دیروز در برنامه ای که 2 بار کنسل و تغییر یافت بالاخره مقصدمان شد همدم بی برنامگی هایمان یعنی آیی قیه سی.

دوشاخ و سندان به دلایلی کنسل شدند، گلجیک هم. تا بالاخره جنگ اول کردیم قبل از صلح آخر بین دوستان تا آیی قیه سی باز همدممان باشد در این جمعه سوت و کور.

مسیر های کم برف و اغلب بی برف و غم آور این فصل را از سمبله تا آیی قیه سی رفتیم و غصه خوردیم. به هر حال دلمان را خوش کردیم به معدود کوهنوردانی که هر چند با وسایل و لوازم اندک و گاه غیرمتعارف به منطقه آمده بودند ولی آمده بودند.




اینجا عکاسخانه "آشاقی بازار" نیست و ما هم ژست عکس نگرفته ایم. حین عکاسی مهدی حواسمان به چند نفری است که با سرو صدا از مسیر دیگر در حال پایین رفتن بودند.




شروع کردیم به تلاش روی مسیر نرمال کلاهک و پا به رکاب 





تفاوت داشت با برنامه های پیش به دلیل سردی هوا و نیاز به کار کردن با دستکش و کت پر




دور نمای دوشاخ و برف نحیفی که رمقی برای زمستان بودن ندارد. زمستانی که تنها در تقویم می بینیمش حتی سرما هم سرمای زمستان نیست. و ماییم و غمی در دل ببار ای برف هر سال ببار



قبل از تاریکی هوا سعی می کنیم دستی هم به مسیر بکر مانده "یاعلی" بزنیم. می دانستم محسن صنعتی عزیز این اواخر دستی به سرو روی مسیر کشیده و ایمنش کرده. برای اولین بار تلاشی انجام می شود هرچند وقت گیر است ولی خوب پیش می رود. بین میانی  سوم و چهارم فاصله بسیار است و به دلیل نبودن تعادل گرفتنش مشکل. تا اینکه بالاخره انجام می شود تا آخر مسیر می رویم. نمی دانم اشکال کار در این است که اولین تلاشمان روی این مسیر است و ما نا آشنا و یا واقعا بین این دومیانی فاصله زیاد است. چنین فاصله اتی در مسیر نرمال هم هست ولی گیره خوبی هم برای تعادل پا و هم برای گرفتن دست وجود دارد و به هرحال کار راحت تر.




و آخر سر برگشت ما و بغض نترکیده هوا و پایان جمعه ای آرام و سوت و کور