اعزام تیم هیمالیانوردی بانوان زنجان همچنان در هاله ای از ابهام

در انتهای مطلب قبل اشاره کوتاهی به اردوهای انتخابی بانوان جهت یک صعود برون مرزی شده بود که گویا موجب بروز ابهاماتی برای برخی مخاطبان شده است. خانم قاسمی یکی از شرکت کنندگان و منتخبان این اردوها نوشته کوتاهی برای وبلاگ ایمیل کرده و خواستار درج آن شده اند. کل نوشته ایشان مستقیما ارایه می شود:

توضیحی مختصر در مورد تیم هیمالیانوردی بانوان زنجان جهت پاسخ به نظرات ارایه شده:

مهرماه سال 87 کمیته ی هیمالیا نوردی استان زنجان با برگزاری اولین دور اردوهای انتخابی فعالیت خود را با شرکت کوهنوردان خانم و آقا آغاز نمود.در ابتدا این اردوها برای خانمها و آقایان همسان انجام گرفت اما از اردوی سوم –چهارم به بعد نظر منفی مربیان نسبت به تجربیات و آمادگی بانوان باعث شد تا عملا باقی اردوها و علی الخصوص اردوی نهایی (دماوند جنوبی)علیرغم انگیزه و رغبت بانوان بطور کل حکم کسب تجربه را داشته باشد بطوریکه حضورشان در این اردو کاملا دلبخواه اعلام شد.

بعد از تشویق ها و حمایتهای این چنینی که در طول اردوها از بانوان به عمل آمد شاید اعزام برون مرزی ای که قولش از جانب کمیته داده میشد کمی باعث دلگرمی تیم بانوان می گشت.آرارات گزینه ای بود که توسط کمیته پیشنهاد شد اما بیشتر برنامه ای گلگشتی می نمود تا کوهنوردی چرا که به نظر می آمد در خلال اجرای برنامه آرارات که هدفش چیزدیگر بود قرار بود اعزام تیم بانوان هم در آن بین رفع و رجوع شود  تا کسب تجربه ای برون مرزی برای تیم بانوان!!!

در مقابل مخالفت  بانوان با این گزینه و اعلام اینکه آنچه قبل از برگزاری اردوها و نیز در حین آن آنچه باعث ایجاد انگیزه و ادامه فعالیت بسیاری از بانوان شد تنها وعده صعود بالای ۶۰۰۰ متری بود قولهایی از جانب آقای رحمانی رییس سازمان تربیت بدنی زنجان برای اعزام این تیم به ارتفاع بالای 6000متری داده شد که به دلیل سپری شدن زمان صعود و همین طور اعطای فرصتی برای بالا بردن سطح آمادگی اعضای تیم اعزام به بهار سال 89 موکول شد.

با شروع دور دوم اردوهای انتخابی کمیته ی هیمالیا نوردی استان برای ارتفاع 8000 متری اعضای تیم بانوان هم دور جدیدی از تمرینات خود را آغاز نموده چرا که هنوزصحبتی از فراخوان بانوان برای حضور در این اردوها از جانب کمیته نشده است و اگر با دیدی مثبت به این مسئله بنگریم باید همچنان امیدوارانه منتظر عملی شدن قول کمیته مبنی بر اعزام برون مرزی تیم بانوان بمانیم هرچند هنوز صحبتی در این مورد هم به گوشمان نمیرسد!

باشد که تیم بانوان هم با تمرینات مستمر و منسجم خود راه را برای هر بهانه ای سد کند!!!!

آنچه برهمگان روشن است زحمات بی شائبه مسئولان کوهنوردی شهر . مربیان و دلسوزان این عرصه برای این تیم است ولی تغییر یک وعده ۶۰۰۰ متری به صعود آرارات آن هم پس از ماه ها و برگزاری ۶ اردوی سخت که هرکسی که می داند در این روز و روزگار شرکت یک خانم فقط در یک اردو چه مشکلات و موانعی وجود دارد بسی بی انصافی ست.

