حرف مفت!

خردسال بودم كه به همراه پدر و مادر به روستايي دورافتاده رفته بوديم، فروشنده دوره‌گردي (كه مردم من به آن "اوسون چی" يعني كسی كه با كارها و حرف‌هايش شما را افسون می‌كند) مايعی مانند آب را درون كاسه‌ای چوبی ريخته بود و ادعای می‌كرد سٓم مار است و بابت خاصيت دارويی و اشاره به آن در طب سنتی قيمت گزافی از خريدارش طلب می‌کرد.

او در مقابل هر كسي كه می‌گفت اين آب است و سم نيست پيشنهاد عجيبی می‌داد... اگه آبه بگير سر بكش!

اينجا بود كه تفاوت آنكه حرف مفت ميزد و آنكه به حرفی كه می‌زند اطمينان كامل دارد و حاضر است پای تاوانش بايستد مشخص می‌شد، خب معلوم بود كه همه آن حرف‌ها از جنس همان "حرف مفت" بودند.

ديروز كه روي مسير ايتاليايی‌ها در ديواره علم كوه فعاليت می‌كردم در هر ميانی‌ای اين خاطره برايم يادآوری می‌شد، تقريبا ٥ طولی كه صعود كردم در رفتن يك هوك مساوي بود با پاندولي ٢٠ تا ٣٥ متري و حداقل شكستن دست يا پايي و در هر حركت دستی آن احتمال از جلوی چشمم رد می‌شد اينجاست كه بايد به كاري كه ميكني آنقدر اطمينان داشته باشي كه كمترين ترديد را به خود راه ندهي.

صعود اين مسير مانند برخي از فعاليت‌های كوهنوردی‌مان اطمينان كامل از كاری كه می‌کنيم را طلب می‌كند، اينجا نمی‌شود حرف زد و چون قرار نيست بهايي بابت اين حرف پرداخته شود آسوده خاطر بود و هر حرف گنجيده و نگُنجي! را براحتی به زبان آورد، يعنی كه اينجا جاي حرف مفت نيست.

انقدر جدي كه ٢ طول باقيمانده را به دليل تاريكی و اينكه روی مسير تنها بودم رها كردم تا بروم و از كاری كه قصد انجامش را دارم اطمينان بيشتری پيدا كنم و برگردم

 

 

به کجا می رویم؟

شما نیز اگر مثل من در هفته‌های گذشته به یکی از قلل معروف کشورمان سفر کرده باشید حتما از ازدحام عجیب و خاص امسال در این قلل متعجب شده‌اید. به شلوغی این فصل ساوالان عادت دارم اما با اینکه پناهگاه سهل الوصول شمال‌شرقی را ندیدم از سیل جمعیت غیرقابل باور روی قله و کنار دریاچه سلطان می‌توانستم حدس بزنم که الان در مسیر شمال‌شرقی و حوالی پناهگاه چه خبر است. جمعیتی سیل‌آسا بدون کوچک‌ترین آموزش و تخصص برای حضور در مناطق کوهنوردی.

قطعاً امسال نقطه‌ی عطفی در گسترش این ورزش در بدنه‌ی اجتماع و به تبع آن تجاوز بی‌رویه و بی‌ضابطه آنان در دل مناطق کوهنوردی است این را اخبار و تصاویر ارسالی از علم کوه و جبهه‌های مختلف دماوند و آنچه ماه گذشته در مسیر نسبتا و معمولا کم تردد شمالی دماوند دیدم تایید می‌کند.

