ساعت 5 صبح روز سه شنبه 10 دي ماه به اتفاق 8 نفر ديگر از دوستان با يك ميني بوس زنجان را ترك ميكنيم.

هدف تيم تلاش روي قله دماوند است از دو مسير جنوبي و شمال شرقي

بعد از ظهر به پلور مي رسيم محمد ژاله رفعتي، سعيد نبي لو، بابك عسگري نژاد و حسين كريمي پياده شده و به قرار گار پلور مي روند تا فردا به سمت مسير جنوبي حركت كنند.

مهدي بيگدلي، بهادر احمدي، ياسر جعفري، مصطفي بيات و من نيز در ابتداي فرعي ناندل در جاده هراز پياده مي شويم و با خوشامدگويي آقاي صالحي كوله هايمان را بار نيسان مي كنيم.

ساعتي از شب گذشته كه در منزل آقاي صالحي هستيم تا شب فرصت كافي براي جمع و جور كردن لوازم و تهيه شام داريم و بعد مي خوابيم.

قبل از اينكه ساعت به 3 صبح برسد بيدار شده ايم و پس از خوردن صبحانه به راه مي افتيم.

جاده خاكي روستا كه تمام مي شود از رودخانه عبور مي كنيم و شيب اولين تپه را بالا مي كشيم برف مي بارد. برف كوبي از همين اول كار شروع مي شود. هوا روشن مي شود اما خبري از ديد كافي نيست بارش برف و مه غليظ ادامه دارد.

پس از عبور از گردنه سر يال را بالا مي كشيم.

 حدود ساعت 3 و نيم بعد از ظهر در حدود ارتفاع 3800 متر زمين را براي برپايي چادر آماده مي كنيم. با بچه ها در مسير جنوبي در ارتباطيم فردا قصد صعود دارند.

 شب بسيار سردي را در چادر پشت سر مي گذاريم به اين اميد كه فردا در پناهگاه خوهيم بود به خواب مي رويم.

صبح پنجشنبه با توجه به اينكه مسير زيادي تا پناهگاه نخواهيم داشت عجله اي نداريم. ساعت 8 از چادر بيرون مي آييم و پس از جمع كردن آن شيب پر برف را ادامه مي دهيم.

 ساعت حدود 14 است كه در پناهگاه تخت فريدون هستيم. 5 نفر بالاتر در حال تلاش روي قله هستند. در پناهگاه كنده شده و ورودي آن كاملا با برف مسدود شده است.


دست به كار مي شويم تا با استفاده از كلنگ و بيل برفي كه همراه داريم برف پناهگاه را بيرون بريزيم ساعتي مشغوليم تا بالاخره معبري به درون پناهگاه باز مي شود.

 قبل از تاريكي كوهنوردان اصفهاني از ادامه تلاش منصرف و بازمي گردند با جرعه اي چاي از آنها پذيرايي مي كنيم.

از مسير جنوبي خبر مي رسد سعيد نبي لو به تنهايي توانسته قله را صعود كنند و دوستان ديگر هركدام به دليلي موفق به صعود نشده اند. با تبريك به سعيد ما نيز به صعود فردا دلگرم مي شويم.

شب سردي را در ارتفاع 4380 متري پناعگاه تخت فريدون مي گذرانيم. ساعت 5 صبح در حاليكه ياسر به دليل درد معده اش نمي تواند  مارا همراهي كند چهار نفره حركت را آغاز مي كنيم. هوا بسيار سرد است و يكي از معدود دفعاتيست كه با كت پر صعود مي كنم.  برعكس آنچه پيش بيني مي كردم غير از يك دو صد متر اول مسير ديگر خبري از برف سفت نيست وتماما برفكوبي و حركت بين سنگ هايي كه ميانشان پر برف است در انتظار ماست. 

سخت ترين قسمت مسير گذر از بام برفيست بخشي يخ بلور و بخشي برف پودري با عمق زياد است كه تلفيقش با باد سرد و شديد غربي صبر و استقامت وافري را مي طلبد تا بتوان ادامه داد.

7 ساعت تلاش ما را به قله مي رساند ساعت 12:10 ظهر روي قله هستيم.

 با يادي از دوستاني كه در يكي دو ماه اخير تلاش و زحمت زيادي را متحمل شدند اما موفق به شركت نشدند عكسي به يادگار مي گيريم. مخصوصا يادي مي كنم از حسين پسر عموي خوبم كه درعين  شايستگي شب قبل از برنامه مشكلي برايش بوجود آمد و نتوانست تيم را همراهي كند.

زماني براي از دست دادن نيست. خيلي سريع مسير آمده را باز مي گرديم و  با احتياط از مسير يخي بام برفي پايين مي آييم. ترس از هواي بدي كه براي بعدازظهر پيش بيني شده باعث مي شود هرگونه استراحت را به پناهگاه موكول كنيم. ساعت 16 با استقبال ياسر به پناهگاه ميرسيم. چايي داغ و سوپي گرم منتظرمان است. با پيشنهاد من و موافقت مهدي قرار مي شود يكي دو ساعتي استراحت كنيم و شبانه دره منتهي به گردنه سر را پايين برويم. خوشبختانه هوا بد نشده و مسير هم خواناست. ساعت 19 از پناهگاه خارج مي شويم و پس از طي مسير پناهگاه تا گردنه سر و كفي قبل از روستا ساعت 1 بامداد به ناندل و منزل آقاي صالحي ميرسيم و پس از استراحتي چند ساعته صبح شنبه با نيسان آقاي صالحي به كنار جاده هراز مي رويم و پس از ملحق شدن به دوستان مسير جنوبي به سمت زنجان حركت مي كنيم.