                                                                                 بتول قاسمی -- ۲۶/۸/۸۸

 

پر افتخارترين و اولين بانوي هيماليانورد زنجان

مهناز (صديقه) مقدم

پر افتخارترين و اولين بانوي هيماليانورد زنجان

مهناز مقدم

صعود قله مراپيك 6671 متر در قالب تيم ملي بانوان – بهار 79

صعود قله پوموري 7165 متر در قالب تيم ملي بانوان – پاييز 80

صعود قله آرارات 5137 متر در قالب تيم منتخب دانشگاه آزاد -مهر 81

صعود قله  البروس 5642 متر در قالب تيم منتخب دانشگاه آزاد – تابستان 82

صعود قله نيرخا 6156 متر در قالب تيم ملي بانوان – و به همراه بانواني از كشورهاي كره نپال و مغولستان – پاييز 82

براي وي و شاگردانش كه پس از گذراندن 6 مرحله اردوي انتخابي در زنجان منتظر اجراي برنامه وعده شده از طرف هيات كوهنوردي زنجان به يك قله بالاي 6000 متر هستند آرزوي پيروزي و موفقيت دارم.

منتخبان اردوهاي هيماليانوردي بانوان استان زنجان در سال 87

عكسي از حسن نجاريان

عکسی از حسن نجاریان در حال عکاسی در بیس کمپ موستاق آتا - تیر۸۸

حسن نجاريان

براي بزرگنمايي روي عكس كليك كنيد

پيامي براي فرازميني ها

اين يك مطلب تخصصي نيست!!

اين را نوشتم تا با اين فكر كه اين يك مطلب تخصصي ست و به شما مربوط نمي شود قيد خواندنش را نزنيد و مطلب را بخوانيد. اتفاقا به شما هم مربوط مي شود. چون يك انسان هستيد.

32 سال پيش دو فضا پيما به نام هاي ويجر1و 2 (voyager 1&2) با ماموريت كاوش از مدار زمين خارج شدند. اين فضاپيما با سرعتي باورنكردني هنوز در حال حركت است و سه سال پيش كاملا از منظومه شمسي خارج شده و همچنان عكس و اطلاعات براي زمين مخابره مي كند.

وقتي هنوز اين فضاپيما پرتاب نشده بود اریک بورگس شخصي بود كه پيشنهاد جالبي داد. او پيشنهاد داد اطلاعاتي در مورد زمين و انسان ها براي موجودات هوشمند فرازميني و به اصطلاح فضايي در اين فضا پيما تعبيه شود تا بتواند زمينه آشنايي اين موجودات با انسان و برقراري رابطه با آن ها را فراهم كند. بدين منظور كميته اي به سرپرستي کارل ساگان دانشمند مشهور ناسا تشكيل شد تا اين اطلاعات را جمع آوري كند. وي تصميم داشت پلاكي نيز براي فضاپيما طراحي كند. سرانجام ناسا با این طرح موافقت کرد و سه هفته به وی فرصت داد تا پلاکی را طراحی کند. ساگان با همکاری فرانک دریک ، پلاک را طراحی کردند ، ‌البته طراحی هنری این پلاک را همسر کارل سیگان - لیندا سالزمن- انجام داد. این پلاک 22.9 سانتیمتر طول و 15.2 سانتیمتر عرض و 1.27 میلیمتر ضخامت دارد كه در تصوير زير آن را مي بينيد.

سعی شده بود در این پلاک به صورت مختصر و مفید اطلاعاتی در مورد زمین داده شود ، در بالا و سمت چپ پلاک به صورت شماتیک تصویری از عنصر هیدروژن ، فراوان‌ترین عنصر در گیتی دیده می‌شود. درسمت راست ، تصویری از یک مرد و زن برهنه را در کنارهم می‌بنیم ، طول قامت متوسط یک زن -168 سانتیمتر - هم در کنار زن اشاره شده است . به علاوه در پشت سر تصویر زن و مرد شمایی از خود کاوشگر دیده می‌شود تا با مقایسه با اندازه کاوشگر پایونیر ، موجود هوشمند غیرزمینی ، به اندازه قامت انسان‌ها پی ببرد.مرد ، دست راست خود را به نشانه خوش‌آمدگویی بالا برده است. ابتدا ساگان قصد داشت تصویر انسان‌ها را در حال دست دادن به هم در پلاک نشان بدهد ، ولی بعدا به تصور اینکه فرازمینی‌ها فکر می‌کنند ، دو انسان مرد و زن ، یک موجود هستند ، از این کار منصرف شد.

در پایین تصویر هم ، سیارات منظومه شمسی و کره زمین به عنوان سومین سیاره این منظومه نسبت به خورشید ، دیده می‌شود.