حال تصور کنید مایی که سال‌ها وقت و هزینه صرف گسترش این ورزش و جذب کوهنوردان بیشتر به این ورزش کرده‌ایم مناطق کوهنوردی را جولانگاه ناکوهنوردان و عرصه‌ی ضابطه‌آمیز کوهنوردی را خالی از مشتاقان یافته‌ایم. جمعیتی که می‌توانست با اراده‌ی عمومی به سمت آموزش، سازماندهی و کار مفید و با کیفیت کوهنوردی سوق داده شود متآسفانه با ترغیب شرکت‌های منفعت‌جویی که تنها به سود بیشتر فکر می‌کنند در با جاخالی مسئولین امر! حالا به فکر کسب افتخاراتی بالاتر از دریاچه سبلان و محل خروج گاز گوگرد دماوند افتاده است. سرازیر شدن  به سمت قله‌های بدون کمترین بار فنی و کیفی در آنسوی مرزهای کشور و نائل آمدن به برچسب پر طمطراق هیمالیانورد! آن هم در کیلومترها دورتر از هیمالیا و گاه حتی قلل تکراری هشت هزارمتری با کمترین نیازی به خلاقیت، نبوغ یا کارهای فنی دقیق و نوین.

بدیهی است که کوهنوردی ما نیز همچون زندگی عموم مردم جهان از سوی شرکت‌های سودجو و سرمایه‌داران کلان طراحی و نظم‌دهی شود؛ در این بازار مکاره‎، جمعیت سیل آسای رو به گسترش، زامبی‌وار به مناطق کوهنوردی‌مان حمله می‌کنند و سود آن به جیب شرکت‌های سودجو و کسانی که بعضا برنامه‌های ملی و قابل الگوگیری کشور را در این سمت و سو طراحی می‌کنند می‌رود و تنها چیزی که عاید عموم جامعه کوهنوردی می‌شود این است:

1.    تخریب غیرقابل جبران طبیعت توسط کسانی که کوچکترین آموزشی در خصوص چگونگی حفظ آن ندیده‌اند شاید فقط عده ای از آنها دوره‌ای را به اجبار و برای تهیه پیش نیاز مربیگری خود گذرانده باشند که آن‎هم در واقع صرفا گریزی برای ایجاد درآمدِ طراحان این دوره بوده و کمترین اثر واقعی را روی آنان داشته است.

2.    حوادث متعدد و رو به افزایش در مناطق کوهنوردی پر تردد که اگر مسئولیت‌پذیری برخی امدادگران و کوهنوردان منطقه و عملیات و امداد و پیگیری ایشان برای مصدومان  نبود قطعا آمار آن بیشتر از چیزی بود که اعلام می‌شود مثلا فقط در منطقه ساوالان حضور علی کریمی و دیگر دوستان ایشان در هیات کوهنوردی مشگین شهر باعث می‎شود هر ماه یکی دو کشته و ده مصدوم کمتر، در این منطقه روی دستان کوهنوردی کشورمان باشد.

3.    همین حالا که این سطور نگاشته می‌شود قله‌های اتوبوس‎روی  پامیر عرصه جولاندهی کوهنوردانی از نقاط مختلف کشورمان است. تیم های پرتعدادی از نفرات آموزش ندیده و صرفا افتخارطلب و گاه حتی تیم‌های رسمی و منتخب استان‌ها که آن‎هاهم به همان دلایل اقتصادی و پولی در بستن نفرات ضابطه را کنار گذاشته‌اند. این در حالی است که قله‌ها و مسیرهای فنی کوهنوردی و دیواره‌های مهم و معروف کشور سهمی از این جمعیت سودآور ندارند و بخصوص در فصل سرد سال خالی از کوهنوردان هستند و  همین شرایط را برای نظرپردازی‌های مجازی و تحلیل‌های از راه دور بدون حضور در این مناطق و درک واقعی شرایط آنها مهیا می‌کند.
زمستان گذشته فقط یک تیم دو نفره در علم کوه که مهترین منطقه فعالیت فنی کشور است فعالیت کرد،  دیواره‌ها و مناطق فنی دیگر نیز بدین منوال.

