بايراميز موتلو
روزها را به انتظار ديدار دوباره ات خواهم شمرد. به اميد آن روز...
بايراميز موتلو
Bayramız Mutlu
عيد بر شما مبارك
روزها را به انتظار ديدار دوباره ات خواهم شمرد. به اميد آن روز...
بايراميز موتلو
Bayramız Mutlu
عيد بر شما مبارك
دوست دارم قبل از نائل شدنشان به این افتخاربزرگ و صعود موفقیت آمیزشان برایشان آرزوی موفقیت بکنم. مخصوصا آنها که در گذشته لحظات خوشی باهم داشتیم: ایرج معانی و سید واسع
در اين مشغله و ترافيك كاري پايان سال هم قالب وبلاگ به دلیلی که نمی دانم خودبه خود پاک شده و در صدد رفع این مشکل هستم. اگر كسي مي داند ايراد كار كجاست لطفا مرا راهنمايي كند.
فعلا!
در اين اردوي فني صعود دراي تولينگ و ميكس مدنظر مربيان و سرپرست برنامه بود.
سرپرست برنامه: سعيد زباني
مسئول فني : علي بيات منش
از اوايل صبح شو رو غوغا بر پا است, سرويس ها آماده حركت هستند خبرنگاران شبكه هاي بزرگ آلمان, بي بي سي, اسپرت نيوز و... ساعتي است كه كار خود را شروع كرده اند خودرو از ميان محلات فقير نشين به مركز شهر و استاديوم بزرگ نظامي رسيده بارها اينجا افرادي را در حال اسب سواري ديده ايم ولي حالا وضع فرق مي كند عده اي پلاكارد بدست گوشه ميدان جمع شده اند. محمد داد مي زند " آنجا رو بگير مثل اينكه ميتينگ است" خودرو به محوطه مي پيچد و تازه متوجه مي شويم كه شلوغي مربوط به جشن او رست است تعداد زيادي دانش آموز دختر و پسر با لباسهاي زيبا ي آبي و دستمال يقه سفيد با پرچم هاي كاغذي كه روي آن آرم زيبايي كه براي جشن رست شده به چشم مي خورد, جمعيت افزوده مي شود دو كالسكه كه به طرز زيبايي تزيين شده اند آماده حركت هستند خودرويي تشريفاتي از راه مي رسد, خبرنگاران ماشين را احاطه مي كنند" آمد آن فاتح استوار, آن بزرگ مرد تاريخ كوهنوردي اِدموند هيلاري پير,انوه تنسيگ, مسنر با همسرش و اولين شر پاي خانم با سه صعود او رست در كارنامه كه در حال تمرين براي صعود k2 است مي رسند.
وقتي نام ايران در سالن طنين انداز مي شود احساسي مي شويم عليرغم شادي دلمان مي گير دكه ايكاش در كشور ما هم اينقدر براي ورزش كوهنوردي ارزش قائل بودند, چهار نشان به نام مردم ايران زمين و افتخاري جهاني. با اتمام مراسم به بيرون و پشت سالن مي رويم به وجد آمده ايم از اين برنامه چند روزه, در محوطه اي باز چادر مانندي برپا و جلو هر كدام نام كشور روي تابلويي نصب گرديده ساعتي بعد پسر پادشاه با همسر وارد مي شود و جلو او تعدادي دختر كوچك با لباسهاي محلي گل به دست خوش آمد مي گويند, محل خبرنگاران را از صعود كنندگان جدا كرده اند پادشاه به جلوي صعود كنندگان مي آيد وبا آنها دست داده تشكر مي كند اين مراسم اختتاميه جشن به حساب مي آيد. موسيقي محلي كه تحت تائير آهنگ هاي اروپايي قرار گرفته مي نوازد, با صرف شام بساط رقص و آواز برپا است و دختري امريكايي پادشاه و همسرش را هم به ميدان مي كشاند, تا آخرين دقايق اين روزها به شادي به خاطره ها سپرده شود. بازم محمد او راز درحالي كه به سمت هيلاري نگاه مي كند به سخن در مي آيد