محتوای دیسک در صفحه‌ای 12 اینچی مسی با روکش طلا چکیده‌ای از فرهنگ و آثاری از حیات گونه‌های مختلف قرار داده شده است . روی کاور این صفحه به صورت تصویری اطلاعاتی در مورد چگونگی باز کردن دیسک و دیدن تصویرهایش ، موقعیت زمین در کهکشان و همچنین طول مدت یک ثانیه داده شده است

کمیته‌ای كه کارل ساگان از دانشگاه کورنل رهبري آن بود وظيفه داشت تا تعیین كند در این دیسک چه چیزهایی باید قرار بگیرند ...

ادامه نوشته

سیری ناپذیری

قطعه ای از دیالوگ فیلم Apokalipto ساخته Mel Gibson .

توضیح مختصر اینکه این دیالوگ توسط یک رئیس قبیله برای عده ای که دور آتش جمع ده و به صحبت های وی گوش می دهند گفته می شود:

تصویری از فیلم Apokalipto

و مردي تنها نشسته بود

غرق در اندوه

و همه حيوانات به او نزديك شدند و گفتند

دوست نداريم تو رو اينقدر غمگين ببينيم

هرچه ميل داري از ما بخواه تا به تو بدهيم

مرد گفت مي خواهم چشماني قوي داشته باشم

كركس پاسخ داد چشمان من از آن تو

مرد گفت مي خواهم قوي باشم

پلنگ گفت قدرتي مانند من خواهي يافت

آنگاه مرد گفت آرزو دارم اسرار زمين را بدانم

مار پاسخ داد: من آن ها را براي تو فاش خواهم كرد

و اين خواسته ها با ساير حيوانات ادامه يافت

و وقتي مرد از همه هداياي آن ها برخوردار گرديد...

از آنجا رفت

سپس جغد به حيوانات ديگر گفت:

اينك اين مرد بسياري از چيزهارا مي داند و بسياري از كارها از او بر مي آيد

و حالا ديگر من مي ترسم

آهوي كوهي گفت: مرد هرچه خواست يافت اكنون اندوه او پايان مي يابد

اما جغد پاسخ داد: نه!

در او حفره اي ديدم

عميق كه همچون يك گرسنگي سيري ناپذير است...

آنچه او را اندوهگين مي سازد همين است.

و آنچه باعث خواسته هاي او مي شود نيز همين است

او خواهد گرفت و خواهد گرفت

تا اينكه روزي دنيا به او خواهد گفت:

من ديگر وجود ندارم و چيزي ندارم كه به تو بدهم

 

اطلاعات 4 جبهه دماوند و کروکی ماهواره ای

هنگام صعود مسیری از یک کوه معمولا به اختلاف ارتفاع دو نقطه توجه می شود که علی رغم مهم بودن آن اطلاع از فاصله مسافتی بین دو نقطه نیز بسیار مهم و در صعود ما تاثیر گذار است. از این رو در این پست سعی شده تا ضمن معرفی پناهگاه ها و مسیرهای معمول صعود در ۴ جبهه دماوند به فاصه مسافتی نقاط مختلف پرداخته شود.

تهیه و تنظیم: آیاز (محسن سعیدزاده)

مسیر جنوبی:

مسیر جنوبی - جهت بزرگنمایی کلیک کنید

نزدیک ترین آبادی: شهر رینه یا شهر پلور.

آغاز کار: دوراهی ۲۴۵۰ متر (در زمستان)-حسینیه ۳۱۲۰ متر(در تابستان)

اختلاف ارتفاع بین نقاط مختلف مسیر جنوبی:

دوراهی  تا حسینیه = ۶۷۰ متر اختلاف ارتفاعی - ۳۵۴۰ متر فاصله مسافتی

حسینیه تا بارگاه   = ۱۱۳۰ متر اختلاف ارتفاعی  - ۳۶۶۰ متر فاصله مسافتی

بارگاه تا قله          = ۱۴۲۱ متر اختلاف ارتفاعی - ۲۱۸۰ متر فاصله مسافتی

کل مسیر (دوراهی تا قله) = ۳۲۲۱ متر اختلاف ارتفاعی و  ۹۳۸۰ متر فاصله مسافتی

 

مسیر غربی:

....

ادامه نوشته

حسن نیت!!