بیایید از خود سوال کنیم، هر کدام از ما برای جلوگیری از این رویه ناصواب چه کرده‎ایم؟ برای تربیت خویش و دوستان و اطرافیانمان چه تلاشی کرده‎ایم؟ در بستن تیم‎ها و الگو و انگیزه‎دهی به جوانان چه اقدامی کرده‎ایم؟ جوانان تحت آموزش خود را با چه اهداف و آرمانی بار آورده‎ایم و سهم خود را در اثرگذاری روی نوع نگاه جوانترها به کوهنوردی چگونه ادا کرده‎ایم؟

امید که روزی احساس مسئولیت در قبال کوهنوردی و مناطق کوهنوردی کشورمان به یک امر عمومی بدل شود و هر کوهنوردی اعم از مسئول یا غیر مسئول سهم و دین خود را در جهت دهی صحیح کوهنوردی کشور ادا کند.

-----------------------------------------------------------

در همین رابطه بخوانید:

به نام كوهنوردي به كام جيب هاي پرنشدني!

قهرماني با دستان خالي


ويديو نشان دهنده لحظه ورود استانيسلاو كوكورين به محل برگزاري مسابقات وورد گيم لهستان و ميزان احترام و توجه به او است.

اينجا ببينيد
اما شرايط رضا عليپور كه در فينال تورنمنت گذشته او را برد و ركورد جهان را شكست چگونه است.

كسي كه با يك همراه از ايران به لهستان رفت و با حداقل امكانات حمايتي (در نبود اسپانسر) بار ديگر دو پله بالاتر از كوكورين افسانه اي قهرمان شد.
براستي او تا كي همينقدر انگيزه و توانايي براي قهرمان شدن با دستان خالي را خواهد داشت.

تصاویری از دیوار ویر

 

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ديواره ویر (Viar) در  جنوب سلطانیه و ما بین قيدار و سلطانیه در نزدیکی روستایی به نام "ویک" واقع شده است.  سنگ های آهکی به ارتفاع متوسط 50 متر دورا دور قله را احاطه كرده اند. روي اين ديواره كه به دلیل دوري نسبي اش از شهرهاي بزرگ فعاليت كمي را شاهده بوده است يك مسير صعود مصنوعي 50 متري كه در دهه 60 توسط گروه توحيد زنجان گشایش شده است و يكي دو مسير اسپرت ديگر وجود دارد كه در سال هاي اخیر گشایش شده اند.[۱]

 

جشنواره ای که دیگر اعتباری ندارد

وظيفه جشنواره تنها ايجاد شور است وگرنه نتيجه اي كه به دست مي آيد واقعا واقعا خيلي مهم نيست، اين را نه حالا كه نام برنامه آزادكوه اعلام نشده مي گويم بلكه چند پست پيش از اين يعني يك ماه پيش گفته بودم. البته وظيفه اي كه جشنواره نتوانست از عهده آن بر بيايد و متاسفانه اعتبار آن آسيب جدي ديد (اعتبار جشنواره این نبوده که مرا تأیید کند یا غرض از این صحبت کم کردن از ارزش کار خوب بچه‌های شایسته‌ی یخار نیست) بلكه اعتبار آن به تمرکز بر مسائل فنی و اصول جشنواره است که نشان داد فاقد آن است. (چه در بخش كوهنوردي و چه در بخش ديواره نوردي)

ديدن اين تصوير بايد حال همه ما را خوب كند ديدن لحظه موفقيت كسي كه ماه ها براي رسيدن به هدف خود تلاش كرده حتما بايد حال همه ما را كه نشستيم و ديديم و گاهي لبخندي به تاييد هم زديم را خوب كند.

 

 

عکس از احسان بشیر گنجی



پی نوشت:
قرار بود این متن را روی سن بخوانم اما از دقایق ابتدایی جشنواره، وضعیت به گونه ای پیش رفت که ترجیح دادم صرفنظر کنم هر چند شاید بد نباشد از تریبون این وبلاگ و نه آن جشنواره به گوش شما برسد:

به نمایندگی از اعضای تیم و مجموعه ای که برای به ثمر رسیدن این برنامه همدلی و همکاری بی نظیری از خود نشان دادند از شما شکر می کنم.
تنها نکته ای که به آن اشاره خواهم کرد این است که هر دو برنامه دیگر شایسته و به اندازه کافی قابل احترام ارزش گذاری هستند و لازم است زحمات آقایان ایرانفر و قهیه ای و همینطور ریاضیات و حیدری پاس داشته شود  تا مبادا نگاه ویژه تر به این برنامه مصدع شایستگی های هر دو برنامه دیگر شده باشد.

