درای تولینگ
حکایت ما هم شده حکایت اون بنده خدایی که منتظره یه گدا بمیره و بره سریع بشینه جای اون!!!!
اون گدایی پول سیاه می کنه ما گدایی یه روز تعطیلی و مرخصی تا با دوتا دیگه همدرد خودمون به قول معبود خودمونو اسباب خنده خلق الله بکنیم (معبود همیشه میگه: اوغلان اوزون خالقا گولدورمه!!!) و بزنیم بیرون.
بعد از یکی دو جلسه تمرین تو سالن با تبریخ روی گیره های دیواره سالن شش هزار نفری تصمیم گرفتیم روی مسیر طبیعی هم امتحان کنیم.
دیروز تعطیل بود من و حسین مقدم و حسین مهدوی که یکم دیر اومد و بتول قاسمی با سمیه یکتا رفتیم امند تا رو مسیر بهار یکم درای تولینگ بازی کنیم!!!!
دست فرشاد درد نکنه تبریخ های هفت گوهرش رو داد و ما هم بردیم برنامه اول یه مسیر ساده رو همه صعود کردیم و بعد من که چند بار تو سالن این کا رو امتحان کرده بودم همون مسیر رو با تبریخ و کرامپون صعود کردم که خیلی لذت بخش بود.
بعد رفتیم سراغ مسیر بهار تلاش هایی روش انجام دادیم ولی موفق به صعود نشدیم در تابستان این مسیر رو صعود کرده بودم ولی الان با کفش های سنگین و دستکش و سردی هوا مزید برعلت شد تا نتونم صعود کنیم.
بعد یه مسیر دیگر رو کارگاه زدیم و ( سمت چپ هون شکاف) که کمی از مسیر بهار راحت تره و یه کراکس کوچیک سخت آخر مسیر داره صعود کردیم و بعد من با تبریخ و کرامپون شانسمو امتحان کردم که نتیجه تلاش نیم ساعتم شد صعود تا همون کراکس به اضافه دو تا پاندول چند متری!!!!