در چند روز گذشته چند تا حسن نیت دوروبرم دیدم. شما را در یکی از اونها شریک می کنم

حمد صديقيان

عکس -->سید حمید صدیقیان در حال حمل زباله جمع آوري شده در روز کوهنورد

عکاس -->حسن نجاریان

برداشت از سایت هیات کوهنوردی زنجان www.zanjanmount.ir

 

قصه تلخ سامان

مقدمه:

سال گذشته در جریان صعود تیم کلوپ دماوند به قله نانگاپاربات یکی از اعضای این تیم (سامان نعمتی) مفقود شد. پس از این اتفاق بحث های زیادی بر سر کوتاهی همنوردان کوهنورد مفقود شده جهت یافتن وی و برگزاری جشن صعود درحالیکه هنوزساعاتی از گم شدن همنوردشان نگذشته بود و حتی صحبت های تامل برانگیز زیادی در مورد صحت صعود این تیم به قله شد. آنچه در ادامه می خوانید روایتی کوتاه ولی بسیار تلخ است از جلسه ارایه گزارش تیم جستجوی سامان نعمتی.

«کلاغ ها»

گزارش تیم جست و جوی سامان نعمتی در نانگاپاربات

انجمن کوه نوردان ایران هشتاد و یکمین نشست همگانی خود را امروز در سالن شهریاران جوان ( خیابان ویلا ) برگزار نمود . گروه کوه نوردی قاجر قروه در آخرین قسمت این نشست به ارائه ی گزارشی کلی از مهمترین نتایج جست و جوی نشانه های سامان نعمتی در کوه نانگاپاربات و همچنین بررسی دلایل مفقود شدن و مرگ او  پرداخت . ارائه ی این گزارش توسط پدر سامان صورت گرفت . او سخنان خود را با بیان انگیزه های سفر تیم جست و جو به پاکستان آغاز کرد :

" ... ما همواره سعی داشته ایم ماجرا را باز کنیم و دلایل و علت های این حادثه را برای جلوگیری از حوادث مشابه به نقد بکشیم ... متاسفانه در ایران و آنچه در این یک سال و چند ماه گذشته در جامعه کوه نوردی شاهد بودیم تمایل به هر چه زودتر بسته شدن بی سروصدای پرونده و به زیر قالی (!) رفتن آن بود ... چون از ابتدای حادثه با این موضوع صادقانه برخورد نکردند و در گفتارشان راست گوئی و صداقت حاکم نبود _ و هنوز هم نیست _ بناچار مجبور شدیم برای پیدا کردن رگه هایی از حقیقت ماجرا خود عازم منطقه شویم و از افراد و شاهدان حادثه پرس و جو کنیم ... "

آقای نعمتی سپس به چگونگی آشنائی با افراد محلی شامل راهنماها ، آشپزها ، های پورترها و خلبان هلی کوپتر امداد منطقه ی نانگاپاربات اشاره کرد و افزود :

" با مطالبی که آماده کرده بودیم ، می خواستیم این افراد را از هدف خود آگاه کنیم تا بتوانند ما را در یافتن نشانی از سامان یاری دهند که در این زمینه بسیار موفق بودیم و بر حسب شانس، تعداد ٣۴ کوه نورد مشهور از کشورهای گوناگون جهان نیز برای صعود نانگاپاربات در منطقه حضور داشتند . از جمله کوه نورد پرتقالی جو گارسیا با سابقه ی صعود ١٣ قله بالای هشت هزار متر که به عنوان لیدر تیم ما انتخاب شد ... " 

پدر سامان در ادامه ی سخنان خود ، با توجه به نتایج بررسی ها و تحقیقات تیم جست و جو ، به نقد اظهارات و افشای دروغ های تیم نانگاپاربات باشگاه دماوند پرداخت :

_ آنان ( دماوندی ها ) عدم استفاده از های پورتر را از افتخارات برنامه ی خود می دانند ، در حالی که همین مسئله یکی از دلایل فرسوده شدن و از پای افتادن اعضای تیم در روزهای پایانی  برنامه بود و در حال حاضر نقش حیاتی های پورترها در جریان حوادث و بخصوص انتقال کوه نورد مصدوم به ارتفاعات پائین تر غیر قابل انکار است .

