اين مصاحبه در شماره 27 ماهنامه بايرام چاپ شده است.


باعرض سلام و تشكراز شما بخاطر وقتي كه در اختيار ما قرار داديد.

لطفا خود را معرفي كنيد.

محمد ميربها هستم حدودا از سالهاي 68 و 69 كوهنوردي مي كنم.

نام محمد ميربها همواره با اولين صعود زنجانيها به ديواره علم كوه همراه است. در مورد آن صعود بگوييد (مورد سوال: زمان و چگونگي)

سالهاي اول ورود من به عرصه بود و بيشتر سنگنوردي مي كرديم. آن روزها آقاي نجاريان مربي ما بودند. ايشان كلاسهاي كارآموزي برپا كردند و من هم توسط آقاي مهندس ببري به اين كلاسها معرفي شدم. آقاي صديقيان هم از مربيان ما بودند و به آموزش مي پرداختند و بسيار به ما كمك كردند. اين عزيزان ما را تشويق به كار و تمرين كردند و به بالاخره به سمت ديواره علم كوه سوق دادند. هنوز كسي از زنجان ديواره علم را صعود نكرده بود. دو سه نفر ديگر از دوستان بودند كه هرروز با همين انگيزه تمرين ميكرديم. پس از 6 ماه تمرين موعد اين صعود رسيد. تيرماه بود. با آقايان مجيد عمادي سيد علي هاشميان، آقاي حميد صديقيان و آقاي نجاريان به منطقه رفتيم تا كار را آغاز كنيم. روز اول گرده آلمانها را صعود كرديم تا هم هوايي هم انجام شود. روز دوم به قصد ديواره كار را از مسير فرانسوي ها شروع كرديم.با كوهنوردي از بروجرد هم هماهنگ كرده بوديم و من با ايشان همطناب شدم.  آقاي هاشميان و آقاي عمادي هم يك كرده شدند. به هر حال پس از تلاش فراوان توانستيم ديواره را صعود كنيم و تا شب به قله برسيم. ولي چون دوستانمان كمي عقب مانده بودند به اجبار شب را در پناهگاه زير قله مانديم و فردا برگشتيم. آن روز روز خيلي خوبي براي من بود. خيلي خوشحال بودم اين خوشحالي نه فقط براي خودم بلكه براي شهرم نيز بود. به هرحال اولين بار بود كه از زنجان كسي ديواره را صعود مي كرد.

زنجاني ها در آن روزها در مورد كارهاي فني اينچنيني در چه سطحي بودند؟ خود شما به عنوان نماينده زنجان چقدر با سطح صعود يك ديواره بلند فاصله داشتيد؟

سطح ما خوب بود. و اين مديون تمرينات زياد ما بود. البته آقاي نجاريان هم كاملا به ما گفته بودند كه چكار بايد بكنيم. يعني اينكه بايد براي صعود ديواره علم كوه در چه سطحي باشيم. كار من به شخصه در صعود ديواره در آن دوران خوب بود. همطناب بروجردي ام هم كارش خوب بود. ولي كرده ديگر به دليل تمرينات كمترشان كمي ضعيف تر بودند. البته سطح بچه ها امروز خيلي بالاتر رفته. يعني گاهي كه در باشگاه يا در صعودهاي طبيعي جوانان را مي بينم سطح بالايي دارند و ديواره علم را براحتي مي توانند صعود كنند. در زمان ما به دليل كمبودن امكانات  و ابزار سطح ما هم پايين بود ولي امروزه وضع فرق كرده است.

اين صعود انگيزه و تلاش بالايي مي خواهد اين انگيزه از كجا مي آمد؟

عشق. اين همه انگيزه را عشق به آدم مي دهد. من عشق و علاقه خاصي به سنگنوردي دارم. انسان بدون عشق در هيچ كاري پيشرفت نمي كند. اين عشق فرد را به طرف تمرين و تلاش مي كشد و او را وادار به تحمل سختي ها مي كند. البته سن هم مسئله است. ما آن موقع مجرد بوديم كارمان هم دنگ و فنگ امروز را نداشت و هميشه وقت براي تمرين و تلاش داشتيم. ولي الان واقعا فرصت تمرين ندارم. مشكلات بزرگتر شده اند صاحب خانواده شده ام. به نظر من اوج دوران سنگنوردي و كوهنوردي بين 15 سالگي تا 30 سالگيست.

