راميار در بخشي از پستي در وبلاگش مي نويسد:

"حکایت رامین شجاعی من رو به یاد جهانگیر خان می اندازد ، می خواهد خودش را به آب و آتش بزند تا واژه هایی نظیر صعود دشوار و .. را به جامعه تزریق کند غافل از آنکه کسی چنین دغدغه ای ندارد ! رامین تلاش می کند به جای پاسخی شتابزده نخست آگاهی عمومی را بالا ببرد سپس گزارش کند در حالی که سطح عمومی معلومات در جامعه ای که نویسنده ندارد (!) بعید است تکانی محسوس بخورد .  کوهنوردان ایران کار نو می خواهد اما حاضر نیستن برایش هزینه بپردازند . درست مثل ایرانیان دوران مشروطه ... طبیعی است که عاملان انقلاب را به سوی چوبه ی دار می کشند."


پس از حادثه دلخراش برودپيك به دليل موج احساسات شديد در ميان برخي كه شايد نام برودپيك و كوهنوردي را هم براي اولين بار شنيده بودند به جز يكبار! حتي از نوشتن نظر شخصي ام خودداري كردم اما پس از گذشت روزها اين پست راميار به دلم نشست خواستم بگويم اين حرف دل من هم هست. نه اينكه بروز چنين حوادثي را بستايم و اما معتقدم براي انجام كار بزرگ! بايد روي ديگر سكه اش را نيز پذيرفت.