شايد به راه بسته هم بايد اميدي بست و رفت

پروانه پشت پيله اش حس كرد راهي هست و رفت

شايد به راه بسته هم بايد اميدي بست و رفت...

معني اين يك بيت را كساني مي فهمند كه از زحماتي كه مهدي براي رسيدن به اين برنامه و موفقيت در آن كشيد خبر دارند.



مهدي بيگدلي كوهنورد 22 ساله و هم طناب صبور من كه با سماجت و پشتكاري مثال زدني همه سدها را شكست تا به هدفش برسد. اين پرچم وقتي پس از صعود ديواره علم كوه روي قله باز شد ارادت قلبي من را به اين تلاش ستودني برانگيخت.

ديواره وير

ديواره ویر (Viar) در  جنوب سلطانیه و ما بین قيدار و سلطانیه در نزدیکی روستایی به نام "ویک" واقع شده است.  سنگ های آهکی به ارتفاع متوسط 50 متر دورا دور قله را احاطه كرده اند. روي اين ديواره كه به دوري نسبي اش از شهرهاي بزرگ فعاليت كمي را شاهده بوده است يك مسير صعود مصنوعي 50 متري كه بيش از 20 سال از گشايش آن توسط گروه توحيد زنجان مي گذرد و يكي دو مسير اسپرت ديگر وجود دارد كه در سال هاي گذشته بازگشايي شده اند.

صعود زمستانه شهريور ماهه به دماوند!

هفته گذشته 13 نفر از اعضاي انجمن كوهنوردان زنجان در هوايي غافلگير كننده بر فراز دماوند ايستادند، سه تصوير زير از سعيد نبي لو سرپرست اين برنامه است:

يكي ديگه...

به نقل از سايت انجمن كوهنوردان زنجان:

شش ماهه نخست امسال انجمن كوهنوردان زنجان هم مثل 4 شش ماهه گذشته با اجرايي موفق در شرف پايان است، 15 برنامه با اجرايي موفق و بعضا فراتر از آنچه در نظر گرفته شده بود با همت و تلاش بسياري از جوانان بي ادعا به پايان رسيده اند تنها يك برنامه باقي مانده


اين حرف دل من هم هست

راميار در بخشي از پستي در وبلاگش مي نويسد:

"حکایت رامین شجاعی من رو به یاد جهانگیر خان می اندازد ، می خواهد خودش را به آب و آتش بزند تا واژه هایی نظیر صعود دشوار و .. را به جامعه تزریق کند غافل از آنکه کسی چنین دغدغه ای ندارد ! رامین تلاش می کند به جای پاسخی شتابزده نخست آگاهی عمومی را بالا ببرد سپس گزارش کند در حالی که سطح عمومی معلومات در جامعه ای که نویسنده ندارد (!) بعید است تکانی محسوس بخورد .  کوهنوردان ایران کار نو می خواهد اما حاضر نیستن برایش هزینه بپردازند . درست مثل ایرانیان دوران مشروطه ... طبیعی است که عاملان انقلاب را به سوی چوبه ی دار می کشند."


پس از حادثه دلخراش برودپيك به دليل موج احساسات شديد در ميان برخي كه شايد نام برودپيك و كوهنوردي را هم براي اولين بار شنيده بودند به جز يكبار! حتي از نوشتن نظر شخصي ام خودداري كردم اما پس از گذشت روزها اين پست راميار به دلم نشست خواستم بگويم اين حرف دل من هم هست. نه اينكه بروز چنين حوادثي را بستايم و اما معتقدم براي انجام كار بزرگ! بايد روي ديگر سكه اش را نيز پذيرفت.

به نام كوهنوردي به كام جيب هاي پرنشدني!

در دوره  پيشرفت رسانه ها وتبليغات در هر زمينه اي ، كوهنوردي و همه ابعاد زيرمجموعه اش نيز از اين بازار داغ رسانه اي بي تاثير نبوده اند. در سالهاي گذشته شاهد رشد روزافزون طبيعت گردي (و نه كوهنوردي) در بين عموم مردم هستيم. سال ها قبل تر معدود كساني بودند كه كوله به پشت به طبيعت و عمدتا به قصد كوهنوردي مي رفتند امروز اما تعداد كساني كه كوله پشتي دارند و به طبيعت مي روند شايد صد برابر شده باشد اما تعداد كوهنوردان اگر كمتر نه كه بيشتر هم نشده است.

از سويي اين ميل به طبيعت گردي منطقي به نظر مي رسد به دليلي كه در ابتداي عرايضم كه همان كمك رسانه ها در معرفي طبيعت و طبيعت گردي بود، نياز بيشتر مردم به حضور در طبيعت با ماشيني تر شدن زندگي شهري را نيز اضافه كنيد. اينكه مردم با طبيعت آشنا شوند و وقت خود را در آن بگذرانند امر يست مثبت كه اثرات آن در رفتارهاي شخصي و اجتماعي مردم به وضوح قابل مشاهده خواهد بود اما اين رشد بي رويه حضور در طبيعت اگر مديريت صحيحي نداشته باشد باعث بروز برخي ناهنجاري و اثرات زيانبار خواهد شد. يكي از قوانين بديهي اقتصادي اين است كه وقتي كالايي تقاضا داشته باشد بازار و فروشنده اش نيز خيلي سريع بوجود خواهد آمد. حضور سيل خدمات دهندگان به متقاضيان طبيعت گردي به صورت لجام گسيخته و بدون هيچ كنترل و مديريتي مبين اين نكته است.

