يكي از اصلي ترين دلايل من براي كوهنوردي

اين يكي از اصلي ترين دلايل من براي انتخاب و مهم تر از  آن ادامه كوهنوردي و پافشاري بر آن است..


"فهمیدن این موضوع برایم خیلی جالبه که هنوز جاهایی در این کره خاکی هستند که تکنولوژی مدرن نمی تونه نجاتت بده، جاهایی که تو تا حد بنیادی ترین و ابتدایی ترین ضمیر خود کوچک میشوی. چنین فضای طبیعی شرایط سختی را خلق می کند که می تونه منجر به رنج و حتی مرگ شود، اما در کنار آن می تونه باعث خلق یک غنای درونی هم باشد. نهایتا برای تطبیق و آشتی چنین تناقضاتی هیچ راهی وجود ندارد. تنها کاری که میتونم انجام دهم اینه که سعی کنم در حدود و مرز آنها درست در سرحد باریک لذت و وحشت زندگی کنم... هر کنشی بر روی این کره خاکی در تعادل با دیگری ست."



برداشت از آلتاي


قهرماني با اعمال شاقه!

رضا جان چشم امید همه ما به تو پسر دوست داشتنی،افتاده و جسور بودش

ممنونم ازت که روی همه ی ما و کشورت رو سفید کردی.....

این سکو دربرابر سختی هایی که کشیدی واقعا ناچیز هستش،

اگه کسایی که نمیدونن و فقط این بالندگی تورو میبینن،بدونن که چقدر خودت و خانوادت به تنگنا افتادی برای تهیه خرج سفرت با داداشت سعید که صحبت میکردم گفت چیزی حدو 11 تا 12 میلیون تومن،چقدر به تو بی احترامی شده از سرایدار مجموعه ورزشی که تو اونجا تمرین میکنی گرفته تا رییس هیات کوهنوردی استان ودرخواست های بی جوابت از فدراسیون برای اعزام تویی که الان در حال حاضر سرباز این مملکت هستی ،توی سرما و گرما تمرین کردنت رو تنها دیواره ی استاندارد استان که در فضای باز و حدود 20 کیلومتر خارج استان هستش و اینکه تمامی وسایل صعودتو خودت هر روزه تا دیواره محل تمرین باید حمل کنی و هزار سد دیگه که جلو راهت بوده........

اینها یه کسر کوچکی از تمام مشکلاتی بود که تو به همه ی اونا تونستی غلبه کنی.

تبریک فراوان به تو،خانوادت و تمامی کسانی که واست بدون چشم داشت زحمت کشیدن.....


فرشاد ميجوجي 

ديواره علم كوه از نمايي متفاوت


ديواره علم كوه از از روي ديواره شاخك همين پريروز


عشقبازي زير بمباران...


martılar ağlardı çöplüklerde 

biz seninle gülüşürdük 

şehirlere bombalar yağardı her gece 

biz durmadan sevişirdik 


پرستوها روي تل زباله  مي گريستند

من و تو اما مي خنديديم

بمب ها هر شب روي شهر مي باريدند

ما بي لحظه اي درنگ عشقبازي مي كرديم



تصوير از تظاهرات مردم تركيه است

نام  آهنگ (Kum Gibi) به معني مثل ريگ و از احمد كايا ست  -  دانلود كنيد


ادامه نوشته

ميزي كه خواهان ندارد!

اين مرد 10 سال است كه متصدي رياست هيات كوهنوردي زنجان است.

يك ماه بعد دوره جاري رياست «خليل علي گو» به اتمام مي رسد و گويا علي رغم تلاش هاي رييس فدراسيون و رييس اداره ورزش و جوانان زنجان وي اين بار زير بار نمي رود و قصد كانديد شدن ندارد.

البته اين بي ميلي مخصوص اين دوره نبوده و  دو سه سالي هست كه او علي رغم ميلش و با عدم موافقت ها با استعفايش پشت اين ميز مانده است.

