مدنظر قرار دهید که چربی ها ارتباط عمیقی با سلامت ما دارند. شما به عنوان یک ورزشکار لازم است توجه داشته باشید تنها به این دلیل که فعالیت بدنی زیادی دارید نمی‎توانید هرچیزی را هرچقدر که دلتان خواست بخورید. بیماری‎های قلبی ورزشکاران را هم هدف قرار می دهد. با این وجود Steve House توصیه می کند که یک کوهنورد بهتر است 30 درصد انرژی مورد نیاز خود را از چربی‎ها بگیرد.

Steve House

ترجمه: محسن سعیدزاده


"تمرین‎های دو ی خود را در مسیری گل‎آلود در محوطه‎ی دانشگاه جامعه شناسی Oregon آغاز کردم. دو فیزیولوژیست قصد داشتند به تمرین‎های من نظارت کنند. یک تسمه نقاله شبیه به تردمیل که ماسک هایی برای محدود کردن تنفس ورزشکار در آن تعبیه شده بود. من بایستی قدم می‎زدم و در نهایت شروع به دویدن روی دستگاه می‎کردم. مادامی که دستگاه، تنفس و ضربان قلب من را اندازه می‎گرفت یک نمودار دیجیتالی هر سه دقیقه وضعیت فشار خون مرا نشان می داد.

اندازه گیری‎های دستگاه در آن روز، VO2 max را برای من 61.5 نشان داد. خیلی افتضاح نبود اما سطح جهانی هم نداشت. در اکثر رشته‎های ورزشی استقامتی لازم است این رقم بالای 75 باشد تا حرفی برای گفتن داشته باشید. من بالاخره از پس میزان ضربان قلبم با یک اندازه گیری دقیق در منطقه تمرینی‎ام برآمدم، که همین می‎توانست کمک بزرگی به توان بدنی من در صعود آینده‎ام به نانگاپاربات از مسیر روپال باشد.

سرپرست فیزیولوژیست‎ها، از من خواست تا به مدت دوهفته از غذاهایی که میخورم آلبوم عکسی تهیه کنم و دوباره نزد او برگردم. بعد از دوهفته وقتی او صفحه‎های سالاد، تخم مرغ، سینه مرغ پوست کنده و کلم را ورق می‎زد صدایش را شنیدم که با خود می‎گفت: "پس چربی کجاست؟"

براستی که من از بیشتر غذاهایی که در خود چربی داشت دوری کرده بودم تا وزنم را برای صعود سبک نگه دارم. دکتر Downing برآورد کرد که طبق آن رژیم غذایی، من 5 درصد انرژی مورد نیاز خود را از چربی‎ها کسب کرده‎ام و سپس پیشنهاد کرد که لازم است 30 درصد انرژی من از چربی ها تامین شود. بعد از آن روز در صبحانه جدید من یک آووکادوی کامل دیده می شد. همچنین شروع کردم به مصرف پروپیمان روغن زیتون. مکمل روغن ماهی هم به تغذیه روزانه ام اضافه شد و مصرف گوشت قرمزم که پیش از این یک بار در هفته بود را به دو سه وعده در هفته رساندم. پس از تجهیز به یک چنین رژیم غذایی غنی ای به تمرین ادامه دادم.

دو ماه بعد باز هم نزد او برگشتم. بعد از اندکی گرم کردن، روی ترازو رفتم و خود را یک گنده ی 77 کیلویی یافتم. سنگین ترین وزن عمرم و حدود 3 کیلو سنگین تر از دو ماه پیش. به شدت نا امید شدم. Vo2 max شاخصی برای اندازه گیری میزان اکسیژن مصرفی بدن در هر دقیقه برحسب هر کیلو از وزن است و بنابراین با اضافه وزنی که بدست آورده بودم می دانستم که امتیازم پایین آمده است. اما با بالا رفتن سرعت چرخش تردمیل، احساس کردم قوی تر، مستحکم تر و پرانرژی تر شده ام، مسیر اندکی سربالایی شد اما من صورتم را بالا گرفتم و با احساس قدرت زیاد دویدم، تا اینکه بالاخره پس از تلاشی خوب از حرکت ایستادم. دکمه ایست دستگاه فشار داده شده بود. برای انجام تست از من خون گرفته شد و بعد برای دویدن چند دور سبک در محوطه از آزمایشگاه خارج شدم تا اطلاعات از کامپیوتر خارج شود.

