یک عوام فریبی ناشیانه
گاه دیده می شود بین مردم جامعه و کسانی که در اطرافمان می بینیم باور هایی وجود دارد که بیشتر خرافه هستند ولی همیشه مورد تردید. یکی از این موارد که بی شک همه شنیده اید این است که گفته می شود " سر بیگناه تا پای دار هم برود بالای دار نمی رود" یا اینکه اگر چیزی را به کسی که لایقش نیست بدهند خیرش را نمی بیند و از این دست صحبت ها. با اینکه قبول صحت این مفاهیم برایم ناممکن بوده ولی گاه دیده شده که اتفاقاتی در تایید این گفته ها رخ می دهد که شک برانگیز است.
چندی پیش مطلبی در این وبلاگ درج شد با عنوان "رويه غير منطقي فدراسيون كوهنوردي" که در آن رویه معمول فدراسیون برای انتخاب اعضای تیم ملی در اردوها به نقد کشیده شد. در آن مطلب انتخاب های تیم اعزامی به تیلیچوپیک در سال ۸۷ را یادآور شدم که منطق فدراسیون در خط زدن من و سه نفردیگر از منتخبان اردوها این بود که از هر استان یک نفر باید اعزام شود تا به همه استانها سهمیه برسد و استان های بیشتری در این صعود ملی سهیم شوند. ولی در مورد انتخاب هایی که برای صعود امسال دائولاگیری صورت گرفت دیدیم برحسب مقتضیات زمان!! منطق عنوان شده قبلی به فراموشی سپرده شد و ۵ نفر از ۸ نفر انتخابی از استان تهران بودند و سه نفر باقی از بقیه کل ایران!!! نکته جالب در مورد این انتخاب نوع اعلام اسامی از طرف فدراسیون بود که همه نفرات را با اسم استان ولی ۲ نفر را با نام شهرشان (کرج) درج کرده بود تا این تعدد و تکثر نام تهران به اصطلاح زیادی تو چشم نباشد و در واقع با یک عوام فریبی ناشیانه و بیشتر بچه گانه سعی در پنهان کردن این واقعیت تلخ داشت. از اینها که بگذریم و اگر بخواهیم در مورد همان باورهای خرافه ای بیشتر فکر کنیم می بینیم که ۵ نفر انتخابی (یا شاید انتصابی) از تهران هیچکدام قله را صعود نکردند. و نمی دانم دلیل این امر را در کجا بایستی جستجو کرد. شما هم دچار تردید شدید؟؟؟