چند مي ارزي؟

مي گفت:

وقتي مي خواي قيمت خود را بداني اگر اخلاق داري عدد "1" را بنويس

1

توانايي هاي ديگرت هركدام يك "0" در مقابل آن "1" خواهند بود

10

مثلا اگر توانسته اي تا بالاي آن كوه بروي،  اگر سنت زياد است! يا مدركي گواهينامه اي چيزي داري براي هر كدام يك "0" بايد اضافه كني ...

1000


اما يادت باشد اخلاق كه نداشته باشي صفر هم نمي ارزي...

000

لحظه اي مي آيد...

an gelir
ömrünün hırsızıdır
her ölen pişman ölür
hep yanlış anlaşılmıştır
               hayalleri yasaklanmış

لحظه اي مي آيد...

كه رهزن عمرت مي شود

هر مرده اي پشيمان مي ميرد

همه دانسته هايش دروغ بوده

                 روياهاش ممنوع شده...


قطعه اي از شعر «An Gelir » (لحظه اي خواهد آمد) شاهكار آتيلا ايلهان كه بعد ها احمد كايا

آن را به شكل زيبايي تبديل به آهنگ كرد.

در ادامه مطلب از اين آهنگ زيبا به همراه متن اصلي و ترجمه فارسي اش لذت ببريد

ادامه نوشته

يك قانون من درآوردي و عرق شرمي كه بر پيشاني يك زنجاني نشست!

چيزي نزديك به 80 روز از اتفاق آن روز مي گذرد تا به امروز تصميم نداشتم چيزي در مورد آن بنويسم اما يادآوريِ تصادفي آن اتفاق بد در وبلاگ «ديواره بلند و انگشتان سرمازده» عرق شرمي كه آن روز برپيشاني من و هر زنجاني ديگري نشست را تازه كرد.

امروز شهرام عباس نژاد در مورد نام كافه كوه و جدل هاي اخير حول محور آن مطلبي در وبلاگش منتشر كرده و گريزي نيز به آن اتفاق زده است، بخوانيد:

"...آخرین بار در زنجان برای تشکیل کلاس پیشرفته سنگ از یک مربی رخصت گرفتم اما به قول محسن نامجو :" آخ اگه بارون بزنه " ، مجبور شدم برگردم تهران !..."

سه ماه پيش 5 جوان به قصد گذراندن دوره كارآموزي پيشرفته سنگنوردي از هفت خوان رستم رد شدند و با لطفي كه شهرام عباس نژاد به آنها كرد مقدمات برگزاري اين دوره را در زنجان فراهم كردند. دوره اي كه آخرين بار در زنجان حدود سه سال پيش براي 5 نفر منتخب! و بدون اطلاع رساني قبلي برگزار شده بود.

اما مسئول آموزش هيات كوهنوردي زنجان ارسال مدارك دوره براي فدراسيون را منوط به رخصت دهي! تنها مربي درجه 2 سنگنوردي در زنجان كرده و به قانون من درآوردي اي استناد نمود كه بنابرآن بايستي مربي بومي اجازه دهد كه مربي اي خارج از استان بتواند كلاسي در آن استان برگزار كند.!! 

سرتان را درد نياورم مربي اي كه كلاسش در تهران را كنسل مي كند، با پاي خودش 400 كيلومتر راه آمده تا در قبال دريافت نصف هزينه اين دوره براي 5 نفر كلاس برگزار كند و چندها ميليون تومان وسيله شخصي اش را مستهلك كند تا چند نفر چند تا چيز جديد ياد بگيرند از تنها مربي درجه 2 استان رخصت خواست كه كلاسش را برگزار كند و ايشان هم البته با رويي گشاده پذيرفت اما چون به خلوت رفت آن كار ديگر كرد...!

ايشان در ظاهر اجازه برگزاري دوره را به شهرام عباس نژاد دادند اما در صحبت با مسئول آموزش هيات كوهنوردي گفته بودند كه من راضي نيستم كسي اينجا دوره برگزار كند حتي وقتي كه  براي سفر چند هفته اي در حال ترك كشور باشم!

