امروز صبح طبق روال هميشه با خواهرم از خونه اومديم بيرون تا اون بره مدرسه ش و من اداره. سر خيابون كه رسيديم ديدم اتوبوسي كه هر روز باهاش تا چهارراه سعدي مي ريم حركت كرد و ما جا مونديم. براي رفتن به نزديك ترين جايي كه بشه اين وقت صبح تاكسي گير آورد 10 دقيقه بايد پياده رفت كه كلي ديرمون مي شد. براي همين هر روز زمان رو تنظيم مي كنم تا به اين اتوبوس برسم. ديدم خواهرم يه آهي كشيد وناراحت شد كه اتوبوس رو ازدست داده.

همونجا بهش گفتم تو زندگي گاهي آمال و آرزو هاي آدم مثل همين اتوبوس جلو چشماي آدم از دست مي ره و تو تنها كاري كه از دستت بر ميآد اينه كه فقط رفتنشونو نگاه كني. البته من فكر مي كنم مي شه موقع نگاه كردن يه لبخندي هم زد و به نقشه B فكر كرد. در همين حين داشتم به اين فكر مي كردم كه چطور زودتر يه تاكسي گير بيارم.

اين اتفاقات صبح باعث شد تا امروز فكرم درگير كاراي اخيرم بشه. اردوي دوم تيم ملي رو از دست دادم بخاطر اينكه به دليل مرخصي هاي بيش از حدم در آستانه اخراج از اداره هستم و گرفتن مرخصي حتي يه روزش جزو كاراي غيرممكن شده. داشتم همه سعي و تلاشمو مي كردم تا حداقل اردوي دوم زنجان رو بتونم برم. يه قول هايي هم از جناب رييس گرفته بودم ولي ديروز تيرخلاص رو زد و گفت نمي تونه بهم مرخصي بده و از اين بابت متاسفه!!!

شدت ناراحتيم در اون لحظه رو  نمي تونم توصيف كنم با اينكه به خودم قبولونده بودم كه اگه اردوها رو برم و انتخاب هم بشم نمي تونم برنامه اصلي رو برم و بايد براي گرفتن مرخصي 70-80 روزه قيد كارم رو بزنم ولي باز خيلي دوست داشتم پيش بچه ها بودم و براي اينكه زندگيم هنوز جريان داشته باشه درگير اردوها باشم. چيزي كه منو به چالش مي كشه و به حركت وادار مي كنه. ولي گويا يكي بايد حرفهايي كه صبح براي خواهرم مي گفتم رو بياد و به خودم بگه...

به قول عزيزي من ماشين بنز رو هم دوست دارم ولي خب نمي تونم داشته باشم اين ناراحتي نداره ولي كاش همون عزيز بدونه بنز تو رو نمي دونم ولي اين مورد من خيلي ناراحتي داره حتي نميشه تصور كرد چقدر....

دلم براي كوه تنگه و اين آهنگ «آراز ائلسس» به نام «قارداشيم داغلار»، (برادرم كوهستان) عجيب به دلم مي شينه متن آهنگ رو اين پايين مي ذارم.

Bir zamanlar Səfa sürüb gəzirdim

Onda sənidin mənim qardaşım ...........dağlar

Nə zaman ki yaği duşman gələndə

Haçan haçan yaği duşman gələndə

Səndə çox olurdu savaşım ..................dağlar

Köroğluyam gəzdigimi tapardim

Qayalar başında qalar yatardım

Ağ süfradan əmlik quzu qapardım

Yeyib qurtlarinla ulaşım ......................dağlar

روزگاري با عشق و صفا در تو مي گشتم

آن روزها تنها برادرم تو بودي........................اي كوهستان

زماني كه دشمن بدكين  مي آمد

هنگامي كه آن دشمن بدكين مي رسيد

در آغوش توجنگ ها كردم ..........................اي كوهستان

فرزند اين خاكم و هرچه پي اش باشم ازآن من است

از همين است كه شب ها نيز بربلنداي صخره ها مي خوابم

از سفره سفيد لقمه مي گزينم  و

همانجا با گرگ هايت زوزه مي كشم......اي كوهستان

 

براي دانلود اين آهنگ اينجا كليك راست كرده و گزينه save target as را بزنيد.

araz elsəs