شما را به خدا کاری بکنید!
مگر به صدای جیرجیری بر نمی خیزید و طومار ها نمی نویسید؟
چه شده که در مرگ دریاچه مان سکوت کرده اید؟
مگر در تغییر نام یک خلیج، سمینارها نمایشگاه ها و جمع آوری امضا به راه نینداختید؟ حال شما را چه می شود که جان دادن این دریاچه را به نظاره نشسته اید؟
این معنی برادری است؟ این معنی هم وطنی است؟ این معنی همان جمله معروفتان است که ما همه برادریم و هم وطن؟ دریغ از کلمه ای که برایش نوشته باشید...
و باز می گویم کاش نام این دریاچه هم فارس بود! آن وقت برایش می نوشتید...آن وقت خشک نمی شد!
این مطلب از رامیار را نیز بخوانید:
دریاچه ی ارومیه بخشی از میراث طبیعی ایران زمین است که جایگاه ویژه ای در اکوسیستم منطقه بر عهده دارد منطقه ای که مربوط به اذربایجان است . اذربایجانی که هر زمان داد اعتراض بر اورد انگ جدایی طلبی و انگ پان ترکیسم بودن خورد . قصه قدیمی که در بلوچستان ، خوزستان ، کردستان نیز به گونه هایی دیگر شاهدش بوده ایم .
قرن قرن محیط زیست و فناوری است و مذهب آیندگان محیط زیست خواهد بود مذهبی نوپا اما مقدس مقدس تر از هرمذهب دیگری ...
روزگار عجیبی است اذربایجان برای مرگ دریاچه اش در سوگ نشسته است و جامعه ی روشنفکر ایرانی در فکرهمبستگی است و از سوی دیگر هر داد اعتراضی را حمل بر افراطی گری قومی می پندارد .
باید عمیقا به حال این جامعه ی مرده تاسف خورد جامعه ای که فقط نوک بینی خود را میبیند . بی اغراق بگویم هرحرکت و همبستگی مدنی در ایران بدون اذربایجان محقق نخواهد شد . بیایید با اذربایجان یکصدا شویم و این افیون بدبینی را معدوم کنیم.
در این بین پارسها به عنوان مرکزیت ایران و پایتخت نشین و حکومت بدست با انهمه امکان رسانه ای و خبری این خبر را بایکوت کرده اند . که نه نشان از اگاهی و روشنفکریشان است بلکه نشان از دیدگاه تیره ، بدبین و نا اگاهی مفرط است . دست ندادن با اقوام ایرانی به معنی نابودی تمامی مطالبات ملی است .
دریاچه ی ارومیه می تواند باعث یک اشتی ملی باشد که همه ی مردمان این سرزمین برای وجود هم لبخند بزنند. بدانید تنها یک گروه خاص از این تفرقه سود میبرند که هیچگاه برای منافع ملی این سرزمین نکوشیده اند .
برادر ترکم در سوگ دریاچه ات خواهیم نشست و تحولات ایران را از دور به نظاره می نشینیم تا ایران روشنفکر بماند بی شمای تجزیه طلب !