_ نکات بسیاری در فیلم ارائه شده ی تیم نانگاپاربات از واقعیت به دور است . آنجا که کاظم در فیلم می گوید ۴٠٠ متر با قله فاصله داریم ، در حالی که بنا به گفته ی کوه نوردان مستقر در منطقه ، فاصله بیش از این است . آنجا که محمد نوروزی در فیلم ، خراب بودن هوا را طی ٢٠ دقیقه آینده اعلام می کند ، در حالی که به گفته شاهدان محلی ، شرایط جوی در آن دو روز ابتدائی حادثه بسیار مناسب بوده است .

_ برای نجات سامان از آن شرایط بحرانی ، هیچ گونه تلاش و امدادی صورت نگرفته و کلیه فعالیت های امدادی در آن روزها ، فقط برای پایین آوردن پنج نفر اعضای تیم به کمپ اصلی بوده است . 

همزمان با نمایش قسمت هایی کوتاه _ به دلیل کمبود وقت _ از مصاحبه های انجام شده با افسر تیم و دیگر کوه نوردان محلی که هر یک به نوعی در زمان اجرای برنامه ی تیم باشگاه دماوند نقش و حضوری فعال و موثر  داشته اند ، آقای نعمتی به افشای یکی دیگر از دروغ های مطرح در باره ی این برنامه پرداخت :

" ... از همان ساعات اولیه حادثه به ما اعلام کردند که هوا خراب و وضعیت جوی نامناسب است . در فیلمی که از برنامه خود نمایش داده اند آقای نوروزی که فاقد هر وسیله ارتباطی _ با دنیای بیرون _ است با گفتن اینکه تا ٢٠ دقیقه دیگر توفان و رعد و برق در راه است چنان پیش بینی هواشناسی از خود بیان می کند که در هیچ جای دنیا وجود ندارد !! در حالی که اکنون و به گفته و شهادت این افراد ، دو روز اول هوا صاف و مطلوب بود و طی این دو روز طلائی که سامان همچنان در ارتفاع بالای هفت هزار متر زنده و در تکاپو مشاهده می شده هیچگونه امدادی برای نجات او انجام نشده است ... همچنین گفت و گو با خلبان هلی کوپتری که سال گذشته نیز در منطقه حضور داشت و گفت : هیچ درخواست عملیات امدادی از من نشد . می توانستم حداقل برای او بسته های کمک رسانی مانند چادر ، بی سیم و مواد غذائی بیندازم "

.

اشاره آقای نعمتی به محمد نوروزی با نکته ای جالب همراه بود . با آغاز گزارش تیم جست و جو ، محمد نوروزی در حرکتی نمایشی سالن را ترک کرد اما در راهروی بیرون ، با چهره ای مضطرب و نگران صحبت های پدر سامان را گوش می کرد :

 

آقای نعمتی در پایان سخنان خود به حادثه ای که امسال برای تیم کره ای صعود کننده به نانگاپاربات به وقوع پیوست و در جریان آن یکی از اعضای خود را از دست دادند اشاره کرد و همراه با نمایش فیلمی کوتاه به مقایسه  وضعیت روحی و میزان تاثر و اندوه  سرپرست و اعضای این تیم با جشن و شادی اعضای تیم باشگاه دماوند در کمپ اصلی پرداخت . مقایسه ای که برای بسیاری از شرکت کنندگان در جلسه ی انجمن ، بسیار تلخ و تکان دهنده بود :

" ... از اینها باید درس گرفت ... باید آموخت ... انسانیت را ... باید بیاموزیم که چطور می توان انسان بود ... آنچه مهم است آن اعتقاد راسخ به روابط انسانی ست که باید در وجود تک تک اعضای تیم باشد ... در حالی که سامان حرکت می کرد ... در حالی که چراغ او همچنان چشمک می زد ...   در حالی که آخرین کمک ها را استمداد می کرد... 

  اینان ( دماوندی ها ) به بریدن کیک و جشن خود مشغول بودند ... چه کسی باید به کمک او برود ...

.

.

.

.