روز آخر دوره مان در مسير، حسين نظر را ديديم (مسئول صدور احكام فدراسيون كوهنوردي) او هم از شنيدن اين داستان تلخ و قانون من درآوردي! مربيان بومي خنده تلخي كرد و در واقع به حال كوهنوردي اين شهر گريست!

همه اينها اتفاق افتاد اما نه اين 5 نفر دوره را از دست دادند (چون شهرام عباس نژاد علي رغم بي حرمتي اي كه به او شده بود تيم را به بنديخچال برد و با هر مشقتي بود تمام و كمال دوره را برگزار كرد) و نه چيزي از بزرگي هاي او كم شد اين وسط تنها چيز ناراحت كنند همان عرق شرميست كه در اول پستم گفتم و هنوز با يادآوري اين داستان بر پيشاني من و هر زنجاني ديگر مي نشيند.


كدام كافه كوه؟

به اين مطلب وبلاگ كوه نيوز توجه كنيد:


"با توجه به استقبال کاربران از راه اندازی شبکه اجتماعی کافه کوه، این شبکه به سرور داخل کشور منتقل شد. همچنین با ثبت آدرس اینترنتی cafekooh.com هم اینک شما می توانید به راحتی به این شبکه دسترسی داشته باشید."


نام «كافه كوه» در مالكيت معنوي كوهنويسانيست كه پنجشنبه آخر هر ماه گرد هم مي آيند و به دور از فضاي مجازي دور ميزي واقعي مي نشينند و باهم آشنا تر مي شوند.

استفاده از اين نام در حاليكه يكسال از شروع فعاليت آن مي گذرد بي احترامي به همه كافه كوهي ها و كوهنويسان است، خواستم بگويم بر عكس ادعايي كه در پاراگرف بالا كرده ايد ما هيچگاه از جايي كه نامش مسروقه است! استقبال نمي كنيم.

خشت اول گر نهد معمار كج               تا ثريا مي رود ديوار كج

از الطاف بيكران فدراسيون!

بخوانيد بار ديگر از الطاف بيكران فدراسيون....

كوه نيوز به نقل از مهدي قلي پور نوشته است:

"به دلیل کارشکنی های مغرضانه فدراسیون کوهنوردی، در صعود زمستانه نانگاپاربات حضور نخواهم داشت"


براي مهدي قلي پور كوهنورد جسور تبريزي آرزوي موفقيت در صعودهاي بعدي دارم.

كليپ ويدئويي از صحبت هاي مهدي در اين خصوص نيز منتشر شده كه اينجا مي توانيد دانلود كنيد


بلقيس به مثابه يك خوان!

ديروز برنامه صعود به قله بلقيس يا همان (بالقيز) با 13 نفر از اعضاي تيم انجمن برگزار شد.

برنامه اي كه به لطف هوا! و اجراي يك روزهِ برنامه دو روزه، بسيار جدي و چالش برانگيز از آب در آمد. به جرات مي توان گفت جدي ترين برنامه انجمن شش ماهه دوم تا به امروز بود. ظهر روز پنجشنبه 14 دي ماه زنجان را به قصد مجموعه تاريخي تخت سلمان از جاده دندي ترك كرديم.

طبق معمول هرباري كه به اين منطقه مي رويم مورد استقبال دوستان مهربان تكابي قرار گرفتيم و پس از بازديدي كوتاه از «تخت سليمان» به روستاي قراول خانه رفتيم. تا در مدرسه اين روستا مستقر شويم. سعيد محبي و دوستش مثل هميشه ما را شرمنده محبت هاي خود كردند.

ساعتي قبل از طلوع صبح روز جمعه حركت خود را آغاز كرديم و پس از طي مسير طولاني اي كه معمولا در اين فصل دو روزه طي ميشود ساعت 12 به قله رسيديم. روي قله بقاياي معبدي قديمي و چند هزارساله وجود دارد كه تندي باد و سردي هوا مانع از توقف بيش از چند دقيقه ما مي شود.



براي آشنايي بيشتر با اين قله و محوطه تخت سليمان از نوار ابزار سمت چپ وبلاگ يا از اين لينك استفاده كنيد

در ادامه مطلب عكس هاي بيشتري از اين برنامه با توضيحي مختصر از نظرتان خواهد گذشت.

