زمستان گذشته که از سایت های هواشناسی رکب خوردیم و بعد از چند روز تلاش سخت دستمان به قله دماوند از یال سرداغ نرسید تصمیم گرفتم در اولین فرصت سری دوباره به اینجا بزنم و با صعود تابستانه قبل از صعود زمستانه از آن ذهنیت داشته باشم.

تا اگر مثل پارسال به هوای بد و مه غلیظ خوردیم همچنان شانس صعود داشته باشیم.

با مهدی جمالی و مریم نوری صبح چهارشنبه 16 تیر 1395 به سوی پلور حرکت کردیم. و پس از دو ساعتی معطلی و دست مایه بازی نیسان سوار ها شدن به سمت مسیر غربی و سپس ابتدای یال سرداغ حرکت کردیم.

ساعت 6 عصر بود که بالای دشت چمن بن پیاده شدیم. (در یک ساعتی محلی که معمولا نیسان کوهنوردان را بالا می برد امسال سیل بخشی از جاده خاکی را شسته و امکان پیشروی بیشتر نبود).

ارتفاع این دشت 3650 متر است. دشت را به سمت ابتدای یال پیش می رویم و اوایل یال در نقطه ای مناسب که دسترسی به آب دارد چادر می زنیم ارتفاع 4000 متر. قصد داریم فردا صعود کنیم و از مسیر جنوبی پایین برویم. بالای قله زیر مه غلیظ است.

سایه دماوند

صبح هوا بهتر که نشده بد تر هم شده.باد شدید تر شده و مه غلیظ تر. ساعت 7 حرکت می کنیم. سه ساعتی بالا می رویم و به جای چادرها در ارتفاع حدودا 5000 متر می رسیم. هدف این برنامه شناسایی یال و نقاط حساسش برای زمستان و هم هوایی قبل از برنامه علم کوه است. اما با این مه غلیظ چیزی دیده نمی شود که بتوان شناسایی اش کرد. به پیشنهاد مهدی تصمیم می گیریم هرچند هنوز ظهر هم نشده اما همینجا بمانیم و با به تعویق انداختن صعود به فردا به سه هدف مهم برسیم. اول خوابیدن در 5000 متر و یک هم هوایی خوب، دوم ساختن یک دیوار سنگی باد شکن در کنار جای چادر برای استفاده در زمستان و بعد امکان داشتن دید بهتر در روز بعد بابت شناسایی مسیر.

هوا سرد و باد شدیدی حاکم است. دو سه ساعت مشغول آوردن سنگ های بزرگ و کوچک می شویم و اوست مهدی بنا! دیواری به عرض سه و ارتفاع یک متر با پی محکم می سازد بخوبی جلوی هجوم باد بی رحم غربی را می گیرد. با این وجود غیر از بند حمایت های خود چادر با طناب های انفرادی مان برایش اسکلت قطری می زنم که اگر نمی زدم قطعا چادر تابستانه مان طاقت همین باد ضعیف شده را هم نداشت.

 


بعد ازظهری طولانی و شبی سرد را سپری می کنیم و ساعت 7 صبح پس از جمع کردن چادر در هوایی که دیدش نسبت به دیروز بیشتر شده حرکت را آغاز می کنیم.

موارد مهمی از قبیل محل های مناسب برای دور زدن خط الراس های سنگی یال و شیب های یخی و دهلیز پایانی یال به قله دستگیرم می شود. و دو ساعت حرکت ما را به قله می رساند. هوای قله بی نظیر است. غیر قابل وصف!


عیشی به نوش می کنیم و در میان انبوه صعود کنندگان از مسیر جنوبی جای پا برای خود دست و پا می کنیم و از یخچال جنوبی در می رویم.
مسیر بارگاه به قله و اطراف بارگاه شلوغی وحشتناکی حکمفرماست... بیزاری ام از مسیر جنوبی بیشتر می شود...
ساعت بعد از حرکت از قله حوالی دوازده و نیم در پلور هستیم. عجله داریم که به ترافیک روز پایانی چند روز تعطیلی نخوریم.