چهره آدم ترسو
+چهره آدم ترسو چه شکلیه؟
-شبیه پشت سرش، وقتی داره از نبرد فرار می کنه...!
دیالوگی از فیلم house of cards
جنوبی ساوالان، آلوارس
+چهره آدم ترسو چه شکلیه؟
-شبیه پشت سرش، وقتی داره از نبرد فرار می کنه...!
دیالوگی از فیلم house of cards
جنوبی ساوالان، آلوارس
"هفته پیش رو مطالب بسیاری در مورد «یولی» نوشته خواهد شد.
در مورد مردی که برای نسلها الهام بخش بوده است، کسی که در کوهنوردی یک شاهکار به شمار می رفت شاید بیش از هر انسان دیگری که تاکنون پا بر روی این کره خاکی گذاشته است. اما یولی ای که من میشناختم، قدری متفاوت بود.
کسی که در کل دوران شکلگیری شخصیتش از شروع تبدیل شدن به ماشین سوئیسی تا شکار شدن توسط رسانه ها و تحت فشار عموم قرار گرفتناش را شاهد بودم. تلاشی مدام برای یافتن تعادلی غیرممکن بین رو راست بودن با خود به عنوان یک کوهنورد و تلاش برای نیل به شخصیتی که برای انسانهای دیگر الهام بخش باشد. زیرا در نهایت او به مردم عشق می ورزید.
او مثال بارزی از یک انسان فروتن و صادق در جهانِ بهغایت خودمحور و خودبین امروزی بود. کسی که ناجوانمردانه در معرض انتقادهای تند قرار گرفت و همین باعث رنجش قلبی او شد، بسیار بیشتر از آنچه که کسی بتواند درکش کند.
او هیچوقت نتوانست تحت تاثیر فشارهایی که به او وارد می شد قرار نگیرد فشارهایی با اتهام های بی اساس از سوی کسانی که نمی توانستند باور کنند آنچه از نظر آنها ناممکن است به فعل تبدیل شده است، ساده بود چون آنها هیچوقت شاهد جزییات صعود او نبودند.
تراورس لوتسه-اورست جلوی چشم جهانیان به نحوی رهایی او از این فشار ها بود.
او قرار بود با این کار توانایی خود را اثبات کند، چیزی که هرگز ضرورت نداشت"
-از صفحه فيسبوك jon griffith. دوست نزديك يولي اشتك
حقيقت اين است كه بالا رفتن هزينه دارد هزينه ي به جان خريدن تنگ نظري ها. در اين ميان، انتظارِ نداشتن لغزش و تحت تاثير قرار نگرفتن، انتظارِ سنگيني ست، حتي از شخصيت محكمي چون يولي اشتك
شايد صدور حكم قطعي با اين مضمون كه او تحت تاثير تنگ نظري هايي كه بر او با زير سوال بردن كاري كه در آناپورنا كرده بود روا داشته بودند دست به يك قمار با ريسك بالا زده است صحيح نباشد اما با اتكا به اشاره «جان گريفيت» به اين موضوع، شخصی که دوست نزديك يولي اشتك بود لاااقل مي توان بر اين نكته بسنده كرد كه اشتك گام در مسيري گذاشت تا چيزي را پس بدهد كه هيچگاه ندزديده بود.!
متاسفانه هيچوقت نمي توان نه اميدي به پايان "تنگ نظري " ها داشت و نه "تحت تاثير قرار نگرفتن سابجكت ها و خارج نشدن از مدار منطقي" شان
او مُرد تا مفهومی که داشت شکل می گرفت در نطفه از بین برود
او مُرد تا مکتبی قبل از شکل گرفتن نابود شود
او مُرد و بسیاری از ماها راه خود را کج خواهیم کرد، هرچند مطمئن نیستم که این انحراف از آنچه پی گرفته بودیم اتفاق بدی باشد یا نباشد
یولی اشتک آشنای نزدیک من نبود که از مرگش ناراحتی عمیقی داشته باشم اما از آن جهت که او پیشروی یک روش فوق العاده بود مرا سخت تحت تاثیر قرار داد. روشی که می گفت توانایی انسان بیشتر از چیزی ست که تاکنون کشف شده و هر انسان تلاشگری را برای حرکت بیشتر به جسارت و گستاخی فرا میخواند.
همیشه وقتی تصمیم به کاری بزرگتر از توان فعلی ام می گرفتم که همه مرا از آن باز می داشتند کارهای بزرگ انسان های بزرگی چون آناتولی بوکریف و یولی اشتک این امید را در دل امثال من بوجود می آورد که هر کاری با تلاش و برنامه ریزیِ درخور، شدنیست.
اما وقتی به این فکر می کنی که یولی اشتک هم می تواند بمیرد... او هم می تواند در محاسبات اشتباه کرده باشد... او هم می تواند مثل آناتولی در مقابل قدرت طبیعت تسلیم مرگ شود...پشتت می لرزد.
--------
پی نوشت:
کاش با حسادت ها و تنگ نظری ها در مورد صعود سرعتی اش به جنوبی آناپورنا به سیر فعالیت های آرام و منطقی او هیجان وارد نمی کردند...
تصریح می کنیم که از نظر ما او انسان شریفی ست! و بنیان شرافت از نظر من بر ستونهای صداقت و صراحت و یک رنگی و عدم تزویر بنا شده.
تصریح می کنیم که از نظر ما در کوهنوردی منشا اثر بوده وبخشی از جریان فنی کوهنوردی امروز وامدار اوست.
او امروز هفتاد ساله است و با کارنامه ای که در گذشته برای خود فراهم آورده می تواند اکنون بر کنار بنشیند و گردن فراز کند و تحسین شود و برای خود احترام بخرد بشرط آنکه دم نزند و با بزرگان گلاویز نشود و در میهمانیها بعنوان پیشکسوت کوهنوردی با لباسی آراسته و محاسنی آراسته و صد البته کلماتی فاخر و آراسته از آنچه برای کوهنوردی کرده بگوید ، و لوح سپاس و تقدیر بخاطر یک عمر فعالیت ورزشی از مسئولین ورزش کشور دریافت کند. و سکه بگیرد و وام بستاند و ..
از نظر ما او انسانی شریف است از آن سو که در این آوردگاه بی قهرمان از خودش دارد هزینه می کند بی آنکه سودی در این میان برای خودش برده باشد. او چیزی از کوهنوردی ندزدیده، عمری را با کوه و در کوه گذرانده و به آداب مزورانه و مالوف ما در ارتباطات شهری مان که در ظاهر نرم و چاپلوسانه سخن گفتن است و در خفا طناب دار یکدیگر را بافتن ، خو نگرفته است.
او کلامش تیز وتند و صریح و گزنده است . همانگونه که طبیعت صریح و تیز و گزنده است .ولی تصریح می کنیم که کیومرث بابازاده از نظر ما انسانی شریف است از آن سو که جامه ی تزویر نمی پوشد و سیاست نمی ورزد...
و ما این صعود را به او تقدیم می کنیم و این مسیر را به نام کیومرث نامگذاری می کنیم.
به پاسداشت شرافت که گوهری خدشته نابردار است!
و به پاسداشت یک عمر اثرگذاری ایشان در کوهنوردی فنی کشور
با تشکر از احسان بشیرگنجی عزیر به سبب تهیه متن و هماهنگی های جلسه