شما در آن صعود چند سال داشتيد؟

20 سال

چرا الان اين انگيزه در بين جوانان نيست؟

ببينيد امروز نفر براي كار، بيشتر از آن روزهاست. در زمان ما شايد در كل زنجان فقط 10 نفر سنگنورد داشتيم. البته منظورم آنهاييست كه واقعا كار مي كردند و گرنه 30-40 نفري بودند كه هراز گاهي براي فعاليت مي آمدند. ولي فعالانش بيش از 10 نفر نبودند. الان مي بينيم كه بچه ها خيلي زيادند. وقتي باشگاه مي روم مي بينم كه تعداد زيادي هستند كه تمرينات خوب و سطح بالايي هم دارند ولي متاسفانه چيزي كه در آنها نيست همان انگيزه است. كه فكر مي كنم باز هم دليل آن مشكلات عديده ايست كه گريبانگير آنهاست. زمان ما مشكلات كم بود و تمركز روي ورزشمان بيشتر. ولي الان جوانان درگير كارو درس و آينده و زندگي هستند ما هم بوديم ولي راحت تر بود و اين همه دغدغه نداشتيم. البته بحث هزينه را هم نبايد فراموش كرد. مشكل هزينه هميشه با اين ورزشها عجين است. ما وسايلي كه لازم داشتيم و مي خريديم يك صندلي صعود بود و يك كفش سنگ و يك حلقه طناب كه آن را هم دسته جمعي مي خريديم. ولي امروزه با پيشرفت همه چيز شما هم بايد پيشرفت بكنيد. بايد وسايل جديدتر ايمن تر بخريد كه مستلزم هزينه بسيار بالاييست. به طور مثال اگر يك سنگنورد امروز بخواهد وسايل كاملي بخرد و شروع به فعاليت كند حداقل 2 ميليون لازم دارد كه يك دانشجو يا جوان معمولي چطورتوانايي آن را خواهد داشت.

از آن روزها بگوييد در آن روزها چه كساني در زنجان فعال تر بودند؟

خدابيامرز شهريار بود آقاي عمادي آقاي هاشميان آقاي جليل صديقيان. سيد حميد هم كه مربي ما بود و آموزش مي داد و همينطور آقاي نجاريان.  ما امكانات تمريني خيلي كمي داشتيم. فقط يك سالن امجديه بود كه يك ديواره شش متري داشت و گيره هايش هم همگي سنگهاي طبيعي اي بود كه خودمان درست كرده بوديم. بيشتر اوقات هم زير پل هاي قديمي جاده بيجار براي تمرين مي رفتيم از پستي و بلندي هاي طبيعي آن به عنوان ديواره تمريني استفاده مي كرديم. روي ديواره وير كارهايي انجام داديم همچنين در شارشار كه بچه ها چند مسيرخوب زده بودند كه  الان زير آب رفته است. به طور كلي امكانات و شرايط خوب نبود ولي در عوض فوق العاده با انگيزه بوديم و تصميم گرفته بوديم اين كار را انجام دهيم كه خوشبختانه موفق شديم.

چرا صعود هاي امروز زنجان يا بهتر است بگوييم بيشتر نقاط ايران منتهي به سالي يك صعود تكراري به دماوند ختم مي شود ديگر خبري از كارهاي نو نيست؟

همانطور كه گفتم زمان ما هزينه ها پايين بود، مشكلات كمتر بود و انگيزه ها هم بالا بود. همچنين علاقه زيادي كه آن روزها ما داشتيم را امروز جوانها ندارند. مشكلات هم كه كم نيستند شما تصور بكنيد يك صعود دماوند معمولي 30-40 هزارتومان هزينه بر ميدارد كه اين براي جوان محصل، جوان دانشجو يا بيكار سنگين است. كسي هم نيست كه از آنها حمايت كند. مثلا تربيت بدني مي تواند براي كارهاي نو و ارزشمند ارزش قائل شود و آنها را ساپورت مالي كند. همين انگيزه اي مي شود تا علاقمندان دور هم جمع شوند و برنامه هاي خوبي اجرا كنند. من به شخصه دراين مورد با مسئولان هيات كوهنوردي هم صحبت كرده ام. و ايشان هم به اين مشكلات كاملا واقف هستند.