 

تنها نانگا گفت : در آغوشم آرام بگیر !  ... و من افتخار می کنم به سامان ! ... افتخار می کنم به روح بزرگش ! ... افتخار می کنم به تمام آنهائی که در کوه از ناانسانی جان خود را از دست دادند ... " 


پي نوشت:

    به ياد دارم سال گذشته وقتي دوست هلندي ام در ايران بود بسيار از فداكاري و احساس هم نوع دوستي ايرانيان مي گفت و دليل بزرگش اتفاقي بود كه در گاشربروم ۱ افتاد و چند انسان براي همنوردشان براي دوستشان براي هموطنشان نه نه براي يك انسان جان خويش را به خطر انداختند شايد بتوان گفت از زندگي دست شستند و تصميم گرفتند يك بهمن زده را از آن ارتفاع و در آن شرايط طاقت فرسا به پايين برسانند كاري كه شايد تكرار ناشدني بوده و باشد. راستش نمي دونم اگه همين دوستم اين قصه تلخ رو هم بشنوه يا جايي بخونه اينبار در مورد ما چه فكري خواهد كرد!!

نتايج اولين اردوي انتخابي تيم ملي هيماليانوردي آقايان

اسامي پذيرفته شدگان اولين اردوي انتخابي تيم ملي هيماليانوردي آقايان كشور  كه در تاريخ 22 لغايت 24 مهرماه در ارتفاعات تهران برگزار گرديد به شرح ذيل اعلام مي گردد:


رديف

نام و نام خانوادگي

استان

 

رديف

نام و نام خانوادگي

استان

1

عظيم قيچي ساز

آذربايجان شرقي

 

24

بهنام سلحشوري

زنجان

2

طاهر پهنايي درمان

آذربايجان غربي

 

25

آرمان شهيري خائفي

فارس

3

رضا سليماني

آذربايجان غربي

 

6

ناصر ابراهيمي

كردستان

4

احسان رحيمي حاجي فيروزي

آذربايجان غربي

 

27

مختار ناوه

كردستان

5

مهدي گرمي پور

آذربايجان غربي

 

28

ناصر محمدي

كردستان

6

سروش لاجائي

آذربايجان غربي

 

29

سيدواسع سيدموسوي

كردستان

7

ايرج معاني گلستان

اردبيل

 

30

حسين ميرشكاري

كرمان

8

مهدي حبيبي

اصفهان

 

31

مجتبي فياض بخش

كرمانشاه

9

اصغر راجي

اصفهان

 

32

حميدرضا باقرپور

كرمانشاه

10

ايمان احمدپور مباركه

اصفهان

 

33

رضا بهادري

كرمانشاه

11

محسن حيدري

ايلام

 

34

فاخر عوض زاده مهريان

كهگيلويه و بويراحمد

12

بهرام عليرضائيان

ايلام

 

35

بابك عوض پور

كهگيلويه و بويراحمد

13

عباس رنجبري صوفياني

تهران

 

36

حسين اصغري

گلستان

14

محمد نادريان

تهران

 

37

مجيد نعمت الهي

لرستان

15

حميدرضا سنجري جيريائي

تهران

 

38

عبدالرضا نعمت الهي

لرستان

16

جعفر ناصري

تهران

 

39

حسن زارعي

لرستان

17

سيدعبدالحسين صالحي

تهران

 

40

رضا اياز

لرستان

18

هادي صابري

تهران

 

41

موسي احمدكيا دليري

مازندران

19

محمود هاشمي سوقه

تهران

 

42

نيما افسائي

مازندران

20

سعيد حاجي بگلو

خراسان رضوي

 

43

علي ميرزائي

همدان

21

حسين مقدم

زنجان

 

44

امين معين

همدان

22

سعيد كريمي

زنجان

 

45

حميد نائيني

همدان

23

محسن سعیدزاده

زنجان

 

46

آرمان حداد

گيلان

دریاچه ارومیه ا( اورمو گولو - Urumu Gölü )ا 800 سال بعد

دریاچه ارومیه ... 800 سال بعد

 اورمو گولو

کاوشگران و کارشناسان باستان شناسی فصل جدیدی از کاوش را در شوره زارهای ارومیه آغاز نموده اند.
گفتنی است که سر گروه تیم کاوش هدف از انجام کاوش های جدید را تلاش برای اثبات یا رد مدعای برخی از دانشمندان، که اعتقاد دارند در دوره ایی از زندگی بشر این منطقه دریاچه بوده است بیان داشته و ادامه داده است که نظریه ها در این باره متفاوت است گروهی این مکان را دریاچه دانسته اند گروهی رودخانه و گروهی دیگر اعتقاد دارند که این مکان زباله دانی شهرداری آن زمان شهر بوده .

