14 گانه ها

دوزبانه - لینک ترکی

 در این پست به معرفی اجمالی ۱۴ قله بالای ۸۰۰۰ خواهم پرداخت.

به ترتیب ارتفاع

/ كشور / ارتفاع به متر / اولين فاتح ( مليت ) / تاريخ اولين صعود

 
Everest اورست / نپال و تبت / 8848 يا8850 / ادموند هيلاري (زلاندنو ، انگلستان) ، تنزينگ نورگي (نپال) / 29 مي 1953

...

ادامه نوشته

سالگرد 3 سالگی

سلام

امروز ۱۲ خرداد سال ۸۸ تولد ۳ سالگی وبلاگ منه 

امروز وبلاگ من ۳ ساله شد به خودم می بالم در این مدت تونستم با تمام کمبود وقت و بی حوصلگی ها و مشکلات بسازم و این وبلاگ رو سه سال به روز نگهش دارم هرچند باید مطالب آماتورش به صاحب آماتورش ببخشید

کیک تولد 3سالگی وبلاگ

یادمه اولین مطلبی که نوشتم درست ۳ سال پیش در چنین روزی و گزارش صعود سراسری زمستانی الوند همدان بود که در بهمن ۸۴ اجرا شده بود دیدن چند تا عکس از اون برنامه و یادی از اولین پست وبلاگ خالی از فایده نیست

 

۱۴ تا استان و ۹۰۰ ورزشکار در این صعود سراسری شرکت کرده بودند به یاد دارید که تا اون سال هر ساله این صعودهای سراسری منسجم و منظم اجرا می شد و صعود سراسری ۸۴ الوند آخرین صعود سراسری منسجم و منظمی بود که اجرا شد و بعد از اون منطقه ای اجرا می شه و استقبال خوبی هم از برنامه ها نشده

 در مسیر تاریکدره

ادامه نوشته

امتحان سازمان سیا

منبع: http://ariyaiii.blogfa.com

عشق و نفرت به چه قیمتی؟!!!!

چند ماه قبل سازمان سیا  شروع به گزینش  فرد مناسبی برای انجام كارهای  تروریستی  كرد.

این كار بسیار محرمانه و در  عین حال مشكل بود؛ به طوریكه  تستهای بیشماری  از افراد گرفته شد و سوابق تمام افراد حتی قبل از آنكه تصمیم به  شركت كردن در  دوره ها بگیرند، چك شد. پس از بررسی موقعیت خانوادگی وآموزش ها و تستهای لازم، دو مرد و یك زن ازمیان  تمام شركت كنندگان مناسب این كار  تشخیص داده شدند.

در روز تست نهایی  تنها یك  نفر از میان آنها برای این پست  انتخاب می گردید. در روز مقرر،  مامور سازمان سیا یكی از  شركت كنندگان را به دری بزرگ  نزدیك كرد و در حالیكه اسلحه ای را به او می داد  گفت : "- ما باید بدانیم كه تو همه دستورات ما را تحت هرگونه شرایطی  اطاعت می كنی،  وارد این اتاق شو و همسرت را كه بر  روی صندلی نشسته است بكش!"  مرد نگاهی وحشت زده به او كرد و  گفت : " – حتما شوخی می كنید، من هرگز  نمی توانم به همسرم شلیك كنم."  مامورسازمان سیا  نگاهی كرد و گفت : " مسلما شما فرد مناسبی برای این كار  نیستید."

 بنا براین آنها مرد دوم را مقابل  همان در بردند و در حالیكه اسحه ای  را به او  می دادند گفتند:  "- ما باید بدانیم كه تو همه  دستورات ما را تحت هر شرایطی اطاعت  می كنی. همسرت  درون اتاق نشسته است این اسلحه را  بگیر و او بكش " مرد دوم كمی بهت زده به آنها نگاه  كرد  اما اسلحه را گرفت و داخل اتاق  شد. برای  مدتی همه جا سكوت برقرار شد و پس  از 5 دقیقه او با چشمانی اشك آلود  از اتاق  خارج شد و گفت:  " – من سعی كردم به او شلیك كنم،  اما نتوانستم ماشه را بكشم و به  همسرم شلیك  كنم. حدس می زنم كه من فرد مناسبی  برای این كار نباشم،"  كارمند سازمان سیا پاسخ داد:  "- درسته تو فرد مناسبی برای انتخاب نیستی متاسفم تو انتخاب نمی شی."  

حالا خانم شركت كننده باقی  مانده بود. آنها او را به سمت همان  در و همان  اتاق بردند و همان اسلحه را به او  دادند:  " – ما باید مطمئن باشیم كه تو  تمام دستورات ما را تحت هر شرایطی  اطاعت می كنی.  این تست نهایی است. داخل اتاق  همسرت بر روی صندلی نشسته است . این  اسلحه را  بگیر و او را بكش."  او اسلحه را گرفت و وارد اتاق شد.  حتی قبل از آنگه در اتاق بسته شود  آنها صدای  شلیك 12 گلوله را یكی پس از دیگریشنیدند. بعد از آن سر و صدای  وحشتناكی در  اتاق راه افتاد، آنها صدای جیغ،  كوبیده شدن به در و دیوار و ... را  شنیدند. این  سرو صداها برای چند دقیقه ای  ادامه داشت.

سپس همه جا ساكت شد و  در اتاق خیلی  آهسته باز شد و خانم مورد نظر را  كه كنار در ایستاده بود دیدند. او  در حالیكه  عرق را از پشانی اش پاك می كرد گفت:  "- شما باید می گفتید كه گلوله  ها مشقی است. من مجبور شدم  مرتیكه را آنقدر  با صندلی بزنم تا بمیرد.