به نظر شما اين سكون و كم تحولي كوهنوردي شهر ناشي از چيست؟ و چطور مي توان حلش كرد؟ (به هر حال در زمان فعاليت شما صحنه رقابتي تر بود و افراد زيادي بودند كه به كارهاي فني خوب و صعودهاي به ياد ماندني و جديد مي پرداختند ولي امروز اينطور نيست)

البته امروز هم كارهايي انجام ميشود. ولي به خاطر پراكندگي به چشم نمي آيد. آن موقع ما يك تيم بوديم. فعالان زنجان همگي باهم كار مي كرديم زنجان يك هيات بود و همه بصورت يك تيم واحدباهم برنامه اجرا مي كرديم و اين باعث مي شد برنامه ها ديده مي شد. الان كوهنوردان تعدادشان بالا رفته ولي پراكنده شده اند. من دورا دور مي بينيم كه نفرات كمي دور هم جمع مي شوند و گروه تشكيل مي دهند و كارهاي خوبي هم انجام مي دهند ولي چون انعكاس پيدا نمي كند به چشم هم نمي آيد. به اين پراكندگي  هم فقط هيات مي تواند تمركز بدهد. هيات بايستي گروه ها را جمع كند تمركز ببخشد و فعاليت ها را انعكاس دهد بطور مثال گروه خود ما برنامه هايي خوبي اجرا مي كند ولي به دليل عدم انعكاس و رسانه اي نشدن آن كسي از كم و كيف برنامه ها اطلاع پيدا نمي كند و برنامه در داخل گروه مي ماند

يعني فكر مي كنيد برنامه هايي كه اجرا ميشود  بايد رسانه اي شوند؟

بله دقيقا

 از مشكلات گفتيم. از نقاط قوت هم بگوييد فكر مي كنيد ما چه مزايا و برتري هاي در كوهنوردي شهر مي بينيد؟

اولا كه كلا ما كوهنوردان قدري داريم. و اين بخاطر طبيعت كوهستاني شهرماست. البته اين محدود به آنجاست كه ما ارتفاع بالاي 3000 نداريم شما تصور كنيد اگر چند قله بالاي 4000 مثل شهرهاي ديگر داشتيم چقدر اوضاع فرق مي كرد. همين توچال تهران را ببينيد چقدر موجب ترويج كوهنوردي در ميان عامه مردم مي شود. كلا ما از لحاظ كوه هاي بلند و مناطق سنگنوردي نزديك به شهر فقير هستيم.

شما هم اكنون در گروه اورست فعاليت مي كنيد؟ براي كساني كه اين گروه را نمي شناسند بگوييد:

11 سال پيش گروه اورست زنجان تشكيل شد.با 5-6 نفراز فعالان عرصه كوهنوردي زنجان. آقاي حسن نجاريان، مرحوم حامد مترجمي، ناصر غلامي، آقاي عسگر نژاد جمع شديم و تصميم گرفتيم اين گروه را تشكيل دهيم و برايش اساسنامه نوشتيم و از آن روز هم تا به امروز فعاليت كرده ايم اوايل برنامه هاي بهتر و بزرگتري اجرا مي كرديم سالي حداقل يك صعود بلند خوب انجام مي داديم الان برنامه هاي بزرگ كم شده ولي در عوض اعضاي گروه بيشتر شده اند در حدود 100 نفرعضو داريم. با اين وجود باز هم از اين 100 نفر عده كمي هستند كه مدام در برنامه ها شركت مي كنند. برنامه ها با حداكثر 15 تا  20نفر از اين تعداد برگزار مي شود كه دليلش بازبرمي گردد به همان مسائلي كه عنوان شد. در خدمت كوهنوردان آزاد هم هستيم و عضو هم مي پذيريم. روال به اين صورت است كه فرد ابتدا در جلسات گروه شركت مي كند سپس در چند برنامه به صورت آزمايشي فعاليت مي كند و بعد اگر از گروه خوشش بياد و گروه ازايشان خوششان بيايد فرد وارد گروه مي شود.

برنامه طولاني مدت براي گروه در نظر گرفته ايد؟ براي سالهاي آينده؟

نه فعلا. چون نه نفرش را داريم و نه هزينه اش را ولي اعلام مي كنم كه اگر هزينه اش فراهم شود يعني حمايت مالي شويم حتما نفرات شايسته اي را مي توان در نظر گرفت.

برنامه شما براي كوهنوردي شهر چيست؟ آيا اصلا براي شهر برنامه اي داريد يا صرفا داخل گروه كار مي كنيد؟

اصلا انگيزه ما از فعاليت در گروه تلاش براي پيشبرد سطح كوهنوردي شهر است. زير لواي اين گروه  قرار گرفته ايم تا مسائل با برنامه و صحيح پيش برود وگرنه همه تلاشهايمان در جهت بهبود وضع كوهنوردي شهر است. حركتهايي هم انجام شده. چندبار هيات دعوت كرده يا ما رفته ايم و درمورد مسائل صحبت شده ولي متاسفانه هيچوقت با ثمر نرسيده است. ببينيد با اينكه افراد همه كوهنورد هستند همه در اين شهر فعاليت مي كنند ولي باهم هماهنگ نمي شوند.دليلش را نمي دانم ولي آنچه ديده مي شود اين است كه كوهنوردان در كنار هم نمي توانند قرار بگيرند. يك حالت رقابتي پيش آمده و كار را خراب كرده است. قبل از اينكه پاي مسابقات پيش بيايد اوضاع بهتر بود ولي از وقتي كه مسابقات مخصوصا سنگنوردي آمد اوضاع رقابتي و اينگونه شد.