در پی کاوشهای قبلی کارشناسان بقایای یک باند پلی را کشف کرده اند که حاوی لوحی ارزشمند بوده که به زبان پیشینیان بر روی آن حک شده است که : « مردم عزیز ارومیه امسال نوروز را با گذر از این پل سپری خواهند کرد » .
کارشناسان با آزمایشهای ایزوتوپی قدمت این کتیبه را به سال 1386 تخمین می زند و متاسفانه به جهت آسیبهای محیطی نام گوینده این سخن از بین رفته است.

هنوز دانشمندان جهانی پاسخی برای یک بانده بودن این پل نیافته اند عده ایی اعتقاد بر آن دارند که این پل بر اثر گذر زمان تخریب شده و اکنون تنها یک باند، آن هم نیمه کاره به جا مانده و گروهی دیگر این موضوع را در ارتباط با سبک معماری آن زمانیان دانسته و تاسیسات جانبی را به منظور توسعه احتمالی پل می دانند .

    گفته می شود یکی از دلایل عمده رد فرضیه دریا بودن این منطقه در سالهای دور وجود همین پل است چرا که بسیاری از دانشمندان معتقد هستند که انسانهای آن دوره به خوبی واقف بودند که وجود چنین سازه ایی منجر به آلودگی های محیط زیستی فوق العاده ایی می شده است لذا تصور اینکه با وجود دریاچه بودن این منطقه در آن زمان دست به احداث چنین پلی زده اند، معقول به نظر نمی آید و یا حکایت از کمینه علم آن زمانیان از محیط زیست دارد که با نوشته های مستند همخوانی ندارد .
برعکس یافتن مقادیر عظیمی بطری پلاستیکی که به گفته کارشناسان در گذشته از آنها برای حمل نوعی نوشیدنی گاز دار که آن زمانیان به آن نوشابه می گفتند و همین اواخر در کاوشهای جدید باستان شناسان در محله کوکاکولا در غرب تهران بقایای کارخانه آن را یافت کرده اند ، این نظریه را قوت می بخشد که در گذشته از این محل برای دفن زباله های پلاستیکی  استفاده می کردند. 

    یافتن تعداد بسیار زیادی دمپایی ، لنگه کفش ، عینک شنا ، مایو و ... در اطراف این منطقه کاوشی نقاط  قوت نظریه دریاچه بودن این منطقه است ولی مخالفان این طرح ادعا دارند هیچ قوم و گروهی توانایی خشک کردن یک دریاچه با آن عظمتی که گفته میشود را در این مدت کوتاه ندارد.

 عدم یافتن فسیل موجود زنده در این منطقه گواهی دیگر بر مدعی مخالفان است و طرفداران این نظریه اعتقاد دارند که دلیل عدم یافتن فسیل موجودات زنده که آن را آرتمیا می نامند، نبود دریاچه نیست بلکه صید بیش از حد این موجودات است ، مردمان آن روزگاران به حدی در صید این موجود زنده افراط کرده اند که حتی جسد یک دانه از آنها نیز به منظور تبدیل شدن به فسیل باقی نمانده است لذا در این زمان فسیلی از آنها یافت نمی شود.

 برعکس یافتن تعداد بسیار زیادی فسیل خیار مدعی موافقان بر دریاچه بودن این منطقه است چرا که اعتقاد بر آن است که مردم آن روزگار برای فرار از سوزش چشم در هنگام برخورد با آب شور دریاچه از خیار بهره می جستند.
مخالفان نظریه با اشاره بر اکتشاف بقایای برخی مکشوفات از قبیل پوست موز ، اشغال تخمه ، نون خشک، لنگه جوراب ، سی دی های خام و پر شده ، نخاله ساختمان، قاب عینک و کلاه حصیری ضمن رد مدعای موافقان ، پرتاب این اشیا را در این منطقه در صورت دریاچه بودن آن یک فاجعه می نامند و با استناد به نوشته های پیشینیان این افراد را مردمانی آشنا به محیط زیست معرفی می کنند.

 با توجه به آنچه که در بالا رفت امیدواریم تا با کاوشهای جدید در فصل پیش رو با یافتن مدارک و بقایای جدید مستنداتی را برای طرح یا رد مدعاهای رفته بدست آوریم و دانشمندان بتوانند کلید اسرار آمیز این منطقه را بیابند.
مهديه پورشاد