وقتی به آزمایشگاه برگشتم دکتر Downing فریاد زد: «خبر خوب» و اضافه کرد «تو موفق شده ای Vo2 max خود رو 10 درصد افزایش بدی». به عددها نگاه کردم ، همه بالا رفته بودند و vo2 max جدید و قابل افتخار من: 68.5!! شده بود. این بسیار دلگرم کننده بود و آن را مدیون وزنم بودم. چربی بدنم تغییری نکرده بود همان 5.6 درصد سابق ثابت مانده بود. و 3 کیلو افزایش وزن من در واقع افزایش حجم عضلانی من بود که به بیشتر شدن توان هوازی من کمک شایانی کرده بود. در آزمایش قبلی من پس از 16 دقیقه فعالیت شدید از انرژی خالی شدم این بار اما با ذخایر انرژی بالاتری که داشتم 23 دقیقه و 30 ثانیه با قدرت دویدم، یعنی 50 درصد بیشتر! نتیجه خوبی که او توانست با استفاده از رابطه مستقیم کالری گیری از چربی با افزایش حجم عضلانی در اثر تمرین زیاد به آن دست یابد. او بخوبی اثبات کرد که درواقع من با دریافت کم کالری از وعده های غذایی ام و به طور خاص از منابع چربی در واقع از کمبود انرژی ناشی از کم غذایی رنج می برده ام چیزی که روی توان جسمانی من اثر منفی گذاشته بود.


انواع چربی‎ها

1-چربی اشباع: ضروی برای تولید برخی هورمون‎ها، اما بایستی جهت جلوگیری از اثر منفی روی کلسترول و پلاک شریانی محدود گردد. نمونه غذاها (گوشت قرمز، شیر، روغن نارگیل، کره، خامه، کره گیاهی غنی شده، گوشت فیله)

2-اسید چرب تک‎پیوندی: بیشتر کالری‎ای که از منابع چربی خواهید گرفت بایستی از این گروه باشد، نمونه غذاها (زیتون، روغن زیتون، روغن بادام زمینی، روغن کانولا، آووکادو، بادام زمینی، بادام، فندق، گردو، پسته)

3-اسید چرب چند پیوندی: به مقاومت بدن در برابر امراض اکسیدانی مثل ورم مفاصل و امراض قلبی کمک می کند. امگا3 می تواند اکسیدان را کاهش دهد نمونه غذاها ( ماهی، روغن ذرت، روغن کتان، روغن آفتابگردان، روغن سویا، کره گیاهی فراوری شده، مایونز، گردو، بذر کتان)

4-اسید چرب ترنس: یک دغدغه دراز مدت سلامتی ست. بیشتر با عنوان روغن هیدروژنیک شناخته می شود. چربی ترانس کلسترول‎های خوب را کاهش و کلسترول‎های بد را افزایش می دهد. نمونه غذاها (غذاهای فرآوری شده و فست فودها)

 

در همین رابطه بخوانید:

شرح در تصویر

خطرِ نوشیدنِ بیش‎از اندازه‎ی آب

در اولین اکسپدیشن دنالی، جایی که Steve به عنوان گاید حضور داشت، یکی از اعضای تیم از ضعفِ بدنی، نداشتنِ اشتها، خستگیِ مزمن و نداشتن موازنه‎ی حرکتی شکایت داشت.