ادامه نوشته

جوان يعني مفري در تاريكي

اولين بار حدود دوسال پيش بود كه هيات كوهنوردي زنجان تصميم گرفت نه فقط به قصد ظاهري سازي بلكه عملا! بخشي از مسئوليت هاي خود را به جوانان بسپارد.

كميته تازه تاسيس غارنوردي كه ابتدا به شهريار بهزاديان پيشنهاد شد و بعد به محسن صنعتي. صنعتي آمد و سكان دار غارنوردي زنجان شد. از تك صعود ماناسلو و اردوهايش كه فاكتور بگيريم همگان به عينه ديدند كه در اين دوسال تنها بخش فعال هيات كوهنوردي زنجان همين كميته غارنوردي اش بود كه با اجراي برنامه هاي اكتشاف و پيمايش هاي مختلف به جمع آوري و متمركز نمودن پتانسيل ها پرداخت و مي توان گفت كارنامه قابل قبولي هم كسب كرد.

حركت مثبت صنعتي از آن جهت اهميت بيشتري دارد كه با اين نتيجه خوب دين خود را به همه جوانان به خوبي ادا كرد به طوري كه هميشه مي توان با تكيه بر فعاليت خوب او ادعا كرد كه اگر جوانان بيايند خواهند توانست.

دومين تجربه موفق اعتماد به جوانان مي تواند حسين مقدم باشد. جواني كه با انتخاب به سمت رئيس كميته كوهنوردي كه مي توان آن را موثرترين و مهم ترين كميته هيات كوهنوردي ناميد تحسين ها را متوجه علي گو رئيس اين هيات به سبب جسارت و اعتمادش به جوانان كرد.

چند ماهيست كه مقدم  تلاش براي جلب همكاري گروه ها و كوهنوردان مختلف براي اجراي برنامه هاي مستمر و بزرگ را آغاز كرده است. امسال صعود زمستاني گرده آلمانها در دستور كار اين كميته است پس از سال ها برنامه هاي كوهنوردي به طور منظم و مستمر اجرا مي شود و نفرات تازه نفس وارد چرخه مي شوند هر چند اين فعاليت ها در مقابل  آنچه كه بايد باشد بسيار ناچيز است اما در مقايسه با چند سال سكون و يا در مقايسه با كميته هاي خواب رفته ديگر جاي اميدواري ست.

يادي از صعودي خاطره انگيز

"ساعت 1:15 است كه زير سنگهاي گوگردي قله نشسته ايم و آخرين نفسها را براي رفتن روي قله ذخيره مي كنيم. 1:30 روي قله هستيم و بسيار خوشحال و ناباورانه...


پس از گرفتن چند عكس براي يادگار از لحظه هاي به يادماندني و خوشحال كننده قله و خداحافظي با سياوش و مسعود در حاليكه قطب نما در دست دارم روي كاسه قله به سمت شمال حركت مي كنم.

قبلا شنيده ام بودم كه اين قسمت برنامه نياز به دقت زياد دارد. چون كوچكترين اشتباه در پيدا كردن مسير فرود مساويست با افتادن در يخچال هاي ميان مسيري. مخصوصا يخچال دوبي سل در موازات مسير شمالي كه در چند جا با آن تلاقي هم مي كند و يادم هست در صعود پارسال جبهه شمالي چه مناظر خوفناكي از آن ديده بودم.

با احتياط بسيار كم كم پايين مي روم. نيم ساعتي كه پايين مي روم ديگر مطمئنم كه درست آمده ام چون مي توانم مسير شمالشرقي را در سمت راستم تشخيص دهم كوله سنگين دوبار مجبور به استراحتم مي كند. تا بالاخره در ساعت 4:30 به جانپناه پنج هزاري جبهه شمالي در ارتفاع 4664 متر مي رسم.

دو نفر در جانپناه كه قصد پايين رفتن دارند گويا نتوانسته اند صعود كنند. با چاي داغ و كمي خرما از من پذيرايي مي كنند كه در آن شرايط محبتي غيرقابل جبران بود.رفتنشان را عقب مي اندازند و مي نشينند تا كمي صحبت كنيم.