"مي خوام برم به هيلاري به گم هِي آقاي محترم شما كه تا جشن صدمين سال اورست زنده نيستي ولي من قول مي دم بيايم و به ياد تو مشروب كه نمي خورم ولي يك ليوان نوشابه سر بِكشم"
اينجا با يك نفر آذربايجاني كه دانشجو وبا هزينه شخصي به جشن آمده آشنا شديم محمد با او بخوبي با زبان تركي ارتباط گرفت ايشان كه علاقمند بود به ايران بيايد. "پيترهابلر"با دختر و پسر بچه اي امريكايي گرم صحبت است و وقتي بچه ها كتاب صعود اورست ايران را به او مي دهند تا امضا كند به نيكي از ايران و ملت ما ياد مي كند و ذهنش مي رود به سال 1345 اگر اشتباه نكنم, از علم كوه, بيستون به شادي ياد مي كند. در طول جشن كتابهاي ما را هيلاري , مسنر و... امضا كردند. حوالي ساعت دوازده نيمه شب مراسم تقريباً تمام مي شود و دايي جلال تَلنگُر مي زند كه برويم اينها دلشان خوش است ما چي ؟
"از سفرنامه محمدحسن نجاريان به کاتماندو در پنجاهمین سالگرد صعود اورست "
لحظه ای که پاندول سرطناب باعث پرتاب و از جا بلند شدن حمایت چی می شود.
این عکس هم مربوط می شود به گیره آخر (تاپ) مسیری در مسابقات بولدرینگ.
عکس از حسن باقری.
انتخاب نفرات یا انتصاب نفرات!
نفرات اصلی تیم ملی کوهنوردی ایران چند روز قبل اعلام شد، و اسامی نفرات اصلی و همراهان مشخص شدند.کوهنوردان ایرانی از 14 قله بالای 8000 متر جهان هنوز 3 قله را صعود نکرده اند.کانچن چونگا،آناپورنا و دائولاگیری. قله آخری که یکی از سر سخت ترین قله های جبال هیمالیا می باشد تلاشهای ایرانی را به خود دیده ولی نا موفق...
امسال چارچوب فدراسیون تصمیم به برنامه ریزی جهت اعزام تیمی به منطقه و صعودیکی دیگر از 14 دژ ستبر دنیا داشت، که خوشبختانه با نظم و ترتیب و اصولی که مدنظرشان بود قدم به قدم به اهدافشان رسیدند. هیچ برنامه ای عاری از نقص نیست ولی با توجه به حضور مربیان کار آزموده ، اردوها و تمرینات آموزشی تا حد امکان کم اشتباه به پایان رسید.
ولی حکایت قصه از اینجا شروع می شود ... که آیا تیمی که انتخاب شد نیاز به حضور کوهنوردان قدیمی که همیشه پای ثابت اکسپدیشن های فدراسیون بوده اند، داشت؟
به نظر شما اصلا تیمی انتخاب شده؟ بهتر نبود چند نفر از قدیمی ها رو جمع می کردید وهمونا برنامه رو اجرا می کردن؟ مطمنا این جواب رو خواهید داد که " این جوان ها در کنار این بزرگان تجربه اندوزی می کنند". پس چه شدند این همه جوان های که دراین 12 سال در کنار قدیمی ها تجربه اندوختند؟
چرا باید به چشمه قصابانی ها نجاریان ها زارعی ها اولنج ها هر ساله اضافه نشود؟ قیف ورودی فدراسیون را چرا تنگ گرفته اید ؟و اگر گروهی یا باشگاهی بخواهد مستقل برنامه ای داشته باشد و با شما هماهنگ نباشد. با این بیانات که" از ما اجازه نگرفته اند" "ما بی خبریم و صعود از لحاظ فدراسیون رسمیت ندارد" و دیگر سخنان اینچنینی. هیمالیا نوردی را مختص به خود و دیگر عوامل زیر مجموعه ای خود قلمداد کنید...