آن‎ها تصور می‎کردند که این علائم زودهنگامِ ارتفاع‎زدگی‎ست که در 4300 متر بروز یافته است.

بعد از یک تحلیل دقیق در مورد عملکرد اخیر او، هم‎تیمی هایش بالاخره به این نتیجه رسیدند که او دچار هیپوناترمی (کم سُدیُمیِ خون) شده است. وضعیت خطرناکی که ناشی از پایین آمدن قابل توجه سدیم در خون است. این مشکل از آنجا شروع شد که وی با پشتکار زیادی! شروع به نوشیدن 6 لیتر آب برف بدون املاح در روز در تمام یک هفته گذشته کرده بود. و متاثر از این نوشیدنِ خیلی‎زیاد، به کررات ادرار  کرده و همین باعث به هم‎خوردنِ توازن الکترولیت‎ها در بدن وی گردیده بود.

 آن‎ها شروع به خوراندن سوپ و غذاهای پرنمک به او کردند همچنین محلول‎های نوشیدنی ورزشی را در ظرف آبش ریختند. یک روز و نیم بعد، او به توانایی بدنی معمول خود برگشت و پنج روز بعد قله دنالی را صعود کرد.

بسته به مقدار آبی که در اکسپدیشن‎ها مصرف می کنید، در بیس‎کمپ‎ها لازم است به‎طور مرتب (نه الزاما تمام‎وقت) مقادیری الکترولیت به شکل پودر به نوشیدنی سرد یا گرم خود اضافه کنید. به دلیل کوتاه بودن بیشتر صعودها (بالاتر از بیس کمپ) که معمولا چند روزِ کوتاه طول می کشد نیازی به حمل پودرهای حاوی الکترولیت به کمپ های بالاتر نیست. به استثنای مواقعی که قصد دارید برفِ آب شده که معمولا بدطعم است را خوشمزه کنید یا در صعودهایی مثل صعود ما به دنالی از مسیر گرده غربی که صعود بالای بیس‎کمپ بیش از دوهفته طول می کشد.

 

 

-استیو هاز

-ترجمه محسن سعیدزاده

 

صعود پاییزی به قله قراوول (دوشاخ)

جمعه گذشته در معیت دوستانی از انجمن به دامان قراوول رفتیم و این قله را صعود کردیم.

 

 


 

 قراوول یا دوشاخ در 20 کیلومتری شرق زنجان قرار دارد.

این کوه با ارتفاع 2650 از کوه های محبوب بین کوهنوردان زنجانی‎ست که از مسیرهای روستای زران، کوه های شمالی شهر زنجان (آیی قیه سی) ، یا خانچای طارم پیمایش و صعود می‎شود.

اطلاع تفصیلی در مورد این کوه را اینجا بخوانید

یک روز سنگنوردی در دیواره آزاد زنجان

روز شنبه و با استفاده از فرصت تعطیلی، دستی جنباندیم تا قبل از سرد شدن هوا آخرین سنگنوردی را با کفش سنگ و تیشرت! انجام دهیم، هرچند هوا اندکی سرد شده ولی هنوز امکان گرفتن سنگ با دست غیرمسلح! وجود دارد.

دیواره آزاد در کوه ممد داغی مقصد ما بود.

با اینکه از ابتدای کشف  فقط 3 تابستان روی این دیواره کار شده اما مسیرهای متنوع و متعددی تا اینجا روی آن گشایش شده و هنوز فضای زیادی برای گشایش دارد.