دوره فعاليت علي گو كوهنوردي زنجان پيشرفت نسبي اي داشت. هرچند شايد همه موافق باشند كه از همه پتانسيل ها استفاده نشد و برخي اصول رعايت و بعضي كارها اصلا انجام نشد اما اداره هياتي تقريبا بدون بودجه شايد فقط به همين اندازه مي توانست خوب باشد.

هرچند عمده انتقاد ها با كمبود بودجه و نيروي كار پاسخ داده مي شد اما لاقل در دو و نيم سال گذشته انجمن در زنجان ثابت كرد بدون همان اندك بودجه و حمايت هاي دولتي هم مي توان كار كرد خوب هم كار كرد.

با همه اين ها نظر من و بسياري از آن هايي كه از نزديك با مشكلات اين هيات و اين ورزش در ارتباطند اين است كه علي گو يكي از بهترين هايي بود كه مي توانست در اين دوره هيات را اداره كند و به حق كارهايي كرد كه در بسياري از هيئات و شهرستان هاي مشابه انجام نشد. شايد بزرگترين حسن وي داشتن شخصيت مثبت وي بود به طوري كه از هر فعل مثبتي حمايت مي كرد.

از كارهاي مثبت وي در دوره رياستش مي شود مي توان به موارد زير اشاره كرد:

+ به نظم دهي به هيات كوهنوردي پس از چند دوره اداره متراكم

+ بهادهي به هيماليا نوردي و اعزام دو تيم به هيماليا

+ توجه به سنگنوردي

+ برقراري ارتباط قوي با دستگاه هاي دولتي براي جذب حمايت ها


و عمده انتقادهايي كه مي توان به وي وارد دانست:

-از نيروي جوانان در اداره كوهنوردي استان استفاده نشد (البته در دو سال اخير كارهاي نمادين و غيرعملي اي  انجام شد).

-عدم توجه و حمايت كافي از كوهنورداني كه خارج از دايره هيات فعاليت مي كردند.

-نداشتن آموزش موثر كوهنوردي و بسنده كردن به دوره هاي عمدتا غير موثر فدراسيون و صرفا صدور گواهينامه

- عدم تربيت كردن كوهنورد، به طوري كه تعداد كوهنوردان به نسبت بسياري از استان ها پيشرفتي نداشت و اگر هم در سال هاي اخير به اين تعداد افزوده شد سهم هيات در آن تقريبا صفر بود.


از «آنچه  گذشت» كه بگذريم نگاه به آينده چالش برانگيز تر است. دوره رياست علي گو به اتمام رسيده و حالا كه خودش ديگر قصد ندارد زير بار مسئوليت برود صندلي رياست هيات كوهنوردي بدون داوطلب مانده است.!

گفته مي شود نه تنها كسي پا پيش نگذاشته بلكه هر كسي را كه دنبالش رفته اند پاسخ نه داده!

تجربه استان هاي ديگر نشان داده در چنين شرايطي وقتي يك خودي (حتي بدترينش) جلو نيايد يك ناخودي! جلو مي آيد و حتي يكي خوبش! عرصه را بر همه تنگ مي كند. بنابراين اميدواريم كساني كه حتي اندكي دلسوز اين ورزش در زنجان هستند قبل از اينكه يك غير كوهنورد و  يا يك مسئول دولتي و نظامي به صورت فرمايشي و بالاجبار رييس هيات شود دست به كار شده و يكي از بزرگان دور از معركه را تشويق به تصدي گري رياست هيات كنند.

اميدوارم تجربه بد كردستان در زنجان تكرار نشود.

آقاي بلوري، آقاي بيات منش كوهنوردان اين شهر از شما انتظار دارند...

شماره پنجم ماهنامه آغ داغ

با كمي تاخير شماره پنجم ماهنامه آغ داغ  - نشريه داخلي انجمن كوهنوردان زنجان- روي سايت قرار مي گيرد.