همینطور لازم می دانم به طوره ویژه ای از خاص ترین شخص سیستم مدیریتی کوهنوردی ایران جناب آقای زارعی به سبب تمام نیات و تاثیرات مثبت ایشان بر کوهنوردی کشور تشکر کنم.

در قبال دماوند بی مسئولیت نباشیم

پیشتر در مطلبی با عنوان "چاره ای برای دماوند" سه راهکار عملی نوشتم تا اگرچه نتوان حال دماوند را بهتر کرد اما قطعا از بدتر شدن آن جلوگیری می کرد. دماوندی که حالش از یورش  زامبی‎وار کوهنوردان! بالاخص در مسیر جنوبی، پراکندگی گسترده و دور از باور زباله و از بین رفتن پوشش گیاهی بد است.
دو مورد آن شاید بی ربط به بحث این روزهای موضوع "راهبند" در دماوند نیست:

-سادگی صعود و سهل الوصول بودن کسبِ‎ افتخارِ ایستادن روی قله این‎کوه با انتخاب مسیر جنوبی باعث شده تعداد کوهنوردانی که هر ساله به مسیر جنوبی بروند حدود ده برابر مجموع این تعداد برای همه مسیرهای دیگر باشد. برای مرتفع کردن این عدم توازن، تعیین مبلغی بابت پرمیت صعود و حتی حضور در منطقه قطعا موثر و برای دستگاه های مدیریتی سودآور خواهد بود. به نحوی که رقم آن به همین نسبت (ده برابر) برای تشویق به صعودها از مسیرهای دیگر و جلوگیری از صعودهای پرتعداد، بعضا غیر ضروری و دور از صلاحیت از مسیر جنوبی متفاوت باشد.

-لزوم حضور یک راهنمای مجرب محلی در تیم های خارجی از دیگر عوامل کاهش آمار حوادث دماوند و نیز از قِبَل آن امرار معاش کوهنوردانیست که جوانی و منابع خود را صرف یادگیری و آموزش کوهنوردی در دامان همین کوه کرده‎اند.

معتقدم فدراسیون کوهنوردی توانایی برقراری این روال و ملزم کردن کوهنوردان به پرداخت پرمیت (و در نتیجه جلوگیری از تخریب بیشتر دماوند و تهیه امکانات ضروری بیشتر در آن) را دارد.
همانطور که فدراسیون کوهنوردی توانست با جدی گرفتن قانون رعایت پیش‎نیازها برای دریافت مدرک مربیگری، سیل مشتاقان آن را مجبور به ایستادن در صف های طویل و گران‎قیمت دوره های پیش نیاز و بعضا نامربوط نماید شکی نیست که با جدی گرفتن موضوع و پیگیری هایی (همچون موارد مشابه سابق) می تواند دماوند را از کمند راهبندان باج بگیر و غیرمسئول خلاص و صف صدها هزارنفری مشتاق آن را ملزم به پرداخت هزینه بیشتر و رعایت قوانین آن کند.
حقیقت این است که دماوند نیز همچون بقیه کوه‎های هم‎رده خود در جهان نیاز به راهبند دارد اما اینکه این راهبند توسط چه ارگانی و چگونه در سر راه آن قرار بگیرد موضوعیست که نباید به بی‎تفاوتی از کنار آن گذشت.
دماوند را دوست بداریم و در قبال آن احساس مسئولیت کنیم.

