جمعه گذشته به اتفاق دوستان فرشاد اسماعیل زاده، حسین کریمی، محمد بنی اسد، سعید رشیدی نوین، محمود خاتمی، جعفر عزیز، مهدی بیگدلی و امین موذنی فرصتی یافتیم تا به گلجیک برویم و این فرصتی ویژه بود برای من تا برای اولین بار غار گلجیک را ببینم و کلا برای اولین بار غارنوردی کرده باشم. از آنجایی که هیچگاه علاقه ای به غارنوردی نداشتم تا به آن روز در هیچ برنامه ی غارنوردی ای شرکت نکرده بودم هرچند این برنامه بسیار لذت بخش و لمس زیبایی های غار تجربه ای نوین بود ولی همان یکبار هم مارا بس.

حدود ۹:۳۰ صبح بود که وارد غار شدیم. این غار، غاری نیست که نیاز به استفاده از ابزار  زیاد باشد و از معدود چاهک هایش را با نصب طناب ثابت می توان فرود آمد. محمود خاتمی

 

حسین کریمی

 

خفاشی که در خفا آرمیده بود و از عکس گرفتن های ما نرنجید و همچنان خوابید.

 

کمی از ظهر گذشته بود که آخرین عکس یادگاری را گرفتیم و از غار خارج شدیم. چند نفری از دوستان که مدام دلشان هوای سنگ می کرد بهانه گیری می کردند و بالاخره زودتر از غار خارج شدند. هیجان خوبی بود مخصوصا قسمت سکوتش وقتی که چراغ ها را خاموش کردیم و موسیقی پشت زمینه چک چک اکو گرفته ملون قطرات آب بود.

 

از دهانه غار گذر کردیم و از زیر مسیر یاد گذشتیم و کنار آن شهریار و بقیه دوستان را دیدیم که در حال تلاش روی مسیر خود بودند. به تکه قیه سی نیز سلامی گفتیم و زیر مسیر طراحان برای ناهار اتراق کردیم.

 

دورنمای زیبای تیغه تکه قیه سی هم با ما بود.

 

تلاش روی مسیرهای طراحان و برف شروع شد و تا نزدیکی های عصرادامه داشت.

 

و عکس خداحافظی