همه ما از دنیا بی خبران از دور نشسته ایم و نظر می سراییم، و شاید (حتما) ما رو از همه چی بی خبر و بی انصاف می پندارید که تا جریانی در حال شکل گرفتن است فورا شروع به .... می کنیم. ولی حسرتا که پس از 12 سال کماکان به اسم ها دلخوشیم و بخاطر اینکه سرپرست تیم خیالش راحت شود رو به کوهنوردانی می آوریم که همیشه بار تیم های ملی بر دوششان بوده ...
تا کی می خواهید این ذهنیت را به کوهنوردی ایران تزریق کنید که هیمالیا سخت است و آنچنانی؟؟ شرایطش بحرانیست... و تیمی جوان قدرت ابراز وجود در برابرش را ندارد!! چرا ریسک پذیری در کنار احتیاط، سرلوحه قرار نمی دهید؟ از عواقب خطرات و حادثه های آینده می ترسید،که مبادا اتفاقی بیفتد که اعتراض به ترکیب جوان تیم، بدنه فدراسیون را به لرزه بندازد...ولی مطمئن باشید بزرگان کاتالیزور منش، باشند یا نباشند فدراسیون در قبال هر حادثه ای جوابگو خواهد بود!! حال چه بهتر تیمی جوان را به محک بیاورید، تا هر ساله و در هر گوشه و کناری شاهد بزرگانی در کوهنوردی ایران باشیم.
برگرفته از : شیپورچی
پی نوشت آیاز:
با توجه به نا موفق بودن آخرین برنامه صعود برون مرزی تیم ملی (تیلیچوپیک ۸۷) و از دست دادن دکتر بها لو در این برنامه به دلایلی که بحث در مورد آن در این مجال نمی گنجد و در گذشته بارها مورد تحلیل کارشناسان فن قرار گرفته و نیز ۲ بار تلاش ناموفق عازمانی از کشورمان برای صعود دائولاگیری (که آخرین بارش منجر به از دست دادن مهدی اعتماد فر شد) این حساسیت و شاید ترس فدراسیون از عدم نتیجه گیری دوباره و ادامه یافتن وجهه ضعیفش در اذهان عمومی به نظر طبیعیست.
ولی سوال اینجاست که چرا باید جوانان پرشور و با انگیزه ای که به قصد موفقیت متحمل سختی های بسیار برای رسیدن به اهداف رویایی!!! می شوند اینگونه بایستی مورد ظلم قرار بگیرند و تمام شور و انگیزه خود را از دست بدهند. بهتر نیست به قول همین دوستمان (که در بالا ذکر شد) فدراسیون چندنفر قدیمی و پای ثابت همه برنامه اکسپدیشن این روزها (به قول خودشان مورد اعتمادها) را دور خود جمع کند و برای کسب وجهه محکم تر نزد کوهنوردان قله ها را صعود کند؟؟ هزینه های زیرساختی و سرمایه گذاری برای آینده را هم یه جوری (مثل خیلی موارد دیگر) می توان توجیه کرد.
يكي از حسن هاي صعود سراسري نكته هاي و موارد جالب و متفاوتي ست كه به چشم مي خورد. و نوع ديدگاه ها و " دلمشغولي ها "ي متفاوتي كه ديده مي شود.
باني و برگزار كننده برنامه وسايل اياب و ذهاب و حتي صبحانه و ناهار را تدارك ديده بود (براي اولين بار بود چنين چيزي مي ديدم دستشون درد نكنه!!)
برای مشاهده گزارش روی ادامه مطلب کلیک کنید.
برای دانلود فایل pdf گزارش اینجا کلیک کنيد (۲.۷۳ مگابایت)
همانطور كه در تصوير مي بينيد اين بهترين زاويه براي يك كارگاه است. بطوري كه بر هر ميخ معادل ۵۰٪ كل بار نيرو وارد مي شود.