 

 

انواع شیشه (لنز) های عینک کوهنوردی

این مطلب را اسفند 94 تالیف و ترجمه کرده و در بلاگ قرار داده بودم (اینجا)

به بهانه بازنشر آن در کانال‎های تلگرامی دوباره در اختیار علاقمندان قرار می دهم.

لازم به توضیح است همچنان رویه من همانطور که در لوگوی وبلاگ مشاهده می کنید بر نداشتن اصرار به درج منبع است یعنی مطالب و عکس ها را با این انگیزه که برای کسی مفید و مورد استفاده قرار گیرد منتشر می کنم و اجازه برداشت و بازنشر بدون درج منبع را هم داده ام، اما به طور عام و در مورد مطالب دیگران این رویه نابه‎هنجارِ کپی مطالب در کانال‎های تلگرامی بدون درج منبع مطلب و بدون اجازه صاحب اصلی آن کاری غیراخلاقی است و بایستی نام مولف یا عکاس اثر در ذیل آن درج گردد.

 


 

 

حتما شما هم موقع خرید عینک های کوهنوردی به اسامی مختلفی برخورده اید که به نوع شیشه یا لنز آن عینک اشاره می شده است و یا حتما از خود سوال کرده اید که این نام ها نشانگر چه هستند و مثلا یک عینک مدل اکسپلور شرکت جولبو با شیشه کملیون چرا تقریبا دو برابر همین مدل عینک با شیشه اسپکترون  قیمت دارد. و هرکدام از این لنز ها در چه مواقع و شرایطی کاربرد دارند.

در ادامه به 11 نوع از انواع شیشه یا لنزهای عینک کوهنوردی اشاره و برای هر کدام نکاتی کوتاه ارائه خواهم کرد:

ZEBRA  

مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، دوچرخه کوهستان ، اسکی صحرایی و دویدن کوهستان ، اسکی
بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی
لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی سریع از ۲ به ۴ در مدت زمان 22 تا 28 ثانیه میزان عبور نور از لنز : 42 الی 7 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش ضدبخار استثنایی و پوشش بیرونی ضد مواد روغنی

 ZEBRA Light

مناسب برای فعالیت های : دوچرخه کوهستان ، اسکی صحرایی و دویدن کوهستان
 بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از 1 به 3  میزان عبور نور از لنز : 80 الی 16 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش ضدبخار استثنایی و پوشش بیرونی ضد مواد روغنی  عدم تاثیر گذاری دمای هوا بر روی حساسیت لنز(حالت فتوکرومیک)


CAMELEON

مناسب برای فعالیت های : کوهنوردی ، کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی
بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی
لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از ۲ به ۴  میزان عبور نور از لنز : 20 الی 5 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش ضدبخار استثنایی و پوشش بیرونی ضد مواد روغنی عدم تاثیر گذاری دمای هوا بر روی حساسیت لنز(حالت فتوکرومیک) دارای پوشش پلاریزه برای تعدیل انعکاس نور


OCTOPUS
مناسب برای فعالیت های : دریانوردی ، سفر و گردشگری
بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی
لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از ۲ به ۴ میزان عبور نور از لنز : 30 الی 5 درصد(در تیره ترین حالت) دارای پوشش داخلی و بیرونی ضد آب و مواد روغنی عدم تاثیر گذاری دمای هوا بر روی حساسیت لنز(حالت فتوکرومیک) دارای پوشش پولاریزه برای تعدیل انعکاس نور

 
FALCON
مناسب برای فعالیت های :  سفر و گردشگری ، رانندگی ، دریانوردی
 بهترین دید در هر موقعیت ، وزن سبک ، کیفیت بالا ، دوام و ماندگاری بسیار زیاد پوشش ها.NXT دارای تکنولوژی  لنز فتوکرومیک : تغییر سطح تیرگی از ۲ به 3 میزان عبور نور از لنز : 20 الی 9 درصد(در تیره ترین حالت)
دارای پوشش داخلی ضد مواد روغنی دارای پوشش پلاریزه برای تعدیل انعکاس نور دارای پوشش تقویتی ضد انعکاس نور تغییرحالت تیرگی(فتوکرومیک) از پشت شیشه اتوموبیل
 

