محمد امين سلطاني قهرمان كوچك
طبق اطلاعيه سايت فدراسيون، محمد امين سلطاني سنگنورد آينده دار زنجاني قهرمان مسابقات كشوري جام كرامت شده است. اين مسابقات در مشهد برگزار شده است.
تبريك به اين قهرمان كوچك
طبق اطلاعيه سايت فدراسيون، محمد امين سلطاني سنگنورد آينده دار زنجاني قهرمان مسابقات كشوري جام كرامت شده است. اين مسابقات در مشهد برگزار شده است.
تبريك به اين قهرمان كوچك
جاي همه عزيزان خالي، جمعه برخواهم گشت
بدینوسیله اسامی قبولشدگان دوره مربیگری درجه ۳ برف و یخ که در تاریخ ۱۱ الی ۱۵ شهریورماه سال ۹۲ در استان اردبیل
ـ منطقه یخچال شمالی سبلان برگزار شد، به شرح زیر اعلام میشود؛
۱. معبود توحیدینژاد
۲. سیدمجید کیخسروی
۳. عباس محمدی
۴. محمدرضا حیدری
۵. سارا آنجفی
۶. سمیرا اسماعیلزاده
اين موفقيت رو به خودت و به همه زنجاني ها تبريك ميگم
اين مسير بعدها به نام كتيبه اي يا ايران 1330 معروف شد. ديواره شاخك از آن روز بارها در تابستان صعود شده است. در زمستان اما فقط دو بار صعود شده كه آخرينش 12 سال پيش طي صعود سراسري نفرات منتخب فدراسيون به سرپرستي حسن جواهر پور بوده است.
حدود يك ماه پيش وقتي «اين حرف هاي تكراري!» را از برهنمي خواندم با خود گفتم باز هم گزك دست فرصت طلب ها افتاده و باز اين حرف هايي كه اگرچه در محتوا نه ولي در روش و اصول كاملا تكراري و خنده دار. بزرگي مي گويد: تراژدي اي كه تكرار شود كمدي مي شود.
"در بند اول گفته هاي برهمني؛ نامبرده از دغدغه خود (كه احتمالا به عنوان دليل حادثه) نام مي برد و آن جوان بودن تيم است. اين مورد به زعم بنده ناشي از توجه برهمني به ظواهر و غفلت از واقعيات است. احتمالا فروتني اعضاي تيم مانع از بيان تجربياتشان در ۲سال گذشته روي همين مسير و نيز تجربيات شاخصشان در سال گذشته در داخل ايران شده باشد. سال گذشته ي آيدين بزرگي و پويا كيوان در برنامه هايي چون صعود انفرادي به ديواره علمكوه و پيمايش زمستاني خط الراس پسندكوه-خرسان، طوري كوهنوردي داخل را لرزاند كه بسياري از بزرگان و فعالان كوهنوردي را به ستايش آن وا داشت. اينكه پيرمرد كمپهاي ۳ از اين تجربيات بي اطلاع بوده مي تواند نشاني از فاصله وي با دنياي كوهنوردي داخلي در خود داشته باشد. در اينصورت از مردي با موهاي سپيد بعيد است كه در صورت نداشتن اطلاعات كافي به قضاوت بد در مورد شخص يا اشخاصي بپردازد. به نظر اينجانب اتفاقا اين نيروي جواني آنها بود كه باعث شد تا قله رسيده و كمي هم فرود بيايند و چه بسا مي بينيم كه نه خود برهمني قادر به صعود بوده و نه حتي شجاعي و سعدي آنهم از مسير عادي! بنابراين مي توان نيروي جواني به عنوان يكي از مزيات تيم برشمرد كه علي الخصوص با تجربيات شاخص ذكر شده داخلي و خارجي درآميخته و آنها را حتي با بيواكهاي بسيار در ارتفاع به قله رسانده است. چه بسا اگر تيم جوان نبود حتي به قله نمي رسيد!"
شايد به راه بسته هم بايد اميدي بست و رفت...
معني اين يك بيت را كساني مي فهمند كه از زحماتي كه مهدي براي رسيدن به اين برنامه و موفقيت در آن كشيد خبر دارند.
ديواره ویر (Viar) در جنوب سلطانیه و ما بین قيدار و سلطانیه در نزدیکی روستایی به نام "ویک" واقع شده است. سنگ های آهکی به ارتفاع متوسط 50 متر دورا دور قله را احاطه كرده اند. روي اين ديواره كه به دوري نسبي اش از شهرهاي بزرگ فعاليت كمي را شاهده بوده است يك مسير صعود مصنوعي 50 متري كه بيش از 20 سال از گشايش آن توسط گروه توحيد زنجان مي گذرد و يكي دو مسير اسپرت ديگر وجود دارد كه در سال هاي گذشته بازگشايي شده اند.
هفته گذشته 13 نفر از اعضاي انجمن كوهنوردان زنجان در هوايي غافلگير كننده بر فراز دماوند ايستادند، سه تصوير زير از سعيد نبي لو سرپرست اين برنامه است:
شش ماهه نخست امسال انجمن كوهنوردان زنجان هم مثل 4 شش ماهه گذشته با اجرايي موفق در شرف پايان است، 15 برنامه با اجرايي موفق و بعضا فراتر از آنچه در نظر گرفته شده بود با همت و تلاش بسياري از جوانان بي ادعا به پايان رسيده اند تنها يك برنامه باقي مانده
"حکایت رامین شجاعی من رو به یاد جهانگیر خان می اندازد ، می خواهد خودش را به آب و آتش بزند تا واژه هایی نظیر صعود دشوار و .. را به جامعه تزریق کند غافل از آنکه کسی چنین دغدغه ای ندارد ! رامین تلاش می کند به جای پاسخی شتابزده نخست آگاهی عمومی را بالا ببرد سپس گزارش کند در حالی که سطح عمومی معلومات در جامعه ای که نویسنده ندارد (!) بعید است تکانی محسوس بخورد . کوهنوردان ایران کار نو می خواهد اما حاضر نیستن برایش هزینه بپردازند . درست مثل ایرانیان دوران مشروطه ... طبیعی است که عاملان انقلاب را به سوی چوبه ی دار می کشند."