سالهاي گذشته ودر زمان فعاليت شما هم جو رقابتي بود ولي همه باهم مي رفتند پاي ديواره اي و به تمرين مي پرداختند ؟

ببينيد ما آن موقع همگي زير سايه يك مربي يا يك رهبر جمع مي شديم و اين مربي و به قولي بزرگ جمع ما را كنار هم نگه مي داشت. امروز جاي خالي يك چنين شخصي شديدا در كوهنوردي شهر احساس مي شود. متاسفانه مربي آكادميك هم خيلي كم داريم. امروزه همه چيز با تكنيك و علم پيشرفت مي كند كوهنوردي هم از اين قاعده مستثنا نيست كوهنوردي شهر اگه بخواهد پيشرفت كند بايد مربي بروز داشته باشد كه ما در اين مورد واقعا فقير هستيم. همه برنامه هايمان با اصول 20 سال پيش است و وقت آن است كه اين تجربه ها كنار بروند و كارهاي جديدتر و تكنيكي تر شود. البته پس از مدت ها هيات از امسال فعال تر شده است و كلاسهاي هرچند جسته و گريخته اي برگزار مي كند و اين خيلي خوب است. همين باعث جمع شدن كوهنوردان دور يك محور مي شود. براي مثال از من انتظار مي رود كه به جوانان آموزش دهم البته اين كار را مي كنم ولي من يك مربي نيستم و بايد يك مربي اين كار را انجام دهد.

دريكي دوسال اخير فعاليت هايي در خصوص هيماليانوردي صورت گرفت در اين مورد نظرتان چيست؟

همانطور كه مستحضريد لازمه هيماليانوردي هزينه و وجود افراد شايسته است. ما نفرش را داريم اگر بخواهيم دراين مورد كارهايي انجام دهيم  بايد هزينه را هم فراهم كنيم. ما بچه هاي خوب و قدري در اين زمينه داريم ولي به دليل هزينه بالاي كار كنار كشيده اند. با اينكه برخي از هزينه ها از اين طرف و آن طرف گرفته مي شود ولي به هرحال يك شخص براي اعزام به صعود برون مرزي حداقل بايد 2-3 ميليون را خرج كند كه در توان همه نيست. و اگر كاملا از طرف تربيت بدني يا دولت ساپورت شوند بي شك مي توان كارهايي به مراتب بهتر و جامع تر انجام داد. به طور مثال صعود سال گذشته به موستاق آتا با اينكه براي خود ورزشكاران هزينه گزافي داشت ولي با كمكي كه از طرف ارگانها و تربيت بدني به اين تيم شد توانستند اين كار بزرگ را انجام دهند. استقبال خوبي هم از ايشان شد ولي كافي نبود. در حال حاضر هم كه اردوهاي انتخابي برگزار مي شود تا در سال جاري يك صعود 8000 متري براي استان برگزار شود. من زياد از كم و كيف نفرات باخبر نيستم و در اردوها هم نبودم ولي چند نفر را كه ميشناسم وضعيتشان بد نيست. و اميدوارم موفق شوند

سخن پاياني

از جوانان مي خوام با انگيزه و تلاش كوهنوردي كنند چون واقعا ورزش مادريست . و اينكه مواظب طبيعت باشند و از آن مراقبت كنند. از مسئولان مخصوصا تربيت بدني خواهش دارم كه به كوهنوردي با ديد ديگري نگاه كنند و به آن بيشتر بها دهند. كارهايي كه انجام شده كافي نيست و بايد بيشتر به آن پرداخته شود. شهرهاي ديگر در اين مورد بهتر هستند و تربيت بدني بيشتر حمايت مي كند. اينجا همه برنامه ها با هزينه هاي خود كوهنوردان اجرا مي شود كه همين عامليست براي مهجور ماندن آن و اينكه وقتي شخص هزينه را خودش پرداخت كند ترجيح مي دهد برنامه هاي شخصي براي خود اجرا كند و وارد برنامه هاي سازمان يافته نشود. سخن ديگري ندارم با تشكر از شما.