البته نشريه در زمان معين منتشر و توزيع شد اما نسخه الكترونيكي اش با تاخير ارائه مي شود كه پوزش ما را بپذيريد:

دانلود كنيد

شماهايي كه نسلتان در حال انقراض است...


اين روزا تو مود گذشته ام....
مدام ياد گذشته مي افتم...
توهم زدم كه گذشته خيلي بهتر از الان بوده... بوده؟
اين عكس از آخرين اردوي تيليچوپيكه ، شهريور 87 يخچال سبلان
روزي كه براي اولين آقاي زارعي و عظيم قيچي ساز رو ديدم 
عظيم كه چنان صميمي و تودل برو بود كه گاهي يادت ميرفت دو روزه از برودپيك برگشته و مثل يه اردونشين باهاش برخورد مي كردي
يا آقا رضا كه انگار يادش رفته بود نبايد بيش از سطح بچه ها آموزش بده و مثل خيلي هاي ديگه بايد فوت استادي رو نگه داره برا كلاس هايي با مبالغ بالا و هرچه مي دونست به پاي بچه ها ريخت...
هرچند قابل دركه...
در مقابل بچه هايي كه اينقدر بي ادعا و بزرگ منش بودند كمتر مربي اي مي تونه اينقدر خوب نباشه بچه هايي كه اندازه نگه دار بودند...
اندازه نگه دار...

ياد همه خوبان بخير
ياد همه بزرگاي بي ادعا بخير
دلم براي همه تون تنگ شده
شماهايي كه نسلتون داره منقرض ميشه ولي خبر نداريد...






ايستاده از راست:
سيد محمد سيد آقايي از تهران، سمكو از سنندج، فرزاد آرج از زنجان، رضا زارعي (سرپرست اردو)، ايرج معاني از اردبيل، حميد نائيني از همدان، ولي از نقده، سعيد حاجي بيگلو از نيشابور، وحيد طهوري از تهران، احسان رحيمي از نقده، من

نشسته از راست:
عظيم قيچي ساز (مربي اردو) ، ابوالفضل نصر از تهران، حسين مقدم از زنجان

عكاس هم سامان طهمورثي از كرمانشاه است.

بازم تبريك


باز هم تبريك



لينك خبر در سايت فدراسيون

يك روز خوب با سنگنوردي

ديروز در جمعي خودماني و دور از هياهو به گلجوك رفتيم.

در روزي كه هوايش عالي بود روي مسيرهاي اسپرتي كه بيشتر آنها به همت گروه طلوع و آقاي صنعتي و يكي دوتاي آن را انجمن كوهنوردان بازگشايي كرده كار كرديم. مسيرهاي برف، ناصر و طراحان

سپس با كمك مهدي بيگدلي اصول اوليه صعودهاي كرده اي طول بلند را با دوستان جديد تر كار كرديم. مسير دو طول آسمان و سپس مسير سه طول داتيك كه به دليل ايمن بودن و داشتن درجه پايين براي آموزش اصول اوليه صعودهاي طول بلند عالي هستند.

عكس زير را بابك عسگري نژاد گرفته، فلش سبز رنگ كارگاه دوم را نشان ميدهد جايي كه من و فاطمه هستيم و فلش قرمز كارگاه اول است كه مهدي آنجا ايستاده و كمي پايين تر سهند و هميا در حال تلاش روي طول اول هستند.



براي بيشتر دانستن در مورد گلجوك از منوي سمت چپ وبلاگ استفاده كنيد.

ديدار با مهدي سلطاني

چند روز پيش  به ديدار مهدي سلطاني كوهنورد دوست داشتني رفتيم. متاسفانه پاي وي شكسته و چند روزيست در خانه بستري است.

اميدوارم به زودي سلامتي خود را بدست آورد و بتوانيم دوباره او را روي قله ها ببينيم.