سعيد براتپور و فرزانه ؟؟؟ . كه پريروز از ناندل بالا آمده بودند و امروز پس از تلاشي 4 ساعته نتوانسته بودند به قله برسند و برگشته بودند و الان هم  قصد پايين رفتن داشتند. انگشتان دست يكي از آنها  كمي سرمازده و كرخت شده بود. پس از كمي صحبت و سعي براي بازگرداندن روحيه از دست رفته شان  با آنها خداحافظي مي كنم و سرگرم تهيه چاي و خوردن تنقلاتي كه براي شام با خود آورده ام مي شوم. هوا سرد است ولي از باد شديد روز خبري نيست. تنها هستم...تنها!

ساعت 6 صبح در حاليكه هواي بيرون بسيار سرد است حركت خويش را به سمت قله آغاز مي كنم كسي نيست كه دلخوش به نفس هايش باشم منم و من. سعي مي كنم روي پاكوب حركت كنم و از مسير خارج نشوم. كوله نسبتا سنگين و سردي هوا چندبار وادار به استراحتم مي كند. بالاخره در ساعت 11:15 به قله مي رسم. پس از 21 ساعت از آخرين باري كه روي اين قله بودم دوباره به قله دماوند رسيده ام.  سه نفر از كوهنوردان تقريبا مسن تهران را روي قله مي بينم كه به قصد صعود سرعتي و يكروزه بالا آمده اند به درخواست من عكسي از من مي گيرند و زود پايين مي روند. بايد خيلي زود پايين بروم سياوش و مسعود آن پايين منتظرم هستند..."


بخشي از گزارش صعود دو جبهه (شمالي و جنوبي) به دماوند (پاييز 88)


ازدواج سعيد براتپور و فرزانه محبي دو دوستي كه در اين برنامه با آنها آشنا شدم و ارتباطي كه ادامه يافت بهانه اي براي يادآوري اين برنامه خاطره انگيز بود براي اين دو عزيز دوست داشتني و همه همنوردانشان در «كلوپ يال» آرزوي موفقيت مي كنم.


گزارش و عكس هاي  اين برنامه را اينجا بخوانيد

بار ديگر...

به مباركباد ِ بازگشت روزهاي خوش...همه باهم انجمن




ايده: پوستري كه براي بازسازي ژاپن بعد از سونامي درست شد.

ركابي روي سومين سكوي دراي تولينگ

كوه نوشت:

" پس از برگزاری دور نهایی اولین دوره رقابت‌های درای‌تولینگ جام فجر، انتخابی مسابقات جهانی روسیه که در مجتمع کوهستانی پلور جریان داشت؛ امروز با مشخص شدن نفرات برتر، پایان یافت.

بر این اساس؛ محمد رضا صفدریان از اصفهان به مقام قهرمانی دست یافت, غلام‌علی برات زاده از تهران(باشگاه‌داوودی) به مقام دوم رسید و داوود رکابی از زنجان در سکوی سوم ایستاد.

این رقابت ها با شرکت 20 ورزشکار از 7 استان طی دو روز برگزار شد."


ستيزي ديگر با تكه قيه سي

7 سال از اولين باري كه براي پيمايش زمستاني خط الراس تكه قيه سي تلاش كردم مي گذرد در اين هفت سال بيش از 10 بار تلاش كرده ام كه تنها يك بار موفق به پيمايش كامل آن در زمستان شده ام. يك ماه بعد براي تمرين برنامه اصلي انجمن كه هرم هاي سبلان است به روي اين خط الراس خواهيم آمد و قصد داريم آن را بار ديگر كامل پيمايش كنيم.

هفته گذشته در يك هواي كاملا بد ستيز ديگري داشتيم بر اين سخت كوه نفس گير. در كنار دوستاني كه قبلا تجربه چنين صعودي را داشتند چند نفر از كوهنوردان كم تجربه نيز حضور داشتند كه بودن در اين شرايط را براي اولين بار تجربه كردند. در ادامه مطلب تصاويري از اين برنامه ببينيد:

ادامه نوشته

Anatoli!