قبلا معرفی، چگونگی دسترسی به دیواره و شرح مسیرهای آن را خدمت مخاطبان وبلاگ ارائه کرده ام، مختصرا عرض می کنم که:

  • این دیواره در 45 کیلومتری غرب شهر زنجان و در نزدیکی کوه تکه قیه سی قرار دارد.
  • اولین مسیر روی این دیواره با نام "سیدحمید"در سال 1393 (در 3 طول و با درجه سختی 5.10b) توسط انجمن کوهنوردان زنجان گشایش شده است. 
  • تاکنون بیش از 20 مسیر اسپرت و بلند روی این دیواره  گشایش یافته و فضا برای گشایش ده ها مسیر دیگر وجود دارد.
  • بلندترین مسیر دیواره آزاد زنجان "آیسل" با 4 طول و 110 متر و سخت‎ترین آنها مسیر اسپرت  "رمانتیک" با درجه سختی 5.12b می باشد.
  • هم اکنون در حال بررسی برای گشایش مسیری مصنوعی با درجه a3 و به طول 100 متر هستیم که در تلاشیم تا پایان زمستان امسال کار گشایش آن نیز به پایان برسد.

 

با آیسل شروع کردیم، اینجا ابتدای طول 2 است

 

طول 4 را باتوجه به اندکی سخت تر بودن من سرطناب رفتم، همین یک قسمت  کلاهکی بخش سخت آن است که دو حرکت بیشتر ندارد. پایان آن داخل کنجی رفته و سر از قله در می آورد.

 

حرکت تنوره ای و میانی آخر مسیر منتهی به قله

 

لاک پشت بخت برگشته! که داخل شکاف افتاده و خدا می داند چند روز تقلا کرده تا خود را نجات دهد و موفق نبوده و مرده بود

 

مسیر اسپرت خط سوم

 

طبق گفته آقای بدریِ محیط‎بان، این گون ها با این سایز نزدیک به 100 سال سن دارند، تصور اینکه رهگذری با تنها یک چوبِ کبریت با چاشنی اندکی بی مسئولیتی به استقامت 100 ساله او در حفظ خاک و اکوسیستم منطقه پایان می دهد دل آدمی را به درد می آورد.

 

دورنمای زیبای "تکه قیه سی" در مسیر برگشت

 

و پایان یک روز دلچسب در دامان دیواره آزاد و کوه ممد داغی

همه باهم براي دماوند

هفته گذشته يك خانم لهستانی را به قله دماوند راهنمايی كردم كه بسياری از قلل معروف پنج و شش هزار متری جهان را صعود كرده بود، با اينكه به سختی پا بر قله گذاشت اما كنايه‌ای به سادگیِ صعود دماوند زد و اينكه اين تنها قله بالای پنج هزار متري اش بوده كه فقط ٢٤٠٠ متر تا قله‌اش كوهپيمايی كرده است.

-اينكه براي صعود يك قله پنج هزار متری زيبا و معروف مثل دماوند لزومی به وجود جاده‌ای تا سه هزار متر نيست -اينكه سيستم باركشی با قاطر بايستی نظم و سامان داشته باشد -اينكه با دريافت مبلغی به عنوان ورودی نبايد اين ذهنيت را در گردشگر دماوند ايجاد كرد كه اين مبلغ بابت حمل زباله‌اش بوده و او را به رها كردن زباله در طبيعت به اميد جمع‌آوری ارگانِ مسئولِ دیگر تشويق كرد

-اينكه هيچ نظارتی هرچند در سطح نازل بر توانايی فردی يا تجهیزات شخص و ظرفیت منطقه قبل از ورود به دماوند وجود ندارد را همه می‌دانيم

اما موضوع اينجاست كه اين مسائل احتمالا دغدغه يك كوهنورد دوستدار كوه و طبيعت است كه بواسطه همين علاقه‌اش رو سوی دماوند می‌گيرد.