در همين زنجاني كه من در آن زندگي مي كنم تا چند سال قبل تعداد گروه هاي كوهنوردي فعال و نيمه فعال  دو سه تا بيشتر نبودند اما در همين يكي دوسال اخير اين تعداد رشد زيادي داشته است، گروه هاي مختلفي با نام كوهنوردي تشكيل شده اند در حاليكه تنها نام كوهنوردي را يدك داشتند و به امر تور گرداني در طبيعت مشغول هستند. هر هفته برنامه هاي گلگشت با تعداد شركت كنندگان بالا بدون آموزش و مديريت صحيح و صرفا به قصد درآمدزايي برگزار مي شوند كه باعث تحميل هزينه هاي بسياري به طبيعت، بومي هاي ساكن در آن و آبروي كوهنوردي شده است. بي شك همه توانايي تشخيص كسي كه براي كوهنوردي به منطقه آمده با كسي كه چيزي از كوهنوردي نمي داند و آمده يك روز را خوش بگذراند و برود و چيزي از قوانين كوهنوردي نمي داند را ندارد هر دو لباس مشابهي دارند و كوله به پشت.

در اين وانفساي جيب پر كني حتي قهرمانان شناخته شده هم بيكار ننشسته اند و روش هاي مختلفي براي دركسب درآمد از فروش تجربيات خود ابداع كرده اند. خيل مشتاقان صعود قلل هيماليايي خوراك اين بازار هستند آنجا كه صعود يك هفت هزارمتري (باهر شرايط و هر روش صعودي) افتخار بزرگي به حساب مي آيد بازار مكاره اين وادي نيز داغ است. نام و مقامي كه در دوره خاصي با لابي گري ها و فاميل بازي براي عده اي مهيا شده و شناسنامه كوهنوردي شان (كه بعضا شايسته اش نبوده اند) پر از صعودهاي رنگارنگ شده بدون عبور از هيچ فيلتري مي شوند چراغ بدست راهپيمايي هاي بزرگ به سوي هيماليا كه گاه ديده و شنيده ميشود كه خود اين استاد راهنما اخلاق اوليه يك كوهنورد را هم ندارد و بيچاره كوه آموز تازه از راه رسيده الفباي كوهنوردي را از چه كساني ياد مي گيرد.

تاكيد دوباره من براين است كه  تورگرداني و راهنمايي مردم به سوي طبيعت در ازاي دريافت پول اگر به روشي صحيح و با مديريت و آموزش مناسب انجام شود ذاتا مشكلي ندارد و تجارتيست مشروع، اما به شرطي كه به نام گروه كوهنوردي انجام نشود بي شك كوهنوردي رسالتي ست متفاوت و نگاه عموم به كوهنوردي نگاهيست دور از بازار و تجارت ، آلودن دامان كوهنوردي به فن و فنون بازار! به قصد پركردن جيب خود ظلميست به همه آنها كه در اين راه استخوان ساييده اند و آبروي امروز كوهنوردي خود را ذره ذره مهيا كرده اند.

قانون ساعت 14!

" نمیدانم آیا تا به حال نام قانون ساعت 14 به گوشتان خورده است یا نه؟!
اینهم جزو قوانین نانوشته کوه و کوهنوردی است و مانند بسیاری از قوانین مشابه عمل کردن یا نکردن به آن وابسته به خود کوهنورد است. گرچه در بیشتر مواقع نادیده گرفتن این قوانین مشکلی به همراه ندارد، اما به طور کل رعایتش می تواند بسیاری از دردسرهای پیش رو را منتفی نماید.
بر اساس قانون ساعت 14 کوهنوردان ملزم هستند از هرجای مسیر که قرار دارند، حتی نزدیکترین فاصله تا قله به سمت کمپ آخر خود بازگردند. این قانون فصل و ماه نمی شناسد، ارتفاع قله چندان در تغییر آن موثر نیست و برای کم تجربه و با تجربه یکسان است.
گرچه صعودهای بلند عمومن از چارچوب تفکرات منطقی به دورند و میل و علاقه دستیابی به قله موجب می گردد افراد تا سرحد توان رو به بالا حرکت کنند، اما این نادیده گرفتن زمان معمولن عواقب تلخی به همراه دارد!
بدیهی است برای مقابله با این نقصان مهمترین اصل آغاز صعود در نیمه های شب است. زمانیکه سرما در اوج خود قرار دارد، اما کوهنوردان بدلیل استراحت در کمپ انرژی لازم برای مقابله با آن را دارا می باشند و تنها کافی است عزم اولیه را برای خروج از کمپ داشته باشند. بدین صورت در ساعات آغازین طلوع آفتاب که معمولن هوای مناسب و کم ابر ارتفاعات را در بر دارد می توانند خود را به قله برسانند.
بدیهی است در صورت هرگونه مشکل اعم از دشواری مسیر، طولانی بودن راه و پرتعداد بودن نفرات، تیم قادر خواهد بود پیش از ظهر خود را به قله رسانده راه بازگشت را در پیش گیرد."

شماره چهارم ماهنامه آغ داغ+دانلود


ماهنامه آغ داغ ، نشريه داخلي انجمن كوهنوردان است

جهت دانلود شماره چهارم اين ماهنامه كه مربوط به ماه مرداد است اينجا كليك كنيد

عكسي پر از غربت

شما هم مثل من غربت جاري در اين عكس را حس مي كنيد؟...


بيس كمپ برودپك - Adam Bielecki

پيراهن انجمني!


به نقل از سايت انجمن كوهنوردان زنجان:

"پيراهن هايي كه مي بينيد در دو طرح سنگنورد (با آستين كوتاه) كه مي تواند براي سنگنوردي در سالن و طبيعت مورد استفاده قرار گيرد و طرح يخنورد (با آستين بلند) براي برنامه هاي كوهنوردي توسط انجمن تهيه شده اند."



جهت كسب اطلاعات بيشتر يا تهيه پيراهن به سايت انجمن مراجعه كنيد:


zanjanalpineclub.ir