آناتولي بوكريف...(اسطوره كوهنوردي من)

بوکریف برای اولین بار در سال 1989 در قالب تیمی از بهترین کوهنوردان روسیه قدم به هیمالیا گذاشت و 4 قله از قلل کانچن چونگا را صعود نمود.

او در عرض 6 سال در مجموع 21 بار ،7 قله 8000 متری را (هركدام چند بار) صعود نمود و حضورش در هر صعودی به خودی خود باعث افزایش شانس صعود میشد. قدرت بدنی او در صعود ها به حدی بود که به او لقب فوق بشر(super man) داده بودند.

در حادثه سال 1996 در اورست، بوکریف در هوای طوفانی و در حالیکه هیچکس حتی شرپاها و سایر راهنماها حاضر به خروج از چادر ها نبودند در ساعات 2 الی 3 نیمه شب به بعد سه تن از گم شدگان را در حوالی قله جنوبی یافته و به کمپ 4 در ارتفاع 7900 متری انتقال داد (کاری خارق العاده که باعث شد نشان تقدیر و تشکر را از کنگره آمریکا و همچنین نشان درجه یک فداکاری را از جانب کلوپ آلپاین آمریکا دریافت کند) اما با دیدن جسد دوست و کارفرمایش اسکات فیشر دچار چنان دلتنگی شد که تنها با صعود انفرادی سرعتی به لوتسه در یک هفته بعد توانست اندکی آرام گیرد .

در دسامبر 1995 در ماناسلو بعد از اینکه بهمن باعث سقوط او و دو همنوردش شد ( وتنها با هوشیاری بوکریف و استفاده بموقع از کلنگش نجات یافتند) گفته بود:به نظر نمیرسد شانس من از زندگی این همه باشد.مبادا که سهم شانس دیگری را ربوده باشم...

بعد از دو سال اما به نظر میرسید شانس او به پایان رسیده است...

مهمترین صعود های وی به دليل بلند بالا بودن ليست ممكن است از حوصله مطالعه شما خارج باشد اما خواهش مي كنم با دقت نظر تك تك صعودها را با دقت از نظر بگذرانيد تا معني واقعي يك هيماليانورد تمام عيار را درك كنيد صعود هايي كه هر كدامشان يك كار خارق العاده حساب مي شوند

( تمام صعود ها  غیر از یک مورد مشخص شده بدون کپسول اکسیژن صورت گرفته اند)

 1988: اولین تراورس رشته کوه پوبدا تا قلل توپوگرانوف

1989: 15 آوریل: کانچن چونگا 8556 متر ، مسیر جدید

20 آوریل تا 2 می: تراورس 4 قله از قلل کانچن چونگا از یانگ خانگ تا قله مرکزی

1990: فوریه: پوبدا 7439 متر، اولین صعود زمستانی

         می: دائولاگیری 8176 متر، هیئت اعزامی قزاقستان

1993:جولای: k2  تیم آلمان

1994: آوریل: ماکالو 8460 متر رهبر صعود

         می: ماکالو، صعود سرعتی

1995: می: اورست تیغه شمالی رهبر و راهنمای گروه انگلیسی

         اکتبر: دائولاگیری 17 ساعت و 15 دقیقه بهترین زمان

         دسامبر ماناسلو صعود زمستانی

1996: اکتبر: شیشا پانگما 8008 متر قله شمالی صعود انفرادی

         سپتامبر : چوآیو 8201 متر صعود انفرادی از جبهه شمالی

         10 می: اورست از مسیر جنوبی

         17 می: لوتسه صعود سرعتی انفرادی 21 ساعت و 16 دقیقه

1997: آوریل: اورست،رهبر تیم ملی اندونزی ( با!! کپسول اکسیژن)

         می: لوتسه 8516 متر

         4 جولای گاشر بروم ،2 8035 متر ،صعود سرعتی انفرادی 9 ساعت و 30 دقیقه

         7 جولای: برود پیک 8047 متر صعود انفرادی

 

«در کوه ها من آفرینش را جشن میگیرم.در هر صعودی دوباره زاده میشوم...»

                                                                                آناتولی بوکریف


منبع صعودها: ويكي پديا

زمستان!

 

اهالی دل...زمستانتان مبارک!