پس از حادثه دلخراش برودپيك به دليل موج احساسات شديد در ميان برخي كه شايد نام برودپيك و كوهنوردي را هم براي اولين بار شنيده بودند به جز يكبار! حتي از نوشتن نظر شخصي ام خودداري كردم اما پس از گذشت روزها اين پست راميار به دلم نشست خواستم بگويم اين حرف دل من هم هست. نه اينكه بروز چنين حوادثي را بستايم و اما معتقدم براي انجام كار بزرگ! بايد روي ديگر سكه اش را نيز پذيرفت.
از سويي اين ميل به طبيعت گردي منطقي به نظر مي رسد به دليلي كه در ابتداي عرايضم كه همان كمك رسانه ها در معرفي طبيعت و طبيعت گردي بود، نياز بيشتر مردم به حضور در طبيعت با ماشيني تر شدن زندگي شهري را نيز اضافه كنيد. اينكه مردم با طبيعت آشنا شوند و وقت خود را در آن بگذرانند امر يست مثبت كه اثرات آن در رفتارهاي شخصي و اجتماعي مردم به وضوح قابل مشاهده خواهد بود اما اين رشد بي رويه حضور در طبيعت اگر مديريت صحيحي نداشته باشد باعث بروز برخي ناهنجاري و اثرات زيانبار خواهد شد. يكي از قوانين بديهي اقتصادي اين است كه وقتي كالايي تقاضا داشته باشد بازار و فروشنده اش نيز خيلي سريع بوجود خواهد آمد. حضور سيل خدمات دهندگان به متقاضيان طبيعت گردي به صورت لجام گسيخته و بدون هيچ كنترل و مديريتي مبين اين نكته است.
در همين زنجاني كه من در آن زندگي مي كنم تا چند سال قبل تعداد گروه هاي كوهنوردي فعال و نيمه فعال دو سه تا بيشتر نبودند اما در همين يكي دوسال اخير اين تعداد رشد زيادي داشته است، گروه هاي مختلفي با نام كوهنوردي تشكيل شده اند در حاليكه تنها نام كوهنوردي را يدك داشتند و به امر تور گرداني در طبيعت مشغول هستند. هر هفته برنامه هاي گلگشت با تعداد شركت كنندگان بالا بدون آموزش و مديريت صحيح و صرفا به قصد درآمدزايي برگزار مي شوند كه باعث تحميل هزينه هاي بسياري به طبيعت، بومي هاي ساكن در آن و آبروي كوهنوردي شده است. بي شك همه توانايي تشخيص كسي كه براي كوهنوردي به منطقه آمده با كسي كه چيزي از كوهنوردي نمي داند و آمده يك روز را خوش بگذراند و برود و چيزي از قوانين كوهنوردي نمي داند را ندارد هر دو لباس مشابهي دارند و كوله به پشت.
در اين وانفساي جيب پر كني حتي قهرمانان شناخته شده هم بيكار ننشسته اند و روش هاي مختلفي براي دركسب درآمد از فروش تجربيات خود ابداع كرده اند. خيل مشتاقان صعود قلل هيماليايي خوراك اين بازار هستند آنجا كه صعود يك هفت هزارمتري (باهر شرايط و هر روش صعودي) افتخار بزرگي به حساب مي آيد بازار مكاره اين وادي نيز داغ است. نام و مقامي كه در دوره خاصي با لابي گري ها و فاميل بازي براي عده اي مهيا شده و شناسنامه كوهنوردي شان (كه بعضا شايسته اش نبوده اند) پر از صعودهاي رنگارنگ شده بدون عبور از هيچ فيلتري مي شوند چراغ بدست راهپيمايي هاي بزرگ به سوي هيماليا كه گاه ديده و شنيده ميشود كه خود اين استاد راهنما اخلاق اوليه يك كوهنورد را هم ندارد و بيچاره كوه آموز تازه از راه رسيده الفباي كوهنوردي را از چه كساني ياد مي گيرد.
تاكيد دوباره من براين است كه تورگرداني و راهنمايي مردم به سوي طبيعت در ازاي دريافت پول اگر به روشي صحيح و با مديريت و آموزش مناسب انجام شود ذاتا مشكلي ندارد و تجارتيست مشروع، اما به شرطي كه به نام گروه كوهنوردي انجام نشود بي شك كوهنوردي رسالتي ست متفاوت و نگاه عموم به كوهنوردي نگاهيست دور از بازار و تجارت ، آلودن دامان كوهنوردي به فن و فنون بازار! به قصد پركردن جيب خود ظلميست به همه آنها كه در اين راه استخوان ساييده اند و آبروي امروز كوهنوردي خود را ذره ذره مهيا كرده اند.
ماهنامه آغ داغ ، نشريه داخلي انجمن كوهنوردان است
جهت دانلود شماره چهارم اين ماهنامه كه مربوط به ماه مرداد است اينجا كليك كنيد
شما هم مثل من غربت جاري در اين عكس را حس مي كنيد؟...
بيس كمپ برودپك - Adam Bielecki