SPECTRON 3
مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی ، اسکی صحرایی ، دریانوردی ، دوچرخه کوهستان ، دویدن کوهستان ، سفر و گردشگری و رانندگی
 جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) :  3 میزان عبور نور از لنز : 13 درصد

SPECTRON +3
مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی ، اسکی صحرایی ، دریانوردی ، دوچرخه کوهستان ، دویدن کوهستان ، سفر و گردشگری و رانندگی
جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) : +3 میزان عبور نور از لنز : 12 درصد

SPECTRON 3CF
مناسب برای فعالیت های : کوهپیمایی(هایکینگ) ، اسکی ، اسکی صحرایی ، دریانوردی ، دوچرخه کوهستان ، دویدن کوهستان ، سفر و گردشگری و رانندگی 

جنس لنز : پلی کربنات دارای شیشه در رنگ های مختلف دارای سطح تیرگی (کتگوری) : 3 میزان عبور نور از لنز : 13 درصد 
 
SPECTRON 4
مناسب برای فعالیت های :  کوهنوردی ، اسکی ، کوهپیمایی(هایکینگ) 

جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) :  4 میزان عبور نور از لنز : 5 درصد


POLARIZED 3+
مناسب برای فعالیت های :  دریانوردی ، کوهپیمایی(هایکینگ) ، سفر و گردشگری و رانندگی

جنس لنز : پلی کربنات دارای سطح تیرگی (کتگوری) : 3 میزان عبور نور از لنز : 12 درصد دارای پوشش پولاریزه برای تعدیل انعکاس نور


 
ALTIARC 4
مناسب برای فعالیت های :  کوهنوردی (در ارتفاع زیاد) ، کوهنوردی

جنس لنز : شیشه ای دارای سطح تیرگی (کتگوری) : 4 میزان عبور نور از لنز : 7 درصد دارای پوشش ضد انعکاس نور

توضیحی در رابطه با عکس پست پیش

در عکس مذکور چنانکه می بینید بجای تسمه از طنابچه برای هوک استفاده شده و گره آن نیز به جای رو به پشت افتاده است. همچنین کوئیک درا برعکس در طناب و کارابینِ هوک است. نصب این هوک در وضعیت استیبلی صورت نگرفته و در شرایطی که درجه مسیر از حد توانایی منِ تازه کار بالا بود در شرایطی نامناسب و بطور اضطراری سرهم و نصب شد تا عجالتا از سقوط با فاکتور بالا جلوگیری کند.

آنها که مرا می شناسند می دانند که من مصنوعی کار  پرسابقه ای نیستم، بخصوص در زمینه هوک گذاری که اخیرا بصورت جدی به آن پرداخته ام. بنابراین هیچ بعید نیست که صعودها و فعالیت های من در این زمینه پر از خطا و اشتباه باشد. و قطعا قابل الگو برداری و آموزش نیست.

آسمان را زیر و بالا کن

 
مکرر چند بتوان دید ، قحط آباد دنیا را
برافکن رسمهای کهنه ، رسم تازه پیدا کن

اگر آفاق را آنسو ، از این سو ، خوبتر باشد
زمین را در نورد و آسمان را زیر و بالا کن
 
-فرصت شیرازی
 
 
مسیر کتیبه و زنگوله در "قره قیه" زنجان

اين درددل خودماني

یک هفته از بازگشت ما از صعود زمستانی دیواره آزادکوه نگذشته بود که با استناد به دو عکس  و یک ویدئوی کوتاه (که تنها مدیای منتشر شده از برنامه آ‎ن‎هم نه رسمی که در صفحه‎ای شخصی و با انگیزه و حس و حال شخصی بودند) کلیت برنامه زیر سوال رفت. هرچند این حرکت و انگیزه‎ی صاحبش برای جامعه کوهنوردی ما بسیار آشنا بود اما نمیشد از اعضای جوان تیم که اغلب به فضای جامعه کوهنوردی کشور و اتفاقات مسبوق به سابقه آن آشنایی نداشتند انتظار نشنیدن و تحت تاثیر قرار نگرفتن داشت.

قبل از آن‎که گزارش، عکس  یا حتی توضیحی ارائه شود حکم شد که صعود از دهلیز صورت گرفته و بنابراین نام آن "صعود دیواره" نیست، عکس ها که به تدریج منتشر شد موضوع عوض شد، این‎بار ثابت گذاری و بعد اولین نبودنِ این صعود و ....و ... که بالاخره گزارش برنامه و تصاویر آن ارائه شد.

ظاهرا همه‎ی تلاش ها برای عدم انتخاب این برنامه در جشنواره صعودهای برتر صورت می‎گرفت اما دریغ که انگیزه‎ی اعضای تیم از اجرای این برنامه فراتر از انتخاب شدن در این جشنواره بوده و اصولا منطقی به نظر نمی رسد که کسی چنین صرف هزینه و وقت و ریسکی را برای به دست آوردن یک عنوان زودگذر به‎‌ جان بخرد. با احترامی که به این جشنواره و برگزار کننده‎گان آن قائلم و وجود آن‎را برای ایجاد انگیزه و دوام شور کوهنوردی های شاخص کشور لازم و موثر می دانم اما باید عرض کنم که آنچه ما طی لحظات سخت و لذتبخش دوران تمرین، حین برنامه و درآن شب های پرغوغا در زیر شلاق تندباد و چادرهای خمیده و اشک های روی قله به‎دست آوردیم با هیچ عنوان و جایزه ای قابل قیاس نیست.

فرد طرح کننده‎ی این مسائل هرچند ظاهرا یک نفر با انگیزه‎های مشخص و آشنا برای جامعه کوهنوردی ما بود اما می‎شد ردِپای مخالفت‎ها و ناراحتی‎های شخصی و بعضا حتی با انگیزه‎های خنده دار اِتنیکی را در تقویت و تحسین ایشان دید و تاسف خورد.

در همین راستا بود که چرایی قرارگیری این برنامه در لیست صعودهای کوهنوردی جشنواره و نه در بخش دیواره‎ی آن مطرح شد؛  جواب مشخص بود: 

آنچه در ایران به نام "کوهنوردی" معروف می‎باشد معادل کلمه "آلپینیسم" است و به‎نظر می‎آید "کوهنوردی" آن طور که از نامش برمی‎آید یعنی "نوردیدن کوه ها" و نه "دیواره ها" که اینطور نیست! در واقع "صعود قله های بلند"ی که در خلال آن "یخچال‎ها"، "دیواره‎ها در زمستان" و "مسیرهای ترکیبی" هم صعود می‎شوند "آلپینیسم" نام می‎گیرند. به همین دلیل است که صعود نانگاپاربات  و ماکالو با دیواره هایشان یا جنوبیِ آناپورنا یا رخِ شمالیِ آیگر یا زمستانی دیواره‎ی علم‎کوه در زمره "آلپینیسم" (کوهنوردی) و نه "بیگ‎وال" یا "اسپورت کلایمبینگ" (دیواره‎نوردی یا صعودهای ورزشی)  قرار می‎گیرند.

مطمئن نیستم که معدود جوانان فعال در عرصه کوهنوردی، زیر حجمه‎ی فشارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و با این ضربه های انگیزه کُش تا کی بتوانند به فعالیت ادامه دهند اما شکی ندارم که تلاش های منفی، بر علیهِ ته مانده‎ی انگیزه کوهنوردان جوان کشور و سکوت محافظه کارانه صاحبنظران ادامه خواهد داشت و هیچوقت از پا نخواهند نشست.