اما دماوند غير از كوهنوردان، ميهمانان ديگری نيز دارد؛ کسانی كه برای امرار معاش از بابت حضور كوهنوردان به دامان آن آمده‌اند و از کثرت دغدغه‌های زيست محيطی‌اش آگاهی كافی ندارند. هر دو طيف بنا بر اقتضاي منافع خود (كه يكی حفظ محيط زيست و ديگری غم نان است) حاضر نيست عنان كار را به ديگری بسپارد. در كشمكش ميان كوهنوردان و ذينفعان اقتصادی دماوند، اتحاد شورای شهر و مسئولان منطقه‌ای به عنوان نماينده‌ی طيف مذكور، رودروی فدراسيون كوهنوردی به عنوان نماينده كوهنوردان ايستاده است و تا امروز هم به قدر كافی زورش به زور نماينده‌ی ما چربيده كه تنها دليلش نه فقط پيگيری مجدانه منافع اقلیتی از محلی‌ها كه متحد بودن آنهاست، موضوعی كه ما كوهنوردان از آن بهره‌مند نيستيم.

دليل اين عدم اتحاد بين كوهنوردان و به دنبال آن عدم حمايت از فدراسيون از سوی همه طيف‌های متفاوت كوهنوردان هرچه كه باشد بايستی بپذيريم كه هيچ ارگانی شايسته‌تر از فدراسيون به عنوان متولی امورات دماوند و ديگر مناطق گردشگری كوهنوردی وجود ندارد. متولی دماوند بايد دو فاكتور مهم داشته باشد: دلسوزی و تخصص كه نه شورای شهر رينه، نه سازمان گردشگری و میراث فرهنگی به تنهايی و نه هيچ ارگان ديگری هر دو را با هم ندارند اما فدراسيون كوهنوردی با بدنه‌ای كوهنورد و استخوان شكسته در دامان همين دماوند هم دلسوز اوست و هم تخصص كافی در مسائل زيست‌محيطی ويژه ارتفاعات را داراست.

فقط فدراسيون كوهنوردی است كه می‌تواند از هر گردشگری كه قصد ورود به منطقه را دارد مبلغی را به عنوان ضمانتِ بازگرداندن زباله دريافت و اوضاع نابسمان زباله‌ی دماوند را سامان دهد. همنورد عزيز، شك نكنيد اگر همه باهم يكصدا شويم، هر كدام به حد وسع خود چيزي بنويسيم، يا در اقدامی مشترك همانند آنچه در معدن كرمان و گلجيك زنجان انجام داديم حضوری موثر داشته باشيم آن وقت است که می‌توانيم كفه ترازو را به سمت خود سنگين‌تر كرده و دماوند عزيز را از دست غاصبان بی‌فكرش برهانيم.

فدراسيون كوهنوردی در اين كارزار تنهاست، به لحاظ تشكيلاتی بازوی قدرتمندی ندارد و این نياز به حمايت و عمل جمعی ما را دو چندان می‌کند. تنها بخش مربوط فدراسيون كه همان كميته محيط زيست آن است نیز بدون توجه به دغدغه‌ها و برنامه‌های كلی اين ارگان صرفا مشغول كسب درآمد با استفاده از نامش، بازاريابی گردشگر برای موارد شخصی و گاه حتي ورود گردشگران خارجی با معافيت پرداخت پرميت است. دست به دست هم از نماينده خود در اين كارزار حمايت كنيم.

شك نكنيد كه حضور ما و استفاده از پتانسيل بالای كوهنوردان می‌تواند مقامی بالاتر را مجاب به ورود به مسئله كند و كار را به كاردان بسپارد.

کروکی مسیر ایتالیا (کریستال فال) روی دیواره علم کوه

امسال توانستم فعالیت خوبی روی مسیر ایتالیایی ها در دیواره علم کوه انجام دهم. صعود انفرادی تا نزدیک کارگاه ششم و بازگشت  از روی همان مسیر.

یکی از مشکلات من در این برنامه نبود اطلاعات کافی و کروکی مشخص برای یافتن پای مسیر یا همان کمپ بژی ایتالیایی ها بود که سعی کرده ام در تصاویری کروکی کلی مسیر و شِمای کلی قرار گیری آن روی دیواره را نشان دهم.

 

برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید

 

کروکی مسیر ایتالیایی ها

برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید