لانگوتای برفی

قله لانگوتای برفی (Languta-e-Barfi) با ارتفاع 7000 یا 7017 متر از قلل صعود نشده هندوکش است. این قله در نقشه های دوره شوروی 7000 متر ثبت شده است. دو بار توسط تیمی از لهستان و از سمت شمالی مورد تلاش قرار گرفته است.

 


مسیری که روی تصویر مشخص شده روی رخ جنوبی این قله است. مسیری که توسط Pat Deavoll کوهنورد نیوزیلندی در سال 2014 طراحی شد اما ناکام ماند و به قله نرسید.

از دیگر موفقیت های خوب Pat Deavoll گشایش این مسیر روی رخ غربی قله واسوکی پاربات (Vasuki Parbat)  با ارتفاع 6792 متر در سال 2010 می باشد. این اولین صعود این قله از جبهه غربی بود.

 

 

 

Pat Deavoll

 

 

در تصویر زیر قلل مهم منطقه که لانگوتای برفی را احاصه کرده اند را می بینید:

 

این قله در مرز دو کشور افغانستان و پاکستان قرار گرفته است

 

بیس کمپ پیشرفته لانگوتای برفی

 

خان تانگری و یک اشتباه رایج

تانگری کلمه ای عام و به معنی خداست. در شاخه های مختلف ترکی خوانش های مختلفی هم دارد. (اویغور: تِنگری، ازبک: تانگری، قزاق: تانگری، آذربایجان و ترکیه: تانری، همین زنجان ما: تاری)
 
پیشوندِ شاه (بیشتر در فارسی) و خان (در ترکی) باعث بزرگی و در صدر قرار گرفتن اسم بعد از خود می شود. مثل شاه‌باغ به معنی بزرگترین باغ، شاه‌راه به معنی بزرگترین راه، خان سالار به معنی بزرگترین سالار و رهبر و از همین قسم هستند: شاهرگ، شاهکار، خانسرا، خان چوبان و ... بنابراین اسم عام «خان تانگری» به معنی بزرگترین خداست.

حدود ده سال پیش دوست فقیدی معادل انگلیسی ای را در اینترنت برای آن پیدا کرده  (King of gods) و چون علامت جمع برای کلمه خدا در ایران و فرهنگ اسلامی مناسب نیست در ترجمه فارسی کمی مصالحه! به خرج داد و از آن جا بود که سلطان ارواح! (و در برخی متون سلطان اشباح!!) شد معادل فارسی خان تانگری.

مردمان ترک باستان هم مثل تقریبا همه مردمان دیگر در هزاره های گذشته، به مکاتب چند خدایی اعتقاد داشتند در برخی از فرهنگ های ترکی تانگری خدای آسمان است.

خان‌تانگری در ویکی پدیای فارسی

 

 

علم کوه امسال یک توفیق اجباری

گویا سودای علم کوه قویتر از هر چیز دیگریست.
امسال با اینکه قصد داشتم به علمکوه نروم و برنامه ای که برایش تمرین کرده باشم هم نداشتم اما باز  هم سودای علم کوه مارا سوی خود کشید و اندکی در آغوشش آرامیدیم و التیام گرفتیم.

پیشنهاد اول از سوی محسن پورقاسم بزرگمرد خستگی ناپذیر بود که صعودی در کنار هم داشته باشیم و از هم بیاموزیم.

ماجرای علم کوه در اینجا پایان نگرفت  و هرچند به دلیل مشغله زیادِ این روزها میخواستم با کمترین نفرات برویم و صعود حداقلی ای بکنیم اما  کم کم دوستان اضافه شدند و تیمی که قرار بود 3 نفره باشد 14 نفره شد و توفیق اجباری، لطف ولذت برنامه را چند برابر کرد.

برنامه را با حضوردر منطقه و بعد صعود گرده آلمانها شروع کردیم و بعد از بازگشتِ همراهانِ گرده شاهد صعود اکبر و راویل به هاری روست و بعد فرودشان شدیم.

روزبعد روزترافیک دیواره بود غیر از کرده من و آقا محسن دو تیم دیگر روی 52، دو تیم روی همدانی ها ویک تیم قصد تلاش روی مسیر فرانسه را داشتند.

یک ریزش مهیب در قسمت شرقی دیواره که من اولین بار بود چنین چیزی می دیدم در ساعات اولیه صبح، کمپ درخواب را بیدار کرد و کرده های روی مسیر ها را لرزاند. متاثر از این ریزش  قسمت های دیگر دیواره هم با ریزش های مدام شرایط ویژه ای را بوجود آورد و سرعت تیم ها به شکل محسوسی کند شد ساعت 16:15 دقیقه به همراه محسن پورقاسم که اراده و خستگی ناپذیری اش انرژی بی نهایتی به من میداد روی قله ایستادیم و قبل از تاریکی خود را به کمپ رساندیم.
تماشای تلاش طبیعی مصطفی کاظمی و کریم رمضانی روی مسیر همدانی ها که  بسیار توانا و کاربلد کار می کردند هم مزید بر علت زیبایی های آن روز بود.

هر چند خبر چند حادثه کوچک و بزرگ برای دیگر صعودکنندگان دیواره در آنروز و روز بعد  کاممان را تلخ کرد.

 

 

 

 

به کوچکی یک کلمه :" ده سال"

خیلی وقت است که بیدارم در واقع اصلا نخوابیدم، از ذوق... از ارتفاع... از فکر فردا!
یک ربع به چهار با حرکتی آرام در هوایی که فوق العاده سرد است و ساعت حسین 48- درجه را نشان می دهد به راه می افتیم انگار قصد گرم شدن ندارد،  انگشتان پا و دست کرخت شده اند مدام تکانشان می دهم
 طعم تلخی مدام زیر زبانم است و همه چیز به طرز چندش آوری تهوع آور. سه ساعتی از حرکت می گذرد که ناگهان خورشید درست از بالای شیبی که از آن در حال بالا رفتن هستیم طلوع می کند و بسیار تند به چشم می زند سریع عینک می زنم کم کم یخ گورتکس باز می شود وکمی هوا بهتر می شود.  این اوضاع ادامه دارد تا اینکه به یکباره شیب به پایان می رسد ساعت ده و نیم است که از دور و در انتهای فلاتی که روی آن گام بر می دارم پرچم های قله دیده می شوند. سرعتم را بیشترمی کنم تا فیلم بگیرم از تیم جلو می افتم و نزدیک سنگهای قله می نشینم و در حالی که صدای نفس هایم تا فلک هم می رود شروع به فیلمبرداری می کنم تا دست به دست هم می آیند و به قله می رسند. و...

دلم نمی آید به این زودی ها پایین بروم باید بیشتر بمانم نمی توانم دل بکنم ولی...

باید گذشت فرصت درنگ نیست...

هوا در حال خراب شدن است خیلی زود پایین می آییم و 2 ساعته خود را به کمپ 3 می رسانیم. قرار است هرچقدر می توانیم پایین برویم تا تیم برسد هوا کاملا خراب شده و بیرون رفتن جایز نیست امشب را در چادر و در کمپ 3 می مانیم هوا بسیار طوفانیست.

 

 

 

 

ده سال پیش در چنین روزهایی قله موستاق آتا را صعود کردیم.
صعودی که یک صعود معمولی نبود و با همه خاطرات و دل مشغولی ها و نگرانی ها و شادی هایش بسیاری از «اولین» ها را برای من رقم زد.
اولین هایی شیرین و گاه تلخ
بعد از ده سال آنچه از این صعود باقیمانده هاله ای غبار گرفته است با ته مانده ای از شادی غیرقابل وصف روی قله، تشنگی روز برگشت تا بیس کمپ، مبارزه با کرختی  انگشت های پا در کفش های کوفلاخ زوار در رفته، ماجرای گم شدن کلنگ حسن آقا و گردش های روزهای استراحت در بیس کمپ با حسین ها و خدا بیامرز جعفر

سبلان امسال زیباتر، تمیز تر و منظم تر از همیشه

 

پس از چند سال بی نظمی و بی مسئولیتی در قبال پناهگاه شمالشرقی سبلان، خبرهای خوبی از وضعیت امسال  منطقه سبلان و به طور اخص این پناهگاه به گوش میرسد.

به نظر می آید تجربه موفق سبلانِ امسال در توقف انعقاد قرارداد با بخش خصوصی و سپردن طبیعت بی پناه قلل معروف به پیمانکارانی که دغدغه ای جز پول و درآمد بیشتر ندارند میتواند الگوی خوبی برای قلل دیگر ایران نیز باشد.

امسال سبلان توسط کوهنوردان بومی و دلسوز منطقه اداره میشود. میزان همکاری و همدلی بین مسئولان و کوهنوردان کم سابقه و دلگرم کننده است.
اگر در سالهای اخیر به جبهه شمالی سبلان رفته بودید امسال هم سری به آنجا بزنید و از نظم و  تمیزی محسوس آن لذت ببرید.

امسال تلاش های خوبی توسط مسئولان پناهگاه شمالشرقی سبلان برای مدیریت سیل جمعیتِ بعضا بی مسئولیت (که بدون هیچ آموزش و کنترلی توسط تورهای متعدد و مختلف به منطقه سرازیر میشوند) ، کنترلِ تولید زباله  و رهاکردن آن در طبیعت و نیز تفکیک پسماندها از مبدا و انتقال آنها به شهر صورت گرفته که جای قدردانی و سپاس دارد.

سبلان زیبا عروس کوه های ایران نیازمند دغدغه مندی و مسئولیت پذیری همه کوهنوردان است.

 

گر نبود مشربه از زرّ ناب، با دو کف دست توان خورد آب

گر نبود مشربه از زرّ ناب، با دو کف دست توان خورد آب

این را بارها زندگی به من و من به زندگی ثابت کرده ایم
چه آن روزها که با پول توجیبی هایم سه تا کوئیک و دو تا کارابین پیچ خریدم و اینا شد لوازم فنی من و خیلی از دوستام و بعد یه سری از بچه هایی که اومدن و عاشق سنگ و کوه بودن، کارابین هایی که با یه طنابچه پروسیک تبدیل میشد به یه کوئیک درآ و طناب قرضی آقا سید فرصتی برای اغنای روح سرکش ما بود.


چه سختی دسترسی به کوه و باشگاه و مراکز ورزشی در باکو و کیف و هنوز آداپته نشدنم به شرایط کاری و زندگی جدیدم  که رفت و آمد های جان فرسای اخیر به ایران هم مزید بر علت شده تا فرصت و شرایط کافی برای ورزش نداشته باشم و ناگزیر به پیاده روی های روزانه برای رفتن به محل کار و بانک و دیگر مشغله های روزمره شده ام.

 

 

و یا چند جمعه اخیر که به دلیل در دسترس نبودن برخی وسایل و لوازمم مجبور به تحدید برنامه هایم شده ام و برخی متد های بهره جویی از حداقلِ لوازم  (یعنی همین یک و نصفی حلقه طناب و 5-6 کوئیک و تسمه ای برایم باقی مانده است) را برای برنامه های کوه و سنگ احیا کرده ام.

 

 

غرض از این شرح حال نوشتن برای اندک مخاطبین وبلاگ که هنوز به نگاه های سرسری به حجم بالای مطالب تلگرامی و فیس‌بوکی عادت نکرده اند کما فی السابق خواندن از روی حسن نیت و داشتن دقت نظر در وارسی کلمات و جملات را به کار می‌برند هم عرض ارادت و فشردن دستشان است هم جلب توجه ایشان به این نکته که ابزار و امکانات همیشه ابزار و امکانات هستند و همواره انگیزه و تلاش درونی اثر مهمتر و تعیین کنندگی بیشتری دارد

فراسوی زیبایی - مقدمه

مجموعه قره قروم غیر از قله های معروف و نامهای آشنایی چون کی2، گاشربروم ها و بالتیستان، قلل کمتر شناخته شده و صعود نشده سترگی نیز دارد. 

به خصوص توده دره کی6 که مجموعه بی نظیری از قلل بالای 5000، 6000 و گاه حتی 7000 متر دارد که بسیاری از آنها نه تنها تاکنون از دسترس بشر دور مانده اند، بلکه بسیاری از آنها حتی نام ندارند و با عددی مختصاتی روی نقشه به آنها اشاره  می‌شود. 

اینجا همانجاییست که هنوز روح کوهنوردی در آن باقیست، مگر نه اینست که هر کوهنوردی میلی به شناخت ناشناخته ها و درک آنها در خود دیده و بعد دل از شهر شسته و پای در آستان قله ها گذاشته است؟ 

در روزگاری که شهر و مظاهر آن با زور بیزنس، حتی به بالای قلل مرتفع راه یافته اند، توده قره قروم با سری بلند آنجا دور تر از دورها ایستاده و آوایی مرموز را در تن و روح هر عاشقی زمزمه می کند. 

 «لینک‌سار» با ارتفاع 7041 متر  یکی از (هنوز) صعود نشده های قره قروم است. این قله در مجموعهٔ ماشربروم و دره چاراکوزا قرار گرفته و دو مسیر برای صعود آن وجود دارد. 

 

 

هر دوی این مسیرها از سمت دره هوشی کی7 و یخچال Kaberi (کبیر) دره کندوس هستند. 

غول کی7 با ارتفاع 6934 متر با یخچال هایی عظیم و دیوارهایی سربه فلک کشیده و نیز کی6 با 7282 متر همسایه های شمالی آن هستند. 

در رخ غربی لینک سار یخچال چاراکوزاست که به سمت شمال‌غرب و تا رودخانه دره هوشی کشیده شده است. 
و در شرق یخچال کبیر  که تا جنوب امتداد می یابد. 

در خلال اکسپدیشن سال  1964 که یک تیم آلمانی در تلاش بود به جبهه غربی و صعود نشده کی6 دست یابد در واقع اولین بار بود که کوهنوردان غربی به خلیج غربی یخچال کبیر در پایین دست قله لینک سار پای می گذاشتند. 

آنها قله 7040 متری را Berliner (برلینی) نامیدند هرچند بعدها این قله با نام لینک سار شناخته شد. 

در سال 1979 اکسپدیشن ژاپنی اولین و تنها تلاش روی لینک سار بین سال‌های 1974 تا 1979  یعنی درست اندکی بعد از بازگشایی دروازه های ورود به قره قروم را ترتیب داد. 

در ژوئیه 1979 (اواخر بهار 1357) تیم ژاپنی Kihuo Goto بیس کمپ خود را روی یخچال کندوس و سپس چهار کمپ خود را روی یخچال لینک سار و آوار بهمن جبهه شرقی آن برپا کردند. 

پس از لمس ارتفاع 6100 متری روی فیس منتهی به قله، تیم متوجه خطرات فوق العاده مسیر شده و تسلیم شد.

تابستان 2015 Andy Houseman و John Griffith تلاشی روی لینک سار انجام دادند که به قله نینجامید. 
 
اگرچه آنها روز 18 آگوست به  قله فرعی لینک سار با ارتفاع 6938 متر که  خود کاری بزرگی بود دست یافتند. 

 

 

قله اصلی لینک سار هنوز دور از دستان بشر باقی مانده است. 

 

 

منظره لینک سار و قلل اطراف از روی یخچال کی6
A حسین پیک (Hassin peak) با ارتفاع تقریبی 6300 متر که در سال 2011 از جبهه ای که در این عکس قابل مشاهده نیست توسط Kyle Dempster و همطنابش Hayden Kennedy صعود شد
B: قله کی7 به ارتفاع 6934 متر
C : قله لینک سار غربی با ارتفاع 6938 متر که در سال 2015 توسط John Griffith و Andy ahousman  صعود شد
D: قله صعود نشده لینک سار با ارتفاع 7041 متر و رخ جنوبی اش آن که در تصویر مشخص است
قله کی6 در سمت چپ که به طور کامل در تصویر مشخص نیست.

 

در ادامه و در یک رشته پست، باهم جزئیات اکسپدیشن 2015 توسط Andy Houseman و John Griffith  را خواهیم خواند.

 


مطالب این پست تالیفی از چند منبع مختلف (ویکی پدیای آلمانی و مجله کلایمبینگ به طور مشخص و چند منبع دیگر برای اطلاعات جزئی تر) و اطلاعاتیست که از کوهنوردان تلاش کرده رویا این قلل دریافت کرده ام.

عکس ها متعلق به مجله Clmbing می باشد.

داوران امسال جشنواره و یک گام دیرتر

جشنواره صعودهای برتر همانطورکه از نفس آن برمی آید و نیز همانطور که در الگوی جهانی آن یعنی جشنواره کلنگ طلایی شاهد هستیم دو بال و دو ستون اساسی دارد، "تشویق نوآوری و بکارگیری استراتژی های نوین صعود" 
چند سال قبل و در چنین روزهایی یعنی زمانی که لیست اعضای هیات داوران جشنواره صعودهای برتر اعلام شد.دوستی، از کسی که نقش موثری در انتخاب این افراد داشت پرسید : معیار انتخاب افراد چیست و آیا هماهنگی ای بین سابقه و رزومه افراد با جشنواره وجود دارد؟

در جواب لینکی برای وی ارسال شده بود که به صفحه منتشر شده در سایت فدراسیون با لیستی بلندبالا از رزومه یکی از داوران اشاره میکرد. لیستی از همراهی تیم های ملی در صعودهای بلند و کلاسیک ملی بر روی هشت هزار متری ها، صعودهایی بزرگ، طاقت فرسا و قابل احترام اما کاملا در تضاد با روح جشنواره! یعنی داوری که در جلوه گاه تکرار و عدم نیاز به هرگونه خلاقیت و هوش فنی فعالیت اصلی خود را انجام داده، قرار بود نوآوری، نبوغ در طراحی صعود، خستگی ناپذیری و استفاده از شیوه های نوین صعودها (بویژه صعودهای فنی) را در بین کاندیداها تشخیص داده و امتیاز دهی کند.

باری با مشاهده لیست اعضای داوران جشنواره صعودهای برتر امسال امیدوار شدم، براستی آدمی امیدوار می شود وقتیکه می بیند نامهایی که همچون خورشید در آسمان کوهنوردی ایران می درخشند و بیشترشان سابقه چشمگیری در طراحی های فنی و به سرانجام رساندن نشدنی ها با دست های خالی دارند و کمترین تاثیرپذیری ها از جریان های رانتی حوزه کوهنوردی را دارند به عنوان داوران جشنواره امسال انتخاب شده اند.

این اتفاق مبارک را به فال خیرمیگیرم هرچند آرزومیکردم این کار اندکی قبل تر وپیش از آنکه اعتماد بسیاری به جشنواره سلب شود و بسیاری از نوآوران و پیشروان حرکت کوهنوردی کشور از حضور در جشنواره خودداری کنند صورت می گرفت. 

خداخافظ افشین

گفتی که:
"چو خورشید٬ زنم سوی تو پر٬

چون ماه ٬ شبی می کشم از پنجره سر!"

اندوه٬ که خورشید شدی٬

تنگ غروب!

افسوس٬

که مهتاب شدی٬

وقت سحر! 

#فریدون_مشیری

 

افشین ابراهیمی جم، کوهنورد، سنگنورد و مدرس نقشه خوانی 13 خرداد 98  مارا با اندوهی بزرگ تنها گذاشت

 

تهیه انرژی بار (شکلات های انرژی زا)ی خانگی

تهیه انرژی بار (شکلات های انرژی زای) خانگی

از کتاب Training For The New Alpinism

ترجمه محسن سعیدزاده

چند دستورالعمل ساده برای تهیه شکلات های سرد که Eva house در سال های اخیر تهیه کرده است.
همه آن چیزی که نیاز دارید یک غذا ساز یا یک مخلوط کن، کاغذ مومی و مواد غذایی مورد نیاز است.

تهیه هر یک بسته آن حدود نیم ساعت وقت می برد، لذت ببرید!

پروتئینی درجه یک!

2/1 فنجان بادام بو داده
2/1 فنجان پسته
16 عدد خرما
8 عدد انجیر
1 قاشق چای خوری گرده ی زنبور،(اختیاری) این مورد به دلیل ویتامین و مواد معدنی آن مورد استفاده قرار گرفته و نقش موثری در تامین انرژی ندارد پس در صورت داشتن حساسیت به زنبور یا گرده می توانید حذفش کنید.
نمک و فلفل جهت طعم دهی

طرز تهیه: همه مواد غذایی را در غذاساز ریخته و خوب آسیاب کنید. سپس آن را روی یک کاغذ مومی بریزید، رویش را با کاغذ مومی دیگری بپوشانید، و با یک جسم سخت آن را فشرده کنید. به اندازه دلخواه ببرید و در کاغذ یا فویل بپیچید. در یخچال نگهداری کنید.

قهرمان پروتئین شکلاتی
2/1 فنجان پسته
24 عدد خرما
2 قاشق غذاخوری پودر شکلات
2 قاشق غذاخوری قطعه شکلات تلخ

1 قاشق چای خوری گرده ی زنبور،(اختیاری) این مورد به دلیل ویتامین و مواد معدنی آن مورد استفاده قرار گرفته و نقش موثری در تامین انرژی ندارد پس در صورت داشتن حساسیت به زنبور یا گرده می توانید حذفش کنید.

طرز تهیه:مثل مورد قبل، فقط اینکه قطعات شکلات تلخ را در آخر اضافه و با دست به هم زنید.

قهرمان کربوهیدراتی
2 فنجان جوپرک
4/1 فنجان پسته خرد شده
8 عدد خرما
4/1 فنجان کشمش
4/1 فنجان شربت آگاوی (Agave)
" از گیاهان بومی آمریکای جنوبی که به دلیل خاصیت شیرین کنندگی طبیعی اش همانند عسل اخیرا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به نظر می آید این شربت به دلیل شیرین کنندگی و سالم بودنش در ترکیب غذایی قرار گرفته است بنابراین درصورت عدم دسترسی به آن در ایران می توانید از عسل استفاده کنید- م"
4/1 فنجان کره بادام زمینی
2 قاشق چای خوری گرده ی زنبور،(اختیاری) این مورد به دلیل ویتامین و مواد معدنی آن مورد استفاده قرار گرفته و نقش موثری در تامین انرژی ندارد پس در صورت داشتن حساسیت به زنبور یا گرده می توانید حذفش کنید.
نمک و فلفل جهت طعم دهی

طرز تهیه: شربت آگاوی و کره بادام زنی را با شعله ملایم به آرامی هم بزنید، خرما و کشمش را داخل غذاساز بریزید تا مخلوط شوند.
سپس بقیه مواد غذایی را به آن اضافه کنید و با چند پالس توسط غذاساز باهم مخلوط کنید.
مواد غذایی بایستی خوب باهم مخلوط شوند اما نه اینکه له و آسیاب شوند. سپس آن را روی یک کاغذ مومی بریزید، رویش را با کاغذ مومی دیگری بپوشانید، و با یک جسم سخت آن را فشرده کنید. به اندازه دلخواه ببرید و در کاغذ یا فویل بپیچید. در یخچال نگهداری کنید.
.